سابقه ایجاد "مدرسه های خودگردان مهاجرین افغان" در ایران به همان سال هایی بر می گردد که جنگ در افغانستان میلیون ها افغان را به کشورهای همسایه خصوصا ایران راند. در واقع این مدرسه ها تقلیدی از "کلاس های نهضت سواد آموزی" در ایران بود و به ابتکار خود افغان ها برای آن دسته از کودکان و یا جوانانی دایر می شد، که به هر دلیلی نمی توانستند به مدرسه های دولتی بروند.
تا سال ها شمار این نوع مدرسه ها بسیار اندک و انگشت شمار بود ولی در زمان روی کار آمدن حکومت طالبان در افغانستان، شمار این مدرسه ها در برخی از شهرها مثل مشهد، ورامین، قم، ساوه، اصفهان و ... به ده ها مدرسه رسید. گاهی تعداد شاگردان بعضی از این مدرسه ها به چندین هزار تن می رسید و گاهی نیز مدرسه بیشتر از دو سه کلاس درس نداشت.
دلیل این افزایش ناگهانی، موج دوم مهاجرت افغان ها به ایران بود، در حالی که مقامات ایرانی، این آوارگان را به عنوان پناهنده و یا مهاجر نمی پذیرفتند و حضور آنها در ایران غیر قانونی بود.
از سالهای ٧٣-١٣٧٢، تا سالهای ٨٣-١٣٨٢ (حدود یک دهه) تنها راه ادامه تحصیل نسل جوان نزدیک به یک میلیون مهاجر (غیر قانونی) افغان در ایران همین مدرسه های خود گردان بود. بودجه این مدرسه ها با شهریه های اندک دانش آموزان در مناطق فقیر نشین و حاشیه ای شهر تامین می شد که تاکنون هم شمار اندک باقی مانده این مدرسه ها به همین شکل به فعالیت ادامه می دهند.
کادر علمی این مدرسه ها را نیز دیپلمه ها و لیسانسه هایی تشکیل می دهند که در ایران درس خواندند و بعد در اغلب موارد به صورت داوطلبانه و بدون هیچ نوع امتیاز مالی حاضر شدند تا به کودکان و جوانان بازمانده از تحصیل کمک کنند.
از نظر امکانات هم بیشتر این مدرسه ها متشکل از چند اتاق با چند تخته سیاه بود که در هرکدام شماری از دختران و پسران با سنین متفاوت منتظر معلم بودند.
مقاطع تحصیلی هم از اول ابتدایی تا سه سال راهنمایی را شامل می شد که البته در بعضی مدرسه ها تمام سال های دبیرستان و حتی دراین اواخر پیش دانشگاهی نیز تدریس می شد. با این توصیف بودند شمار زیادی از جوانان مهاجر افغان که از مقطع ابتدایی تا پایان دبیرستان را در این مدرسه ها گذراندند و خود را به آستانه دانشگاه ها رساندند.
در طول این سال ها (دهه هفتاد شمسی) مقامات ایرانی یا به این مدرسه ها مجوز فعالیت دادند (البته مجوز شفاهی) و یا این که اقدامی برای متوقف کردن فعالیت این مدرسه ها نکردند. در حقیقت نگاه مقامات محلی به این مدرسه ها "نیمه قانونی" بود، زیرا از طرفی فعالیت آنها را مفید ارزیابی می کرد و از طرفی دیگر همین فعالیت مفید آنها عمدتا در خدمت مهاجرینی بود که از مدرک اقامتی معتبر بهره مند نبودند.
ولی از چهار سال پیش که طرح بازگشت افغان ها و در مواردی طرح اخراج آنها شروع شد، فعالیت این مدرسه ها نیز غیر قانونی اعلام شد. دولت ایران خروج دست کم یک میلیون افغان طی دو سال را از طرح های عمده وزارت کشور اعلام کرد و صدها کاروان بازگشت افغان ها به کشورشان به راه افتاد.
اگرچه اعلام شد که دولت توانسته است این طرح را عملی کند ولی اکنون آمارها نشان می دهد که بازهم حدود یک میلون افغان به صورت غیر قانونی در ایران زندگی می کنند و در حقیقت به شکل قابل توجهی از شمار آنان کاسته نشده است. فقط از جمعیت مهاجرین قانونی کاسته شده و بر جمعیت مهاجرین غیر قانونی افزوده شده است.
در طول سال های اخیر مدرسه های خود گردان هم علیرغم مقاومت برخی از فرهنگیان یکی پس از دیگری تعطیل شدند و فقط شمار اندکی از آنها در پوشش برخی از معدود موسسات فرهنگی و یا به صورت غير علنى باقی ماندند.
مدرسه هایی که اکنون بیش از پيش به محله های حاشیه ای شهر رانده شده است و شاگردان و معلمان باید هر لحظه منتظر سر رسیدن ماموران اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی باشند که حکم بستن مدرسه را صادر کنند.
محمد پويا برای تهيه گزارش بالا از يكى از اين "مدارس خودگردان" در مشهد بازديد کرده است.