رنگِ کار
هاله حیدری
هوا به شدت گرم بود. چشم انداختم تا نرگس کوچک را پیدا کنم و مثل همیشه فال حافظی از او بخرم. ولی نبود.
عمر، پسر بچه روزنامه فروش، گفت: نمی دانی نرگس را بردند؟
گفتم شهرداری ؟
گفت: نه آقا و خانمی آمدند و به او گفتند می تواند از این به بعد به مدرسه برود. تازه کیف مدرسه هم برایش آورده بودند.
چشمان عمر پر از حسرت بود.
نرگس یکی از هزاران کودک کار بود که من تصادفاً با او آشنا شده بودم. ظاهراً چند ماه بعد از رسیدن خانواده اش از کابل به تهران، متولد شده بود و بعد از او هم ۴ خواهر و برادر دیگر به دنیا آمدند. اداره این همه بچه آن هم در تهران از عهده کمتر کسی بر می آید چه برسد به پدر او که کارگر روزمزد ساختمان است.
نرگس هر روز از ۱۰ صبح تا ۹ شب در میدان تجریش مشغول کار است. فال حافظ، آدامس خروس نشان، چسب زخم و یا شکلات تقلبی، خلاصه هر چیزی که صبح آن روز گیر پدرش بیاید تا شب به وسیله نرگس فروخته می شود.
عصر جمعه دوباره نرگس را دیدم. می خندید، کتابچه ای را نشانم داد گفت به مدرسه می رود و حرف "ب" را یاد گرفته. با لهجه افغانی ادامه داد: خانم مداد رنگی هم دارم.
بسیاری از کودکان کار و خیابان از مهاجرین خارجی هستند که به دلایل مختلف امکان برگشت به کشورشان را ندارند.
یکی از کسانی که در یک نهاد غیر دولتی (NGO) در شهرستان کرج فعالیت می کند در مورد مشکلات آموزش به کودکانی که به دلیل اشتغال فرصت رفتن به مدرسه را ندارند و یا مدرسه ای آنان را ثبت نام نمی کند می گوید:
"حتی برای پیدا کردن جایی که بتوانیم کلاسمان ر ادر آنجا برگزار کنیم مشکل داشتیم. مدرسه ای حاضر نبود کلاسی را در روزهای جمعه برای درس دادن به شاگردان در اختیار ما بگذارد. بخصوص که ما با زحمت آنها را از سطح شهر پیدا کردیم و با سختی خانواده هایشان را راضی کردیم که اجازه درس خواندن را به آنها بدهند."
"مدت ها کلاس هایمان را در پارک تشکیل می دادیم. بعد از این که با تلاش بسیار جایی را پیدا کردیم، از اداره اتباع بیگانه ما را خواستند و از ما تعهد گرفتند که دیگر به بچه های خارجی درس ندهیم. البته آن را امضاء کردیم ولی هنوز به کارمان ادامه می دهیم. هر وقت مسئولین توانستند برای این کودکان امکانات فراهم کنند ما هم به تعهدمان عمل می کنیم."
بچه هایی که به این آموزشگاه می روند به غیر از دروس ابتدایی، در کلاس زبان انگلیسی و خلاقیت هنری هم شرکت می کنند. چند استاد نقاشی و زبان به صورت افتخاری با موسسه همکاری می کنند. هدف آنان توانمند سازی کودکان کار و خیابان از طریق آموزش علمی، درسی، هنری و فنی است.
تا به حال چند نمایشگاه هم از آثار برگزيده اين بچه ها برگزار شده كه مورد استقبال مردم قرار گرفته است. گزارش مصور اين صفحه از نمايشگاه آثار هنرى اين كودكان است كه در حال حاضر در تهران برپاست.
بهنام اخوت، يكى از مسئولان برگزارى اين نمايشگاه مى گويد: "وقتی خود بچه ها به نمایشگاه می آیند با دیدن کارهایشان خیلی هیجان زده می شوند. حوشحالی آنها تمام خستگی را از تن ما بيرون مى كند. در این نمایشگاه آقای برزو به همراه آقای رضاقلی عکس هایی را در اختیار ما گذاشتند که در کنار نقاشی ها از آنها استفاده کنیم. "
به گفته مدیر عامل جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان "تعداد اين كودكان در حدود يك و نيم میلیون نفر برآورد شده و با احتساب کارگاه های خانگی و کودکانی که از خانوادههای محروم هستند و در خیابان کار میکند، این جمعیت بیشتر خواهد شد."
اغلب این کودکان دستفروش هستند. کبریت، فال، چسب زخم و یا گل می فروشند و گاهی هم به صورت پنهانی مواد مخدر. تعدادی در کارگاه های خیاطی و کفش و عده ای هم در مکانیکی ها مشغول به کار هستند؛ میانگین درآمد آنها ۵۰ هزار تومان در ماه است .
در پیمان جهانی حقوق کودک، کار کودکان زیر ۱۸ سال و بهره کشی از کودکان به هر نحو، چه در مناسبات اقتصادی و چه در منازعات سیاسی، منع شده است . طبق این پیمان بازی و تفریح حق کودکان است، باید امکانات لازم برای فعالیت های تفریحی آنان را فراهم کرد؛ همه کودکان حق استفاده از آموزش رایگان را دارند و دولت ها باید تحصیلات ابتدایی را برای همه کودکان اجباری و رایگان کنند.
من نمی دانم چند نفر از کودکان از این حقوق بهره مند هستند اما مطمئنم اگر به تمامی آنان امکان آموزش و پرورش استعدادهایشان داده شود، آینده بهتری برایشان رقم می خورد.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید
مرسی