فرمان همایونی که صادر شد یکی از معروف ترین باغ های تهران را نامزد اجرای حکم کردند. شاه می خواست خیابانی مثل شانزلیزه پاریس در تهران ایجاد شود، آخر او در سفرش به فرنگ از دیدنی های شانزه لیزه خیلی لذت برده بود.
لاله زار باغی مصفا در خارج تهران بود که به خاطر داشتن لاله های خودرو، تفرجگاهی بی بدلیل برای شاهان قاجار شده بود. آن لاله زاری که ناصرالدین شاه با فرمانی شاهانه درختانش را برید، نرده های چوبی اش را از جا درآورد و خیابانی از میانش گستراند ارثیه به جا مانده از فتحعلی شاه بود که اتفاقا شهرتی هم داشت. اما لاله زار بی ورثه امروز خیابانی بی شکل و هویت شده است که انگار محصول هوسی یک شبه است.
آن باغ را که تکه تکه کردند، اول شاهزاده ها سر سفره نشستند هرکس لقمه ای گرفت و آخر، قواره های دیگر به تجار و متمولین شهر فروخته شد: "هر ذرع (یک متر و چهار صدم متر) یک تومان تا شش هفت ریال ."
در قطعه زمینی مرغوب، متعلق به نوه های فتحعلی شاه اولین هتل مجلل و مدرن ایرانی به نام" گراند هتل" ساخته شد که امروز مرد میان سالى در ورودی آن سیم و پیچ و مفتول فروشی دارد.
ناصرالدین شاه با آوردن اسباب مدرنیته از فرنگ کم کم شانزلیزه ای برای خودش ساخت. لاله زار مهد فرهنگ شد از معماری گرفته تا کافه ها و تئاترها و فروشگاه های مدرن. عبور اولین واگن اسبی از این خیابان، راه افتادن برق و رد شدن اولین تراموای برقی موجب ترقی بیشتر لالهزار شد. حتی نخستین خط تلگراف هم یادگاری از این خیابان است.
"منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و بشکر اندرش مزید نعمت" این اولین پیامی بود که دراسفندماه سال ۱۲۳۶ شمسی، یعنی ۱۴ سال پس از ارسال اولین پیام تلگرافی جهان توسط ساموئل مورس ، به وسیله کرشش (یکی ازمعلمان اتریشی دارالفنون) بین کاخ گلستان و لاله زار با موفقیت مخابره شد.
یادگارهای شانزلیزه تهران
یکی از زیباترین یادگارهای لاله زار باغ میرزا ابراهیم خان امین السلطان قهوه چی ناصرالدین شاه و پدر علی اصغر خان اتابک امین السلطان است که اکنون فقط ٩٠٠٠ هزار مترمربع از آن باقی مانده و چون در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده از گزند حوادث مصون است. این عمارت با شکوه ، ته بن بست اتحادیه با در دو لنگه سبز رنگ زمانی لوکیشن سریال معروف "دائی جان ناپلئون" نوشته ایرج پزشک زاد بود که ناصر تقوایی آن را ساخت.
ساختمان سینماهای سارا، ایران، رکس (که به لاله تغییر نام داده)، جهان، شهرزاد و نادر و تئاتر نصرو پارس با گراند هتل و بخشی از باغ باشکوه و تنها عمارت باغ میرزا ابراهیم خان امین السلطان آخرین یادگارهای شانزه لیزه تهرانند.
ولی هنوز روی برخی عمارت های مرده؛ کاشیکاری ها، آجرنماهای بی بدیل و گچ بری های استادانه، ردى از معروف ترین خیابان تهران به جا مانده است.
شروع لاله زار
دراواخرسلطنت فتحعلی شاه قاجار و اوایل دوره محمد شاه لاله زار فعلی خارج از شهر تهران قرار داشت. چون ارگ سلطنتی منتهی الیه شهر بود فتحعلی شاه و محمد شاه سواره از ارگ برای گردش به باغ لاله زار می رفتند. و هر وقت سفیری یا نماینده ای ازطرف دولت های خارجی به تهران وارد می شد، باغ لاله زار پذیراى آنها بود.
در سال ١٢٨٤ هجری قمری قرار بر این شد که شهر تهران را از چهار طرف بزرگ کنند ناصرالدین شاه دستور داد دوازده دروازه برای تهران بسازند که یکی دروازه دولت بود، با ساختن دروازه دولت باغ لاله زار داخل شهر تهران افتاد.
