ساکنین پایتخت، به خصوص عدهای که به مسیرهای غرب تهران رفتوآمد میکنند ممکن است روزانه یا چند روز در هفته از مسیرهای منتهی به میدان آزادی عبور کنند، اما چه تعداد از سرنشینهای خودروها یا حتا رهگذران، درباره برج آزادی اطلاعاتی دارند؟
میدان آزادی با ترافیکِ دور میدان و ازدحام مسافران شناخته میشود. ورودیهای چهار طرف میدان به سمت خیابان آزادی و مرکز شهر، خیابان جناح که منتهی میشود به آریاشهر و پونک، جاده مخصوص کرج که به سمت فرودگاه میرود و پارکسوار و ترمینال مسافربری غرب تهران بهطور معمول همیشه مملو از خودروهای شخصی و عمومی و ازدحام مسافران و افراد عبورکننده است. میدان آزادی یکی از شاهراههای کلیدی غرب تهران است و حاصل این همه آلودگی صوتی و محیطی، آسیبهایی است که در طی سالیان دراز به برج سفیدپوش وارد شده است.
اما در محوطه برج، زندگی روزانهای جریان دارد که تنها با قدم زدن در این مسیر و عبور از ازدحام میتوان آن را کشف کرد. عکاسهای دورهگرد از سالیان دور تا کنون در این محوطه مشغول به کار هستند. مسافران تازه از راه رسیده و علاقهمندان، برای عکس گرفتن با برج سفیدپوش وسوسه میشوند و با وجود اینکه این روزها کثرت دوربینهای دیجیتال و موبایلهای دوربیندار، اندکی بازار عکاسان دور میدان را کساد کرده است اما آنها باز هم از تجربههای خود میگویند: "مشتریهای ما بیشتر مسافران و سربازهایی که از شهرستانها میآیند و بهخصوص، افغانیها هستند."
عکاسها در بساطشان، چاپکننده فوری عکس هم دارند و تصاویر را چاپ شده به مشتریهای خود تحویل میدهند. ساندویچ فروش، چای فروش و بستنی فروش نیز مثل روزگاران قدیم در محوطه میدان آزادی پرسه میزنند. ساندویچ فروش دورهگرد میگوید: "بیشتر مشتریهای ما افراد عبورکننده هستند، با این حال مشتری ثابت هم دارم که بیشترشان از همین کسبه دور میدان و نگهبانان محوطه هستند."
نگهبانها و باغبانهای فضای سبز برج در محوطه مشغول به کار هستند و تعداد زیادی از مردم فقط از این میدان عبور میکنند تا به سمت دیگر خیابان بروند و به ایستگاههای اتوبوس تندرو برسند. آنها چیز زیادی در مورد برج نمیدانند. حتا رانندههای تاکسی هم که مسیرهای خود را فریاد میزنند و بر سر جلب مسافر با یکدیگر در رقابت هستند توجه چندانی به این بنای سفید رنگ و زیبا ندارند.
از زیرگذرهای برج که تبدیل به بازارچه شدهاند میگذرم و از پلهها بالا میروم. نمای برج در پشت زمینهای از آسمان خاکستری و غبارآلود زمستان تهران قاب شده و عظمت و زیبایی بنا کمکم از این فاصله نزدیک، به چشم میآید.
عملیات ساخت برج آزادی (شهیاد سابق) که یکی از نمادهای مشهور ایران و شهر تهران است از سال ۱۳۴۸ اجرا شده و در دیماه ۱۳۵۰ به بهرهبرداری رسیده است. این بنا نمونهای عالی از تلفیق معماری ایرانی و اسلامی است. مساحت زیر بنای این میدان، حدود ۷۸ هزار مترمربع است و بنای آن به صورت دروازهای به ارتفاع حدود ۴۵ متر ساخته شده است که پنج متر آن داخل زمین فرو رفته است. طاق آن از زمین، ۲۳ متر فاصله دارد، دارای ۸ بخش مجزا بوده و عرض پایه این بنا ۶۶ متر است. در محوطه میدان، ۶۵۰۰۰ مترمربع، به صورتی زیبا باغچهبندی و گلکاری شده است. در ساختمان آن ۲۵۰۰۰ قطعه سنگ به کار رفته و ۹۰۰ تن آهن مصرف شده است.
در سال ۱۳۴۵ طرح یک بنا برای تبدیل شدن به نمادی برای ایران به مسابقه گذاشته شد. مهندس حسین امانت که در آن زمان، جوانی ۲۴ ساله و فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود پس از ارائه طرحش به عنوان برگزیده این رقابت معرفی شد و به این ترتیب، کار ساخت برج آزادی به صورت کنونی آغاز شد.
مجموعه فرهنگی برج آزادی متشکل از بخشهای مختلف فرهنگی است که همگی در زیر برج آزادی بنا شدهاند. موزهها و نگارخانههای مختلف، سالنهای اجتماعات و سالن برگزاری کنفرانس و کنسرت، کتابخانه و واحد سمعی و بصری همگی جزو بناهای ساخته شده در زیر برج آزادی هستند.
