بلقیس، سکینه و نرگس محمدی نامشان هست. به ترتیب ۱۵ و ۱۴ سالهاند و در یک خانواده افغان به دنیا آمدهاند. به غیر از بلقیس که تا حدودی با نقاشی کردن از کودکی آشنا شده بود، هر سه آنها با دنیای حرفهای نقاشی آشنایی نداشتند. نخستین آموزش جدی آنها هم کلاس هنرشان در مدرسه بود. اما ذهنیت فرار و فراگیری سریع آنها باعث شد خیلی زود نقاشان خوبی شوند. دبیر هنر که هر جلسه موضوعاتی را برای نقاشی به شاگردانش میداد، از انجام تکلیف این سه خواهر متعجب میشد. کار به جایی رسید که دیگر کیفیت نقاشیها از یک تکلیف ساده کلاسی عبور کرده بودند و جای بزرگتری برای دیده شدن میخواستند.
هفده خرداد بود که پس از چانهزنیها با فرهنگسرای ملل در پارک قیطریه، بالاخره آن تکالیف ساده مدرسه تبدیل به نمایشگاهی تحت عنوان «نقاشیهای سه خواهر نوجوان افغان» شدند. این نمایشگاه یک هفته بیشتر طول نکشید اما بازتاب رسانهای آن از مرزهای ایران گذشت. در کمتر از یک هفته نام سه خواهر افغان بر زبانها افتاد و نشریات داخلی صفحاتی را به مصاحبه به آنها اختصاص دادند.
سی اثر از آنها در این نمایشگاه روی دیوار رفتند. سبک نقاشیها سورئال و رئالیسم جادویی با استفاده از مدادرنگی، خودکار نوک نمدی و کولاژی از بریده مجلات است. استفاده از این ابزار را از مریم یگانه دبیر هنرشان آموختهاند. بلقیس، سکینه و نرگس تا کنون نام هیچ یک از نقاشان بزرگ دنیا را نشنیدهاند. وقتی از نرگس در همینباره میپرسم میگوید که در کودکی بارها نقاشی مونالیزا را دیده و با شک، نام "داوینچی" را به عنوان صاحب اثر به زبان میآورد.
یکی از نقاشیهای سکینه ساعتی است که نرم شده و شمارههایش ریختهاند. این ساعت روی درختی قرار گرفته است. نقاشی او هرچند شباهت اندکی به نقاشی، ساعتهای نرم اثر "سالواتوره" یا "سالوادور دالی" دارد، اما سکینه تا به حال نام این نقاش را هم نشنیده است.
یکی از تمرینهای کلاس آنها تصویرگری از شعر است. دبیر هنر که شعرهای "حسین پناهی" را بسیار دوست دارد، معمولا از اشعار او برای تکلیف کلاس استفاده میکند. نتیجه اما در آثار این سه خواهر شگفتانگیز است. آنها پس از فهم شعر، مضمون آن را کاملا سورئال روی کاغذ میآورند.
یکی دیگر از تمرینهای کلاس، نقاشی بر اساس موضوعاتی است که نسبتی با هم ندارند. آنها باید از تخیلشان استفاده میکردند و در بطن نقاشی خود موضوعاتی را میآوردند که معلم تکلیف کرده است. یکی از این موضوعات، خانه، چشم، قیچی و برگ بوده است. حاصل کار در نقاشیهای سکینه و نرگس حیرتانگیز است. آنها با استفاده از این اشیاء به دنیایی سورئال پا میگذارند. موضوعات دیگر مانند هفتسین و نوروز، قوری و نردبان و ساعت، و حتا مضامین مذهبی نتیجهای عجیب در بر داشته و خلاقیت هر سه آنها را به جنب و جوش درآورده است.
این نقاشان نوجوان نیاز به تعلیم جدیتر در حوزه نقاشی دارند. رویایشان استفاده از رنگ روغن و بوم نقاشی است. دوست دارند در هنرستان و دانشگاه رشته هنر را دنبال کنند. آرزوهای بزرگی دارند اما فضای فعالیتشان هنوز محدود است. حتا خودشان هم نمیدانند که آیا روزی به آرزوهایشان میرسند. با اینحال چهرهشان مصمم است که آنچه میخواهند بهدست بیاروند. نمایشگاه فرهنگسرای ملل مسئولیتش را در قبال هنر این سه خواهر بیشتر کرده است. حالا خبرهای دیگری هم شنیده میشود. گویا نمایشگاههای تازهای در پیش است.
درباره خواهران محمدی و آثارشان ویدئویی ساخته شده که میتوانید آن را در همین صفحه مشاهده کنید.
عالی بود. قابل توجه مدعیان با تعصبات کورکورانه!