۰۶ آوریل ۲۰۱۲ - ۱۸ فروردین ۱۳۹۱
محبوبه شیرخورشیدی
یوزپلنگ یکی از چهار گربهسان بزرگی است که کمتر از هفتاد سال پیش همگی در ایران میزیسته اند: شیرآسیایی، ببرمازندران، پلنگ و یوزپلنگ. از این چهار گربهسان، شیر آسیایی و ببر مازندران، در ایران به کلی از بین رفتهاند. جمعیت پلنگ در معرض خطر است و یوزپلنگ آسیایی دومین گربهسان در معرض خطر در دنیا بهشمار میرود که گسترۀ پراکنش آن در قرن گذشته بخشهای وسیعی از غرب و جنوب آسیا بود. در بیست سال گذشته یوزپلنگ فقط در مناطق بیابانی ایران حضور داشته و از این رو آن را یوزپلنگ ایرانی نیز می نامند.
یوزپلنگ برخلاف پلنگ، بدنی باریک و ظریف و پاهایی کشیده و بلند دارد و اجزای مختلف بدنش به بهترین شکل برای دویدن ساخته شده و تیزپا ترین پستاندار جهان است. بر خلاف پلنگ که برای شکار کمین میکند، یوزپلنگ به دشتهای باز برای دویدن به دنبال شکار نیاز دارد، تا با برهم زدن تعادل شکار هنگام دویدن بر او غلبه کند. ظرافت و کوچکی جمجمه و آروارهها، آن را در مقابل دیگر گوشتخواران آسیب پذیر میکند، طوری که سگهای قوی به راحتی آن را فراری میدهند. خالهای توپر بدن و خط سیاهرنگِ اشک در صورتش آن را به راحتی از پلنگ با خالهای گل مانند و توخالی متمایز میکند.
تخمین زده میشود که جمعیت یوزپلنگ در ایران بین ٧٠ تا ١٢٠ قلاده باشد. قوچ و میش، کل و بز و جبیر(نوعی آهوی کوهی) و آهو غذاهای اصلی یوز را تشکیل میدهند. بر خلاف تصور بسیاری از مردم، یوز به دامهای اهلی حمله نمیکند. بخش عمدۀ عوامل تهدید جمعیت یوز در ایران، تخریب زیستگاهها و اشغال آن توسط جوامع انسانی، کشتهشدن در جادهها و از پا درآمدن توسط دامداران محلی است که بر اثر سوءتفاهم آن را دشمن دامهای خود میدانند.
یکی از مهمترین زیستگاههای این حیوان زیبا و آسیبپذیر منطقۀ حفاظتشدۀ کوه بافق است. در گذشته موارد زیادی از تلفات یوز در این منطقه به دست روستاییان به سازمان محیط زیست گزارش میشد که همگی از ترس و باورهای نادرست اهالی حکایت میکرد که این جانور را خطرناک یا مسوول کشتهشدن دام خود میدانستند. در حالی که احترام به محیط زیست و حیات وحش ریشههای عمیقی در باورها و تاریخ مردم این منطقه داشته است.
باید این نکته را پذیرفت که حفاظت از محیط زیست در هر جایی قبل از هر چیز باید توسط اهالی آن محل اعمال شود. این نکته را هم باید افزود درک اهمیت حیات وحش و لزوم حفظ آن و احترام به طبیعت امری آموختنی است. از همین رو برنامۀ آموزشی منسجمی برای توانمندسازی جوامع محلی شهرستان بافق و روستاهای اطراف منطقه حفاظت شده کوه بافق، توسط "انجمن یوزپلنگ ایرانی" و با نظارت صندوق برنامه کمکهای کوچک سازمان ملل و پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی سازمان محیط زیست تدوین شد.
مقدمات این پروژه از سال ۱۳۸۴ آغاز شد و اجرای آن تا سال ۱۳۸۷به انجام رسید. پس از آن با مشارکت تشکلهای محلّی این پروژه ادامه پیدا کرد. حامیان مالی این پروژه، صندوق برنامه کمکهای کوچک سازمان ملل و پروژهٔ حفاظت از یوزپلنگ آسیایی سازمان محیط زیست و شرکت سنگ آهن بافق بودند.
این برنامهٔ آموزشی در دو مرحله اجرا شد. در مرحله اول هدف توانمندسازی جامعه محلی، انتقال دانش و تجربه و جلب مشارکت آنها بود تا کار آموزشی ماندگار شود و با پایان پروژه، مشارکت محلی و آموزش به پایان نرسد. به همین سبب، با تشکیل کارگروه محلی متشکل از اعضای انجمن و مقامات محلی، برنامهریزیهای لازم انجام شد و تشکلهای مردمی شهرستان و روستاها و ۸۰۰ دانش آموز مقطع راهنمایی شهرستان بافق آموزش دیده و به مشارکت در ادامه پروژه دعوت شدند.
در سال دوم بخش عمدهٔ آموزش و فعالیتهای فرهنگی و زیست محیطی با مشارکت جوامع محلی همچون جمعیت داوطلبان هلال احمر انجام شد، و حتا فعالیتهایی خارج از برنامهٔ پروژه توسط تشکلهای محلی برنامهریزی و اجرا شد. از آنجا که منابع مالی برای طراحی و اجرای پروژه بسیار محدود بود، بخش عمدۀ کار بر پایۀ فعالیتهای داوطلبانه انجام میشد و بدون این مشارکتهای دلسوزانه و داوطلبانه، اجرای پروژه و موفقیت آن امکانپذیر نبود.
روزهای شیرین هر روز میآمدند و امید به آینده هر روز بیشتر میشد. تشکلهای مردمی شهر بافق و روستاها هر روز با اشتیاق بیشتری به طور مستقل وارد عمل میشدند و گوشهای از فعالیتهای آموزشی، ترویجی و اطلاعرسانی را به دست میگرفتند. باورهای مذهبی مردم منطقه کمک بزرگی بود برای درک لزوم احترام به طبیعت و حفظ میراث طبیعی چرا که این موضوع ریشه در اعتقادات اسلامی نیز دارد.
این روزها شهر بافق را میتوان نمادی از تلاش جوامع محلی برای حفظ میراث طبیعی دانست. نمادی از سرزمینی که در آن قدر طبیعت دانسته میشود.
آنچه غرورآفرین است این است که با وجود به پایان رسیدن پروژۀ آموزشی - آگاه سازی در منطقه، نهادهای مدنی منطقه همچنان پیگیر و فعالند و هوشیارانه هرجا که پای تخریبی در میان باشد واکنش نشان میدهند. بافق که روزگاری نه چندان دور نامش با خاطرات کشتار یوزپلنگ همراه بود، این روزها بین اهالی محیط زیست و علاقمندان به حیات وحش به نمونه و الگویی از تلاش مردم برای حفظ حیات وحش تبدیل شده و بیش از پیش اهمیت آموزش در جلب مشارکت مردم محلی برای حفظ منابع طبیعی را نشان میدهد. در واقع آن چه که اتفاق افتاده این باور را استوارتر میسازد که: ما ازچیزی محافظت می کنیم که دوست داشته باشیم. ما چیزی را دوست میداریم که بشناسیم. ما چیزی را میشناسیم که دربارهٔ آن آموخته باشیم.
در گزارش تصویری این صفحه "مرتضی اسلامی" مدیرعامل انجمن یوزپلنگ ایرانی با ما از مردم بافق و تلاش آنها برای محافظت از یوزپلنگ میگوید.