اما آنچه که باعث شد نام برج آزادی در ماههای اخیر، بارها در صدر اخبار مطرح شود نگرانیها از ترمیم غیراصولی برج بود که خرابیهایی را در این ساختمان زیبا و ارزشمند به وجود آورده است. شهرداری تهران مسئولیت مرمت و بازسازی بخشهای آسیبدیده برج را برعهده دارد اما این کار به صورتی نگران کننده پیش میرود. رد نم و رطوبت در بسیاری از فضاهای داخلی برج به وضوح دیده میشود و حتا در این روزها بوی رطوبت در برخی از فضاهای بخش زیرین برج به مشام میرسد. قسمت کتابخانه به دلیل شدت خسارات وارده به طور موقت بسته شده و بازدیدکنندگان موزهها و نگارخانه زیر برج با کمی دقت به بخشهای سقف و دیوار این مکانها میتوانند عمق فاجعهای را که در ماههای آینده در این مجموعه فرهنگی هنری به وقوع خواهد پیوست دریابند.
از آنجا که بنای برج آزادی در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، سازمان میراث فرهنگی، بر روی کار مرمت و بهسازی برج نظارت میکند. در خبرها آمده بود که چندی پیش، کارشناسان این سازمان، پس از اینکه از کارگاه مرمت و بهسازی برج بازدید کردند در حضور سرپرست کارگاه گفته بودند: "اقداماتی که تاکنون در جزیره برج آزادی به بهانه ساماندهی و مرمت انجام شده، مرمت نبوده، بلکه فاجعهای دردناک در تاریخ ساماندهی آثار تاریخی است."
آنطور که پیداست یکی از واضحترین دلایل تسریع روند فرسایش و تخریب بناها نشت رطوبت حاصل از آبیاری چمنهای محوطه برج به طبقات زیرین است. متاسفانه بیشتر بناهای مجموعه فرهنگی درست در زیر این چمنها قرار دارد، همچنین درختهایی که سالیان پیش در این محوطه قرار داشتند و ریشه آنها رطوبت را به خود جذب میکرد و اثری مثبت داشت، اکنون سالهاست که قطع شدهاند. لابهلای برخی از سنگها گیاه سبز شده و رشد گیاه به طور حتم در دراز مدت، باعث تخریب سنگ خواهد شد. همچنین آلودگی هوا و آلودگی صوتی بیش از اندازه، تهدیدی بزرگ برای کل این بناست.
با وجود این معضلات، زندگی روزمره در اطراف برج آزادی اما، با سر و صدا و هیاهوی فراوان جریان دارد. سربازهایی که از شهرستان آمدهاند برای رفتن به بالای این ساختمان هیجانزده هستند اما در عینحال، گلایه دارند که بابت ورود به مجموعه فرهنگی و رفتن به بالای برج از آنها بلیت میخواهند. بهای ورودیه این مجموعه، شش هزار تومان برای تهیه سه قطعه بلیت است. بازدیدکنندگان میتوانند از بخشهای مختلف برج، شامل موزه سنگ و جواهرات قیمتی، موزه ایران شناسی، تالار آینه، نگارخانه، گذرگاه پیشینیان و بادگیرهای بالای بنای برج بازدید کنند.
در قسمت بالای برج پنجرههایی تعبیه شده که از آنها خیابانهای اطراف با منظرهای زیبا مشخص است. اما به نظر میرسد دیگر بلندای این بنا یکهتاز نیست. چرا که در جهات مختلف، میتوان ساختمانهای بلندمرتبهای را در دورنمای خیابانهایی مثل آزادی و آریاشهر دید که با وجود غبارآلودگی هوای دود گرفته تهران، قد افراشته و به برج آزادی سلام میکنند. بعضی از بازدیدکنندههای پیشین در لابهلای پنجرهها با خودکار و ماژیک، یادگاری نوشتهاند. آنچه که در کاشیکاریهای فیروزهای بالای برج دیده میشود اندکی ناراحت کننده است. تعداد زیادی از این کاشیها بهخاطر فرسایش در اثر آب باران، تخریب و کنده شدهاند.
در بازگشت از بنای بالای برج رد رطوبت که بر روی سنگها شوره و سفیدک زده جا به جا به چشم میخورد. به نظر میرسد بهسازی و حفظ و نگهداری بنایی که به عنوان یکی از نمادهای مهم پایتخت و کشور مطرح است به شایستگی، صورت نمیگیرد. به یاد حرف ساندویچ فروش دورهگرد میافتم که گفته بود: "این برج مایه برکت است و سالهاست که نان ِ من و زن و بچهام از اینجا تامین میشود، خدا این برج را از ما نگیرد."
در گزارش تصویری این صفحه یک روز "زندگی برج آزادی" را میتوانید ببینید.