چون خانه میرزا اصغر خان اتابک در لاله زار واقع شده بود برای تسهیل آمد و رفت او یک خط واگون اسبی از میدان توپخانه تا لاله زار کشیده شد. مدتی هم با آوردن چند حیوان وحشی لاله زار به باغ وحش تبدیل شد. ولی در تاریخ آمده "به خاطر کندن دست یک بچه توسط یک پلنگ ناصرالدین شاه دستور داد باغ وحش را از آنجا به بیرون ببرند".
از وقایع تاسف انگیزی که در خیابان لاله زار قدیم رخ داد ترور صنیع الدوله هدایت وزیر مالیه وقت است، که در عصر روز ششم صفر ١٣٢٩ هجری قمری در سر چهار راه لاله زار بدست چند قفقازی تبعه روسیه تزاری اتفاق افتاد.
بعداز ظهرهای جمعه لاله زار غلغله ای بود. کوچه ها را آب پاشی می کردند و آنها که خوش سلیقگی داشتند ریسه هایی از نورهای رنگی در کوچه ها می آویختند. نزدیک غروب صدای محمدرضا میرزاده عشقی، عارف قزوینی، عبدالحسین نوشین و دیگر هنرمندان چون قمرالملوک وزیری و بعدها هنرمندانی از نسل هاى دیگر چون سوسن، نعمت الله آغاسی و دیگران از گراند هتل و کافه ها به گوش می رسید. مردم برای دیدن سینماهایی که جای "شهرفرنگ" آمده بود سرو دستی می شکستند. سینماهای ٣ فیلمه با یک بلیط.
لاله زار اسطوره ای بود؛ اولین فیلم صامت ایران"آبی و رابی" در یکی از عمارت های لاله زار ساخته شد و در سینما مایاک روی پرده رفت. اولین فیلم ناطق ایرانی"دختر لر" هم در سینما خورشید همین خیابان نمایش داده شد.
اما لاله زار امروز انبارى است از سیم، کابل، صدای موتور،زباله های مغازه ها و حسرت ٧٠- ٨٠ ساله های تهرانی.نه از تهرانهشت ضلعی عصرناصری چیزى مانده. و نه از کافه هاى روشنفکر نشین عصر پهلوى. نسل لاله زار که رفت لاله زار هم قصه شد؛ قصه اى بی سرو ته!
در متن گزارش و در اواخر گزارش صحبت از Golden Party میشه که این اشتباه هست. درستش Garden Party هست. لطفا اصلاح بفرمایید.
نادر
دست خانم ثمانه قدرخان درد نکنه.
:)
ممنون از زحمتی که کشیدید.
به قول بقیه که گفتن منم بازم میگم واقعا اشکم رو در آورد
این اولین مدیاتون بود که من دیدم
ازتون تقاضا دارم تا اگه بازم مدیا داشتین به منم بفرستین
واقعا زحمت زیادی کشیدین
افسوس میخورم به خاطرات که ای کاش هیچ وقت خاطره نمیشدند
یا علی
موفق باشین
هربارکه از لاله زار می گذرم کتاب جسدهای شیشه ای ( مسعود کیمیایی ) را مرورمی کنم ، گویی فیلم سینمایی می بینم
لاله زار یعنی رحیم و سروش با همه آن چیزی که درظاهربودند امانبودند ، لاله زار یعنی طلعت ، علیجان یعنی کاوه
لاله زار خود خود رضا نامی خیاط است با همه مهربانی هایش ، با غم پنهان شده در گوشه قلبش
لاله زار یعنی خاطره تمام سالهایی که واقعا لاله زار بو د نه مثل امروز کابل زار و گم شده در همهمه و شلوغی شهر.
حتی حالا که از لاله زار چیزی جز یک نام باقی نمانده باز هم دلم می خواهد هربارکه از آنجا می گذرم رضا نامی را در خیاطی ا ش ببینم ( با کت و شلوار سفید خوش دوخت ) از قدیم گفته اند که آرزو برجوانان عیب نیست البته اگر من و تو هنوز جوان باشیم کاش می شد
بخاطر لاله زار ممنون حس خوبی در غربت بود .
براتون آرزوی موفقیت بیش از پیش دارم
خانم قدرخان ممنون از گزارش جالبتان