در جایی خواندم که "هانس هاينريش شدر"، ايران شناس آلمانی، در سال ۱۹۳۴ ميلادی یعنی حدود هفتاد سال پیش در بزرگداشت هزاره فردوسی در مراسمی به همین مناسبت در شهر برلین آلمان سخن گفته بود. با خودم فکر کردم چگونه است که شاعری که عمرش را در سختی سپری کرد و بعد از مرگ نیز سال ها آثارش مورد بی مهری قرار گرفت، ده قرن بعد و هزاران کیلومتر دور از وطنش مورد تکریم قرار می گیرد.
بعد فکر کردم که خودم به عنوان یک فارسی زبان و بسیاری از کسانی که مانند من هستند، تا چه اندازه درباره آثار و اندیشه های فردوسی می دانیم؟ این بود که برای اولین بار نه به قصد گردش، بلکه به مقصد درک اندکی از اندیشه های فردوسی به سوی آرامگاه او در شهر توس رفتم.
تصور می کردم که در هزاره فردوسی یعنی سال ١٣١٣ اوضاع ایران به گونه ای نبوده است که کسی به فردوسی و اندیشه های او بیندیشد ولی دریافتم که در همین سال ضمن اینکه آلمانی ها از فردوسی در اروپا تجلیل کرده اند، آرامگاه فردوسی نیز افتتاح شده است.
در حقیقت بنای مجموعه فرهنگی باغ و آرامگاه فردوسی، که در بیست کیلومتری شهر مشهد و در محل شهر تاریخی توس واقع شده، در سال ١٣٠٣ و در سلسله جشن های مربوط به هزاره فردوسی آغاز شد و ده سال کار بناى آن به طول انجاميد.
وقتی از مردمی که به بازدید از مرقد فردوسی آمده بودند درباره فردوسی می پرسیدم اطلاعاتشان بسیار کلی و اندک بود اما افرادی هم بودند که بسیار درباره فردوسی می دانستند و با اندیشه های حکیم توس به خوبی آشنا بودند.
فردوسی در طول دوران زندگی اش به نا مسلمان بودن متهم شد و همین امر باعث شد که از دفن جنازه او در قبرستان مسلمانان جلوگیری شود و در حقیقت کسی محل آرامگاه بزرگترین حماسه سرای ادبیات فارسی و یکی از بزرگترین شاعران ایران زمین را به خاطر نسپارد.
در منابع معتبر تاریخی مانند تاریخ بیهقی و دیگر منابع بعد از دوران فردوسی - حد اقل تا دو صد (دویست) سال - بسیار کم از او سخن به میان آمده است و در برخی از منابع تاریخی از فردوسی حتی به بدی یاد کرده اند و مطالبی در نکوهش او به عنوان کسی که سال های عمرش را در گمراهی گذراند، آمده است.
به همین دلایل تعیین محل دقیق آرامگاه او، با مشکلات زیادی همراه بود. آنگونه که در برخی منابع آمده، معتبر ترین سند تاریخی در این زمینه "چهارمقاله نظامی عروضی" است که اشاره ای به این محل کرده است.
در سال ١٣٠٥ هیاتی از کارشناسان محل تقریبی آرامگاه را یافتند و بعد با کاوش، محل دقیق آنرا مشخص کردند.
بعد از تعیین محل مقبره، "آندره گدار" معمار و پژوهشگر فرانسوی ساختمان مکعبی شکل آرامگاه فردوسی را با تقلید از آرامگاه کوروش پادشاه هخامنشی طراحی کرد و مهندسی آن را بر عهده گرفت.
آندره گدار که در دوران رضا شاه پهلوی به استخدام دولت ایران درآمده بود، علاوه بر آرامگاه فردوسی، آرامگاه دیگر شاعران بزرگ فارسی حافظ و سعدى را نیز ساخته است. آرامگاه فردوسی بعد ها توسط هوشنگ سیحون، معمار، نقاش، استاد و رئيس پيشين دانشکده هنرهای زیبا توسعه پیدا کرد و به شکل فعلی درآمد.
مجسمه فردوسی و نیز کتبیه های آن که از شاهکارهای هنرهای تجسمی ایران به شمار می رود توسط ابوالحسن صدیقی حجاری شد که بسیاری او را بزرگترین مجسمه ساز ایران در دو قرن اخیر می دانند.
در حالی که به نقاشی ها و تصویر گری های هنرمندان از داستان های رزم و نبرد رستم نگاه می کردم، با خود فکر کردم که آیا فردوسی فکر مى کرد که صدها سال بعد از مرگ او آثارش زنده و یادش گرامی خواهد بود؟ چشمم به این ابیات او افتاد که در یکی از حجاری های اطراف مقبره اش با خطی خوش حک شده است:
ازین باره من پیش گفتم سخن
سخن را نیامد سراسر به بن
ز گشتاسپ و ارجاسپ بیتی هزار
بگفتم سرآمد مرا روزگار
گر آن مایه نزد شهنشه رسد
روان من از خاک بر مه رسد
در همین زمینه:
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید