Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
بازگشت هانیبال به کودکی

 بازگشت هانیبال به کودکی

"هر وقت نگاه می کنم که چطور شده که من نقاش شده ام، می بینم یک تصادف هایی بوده، یک امکاناتی در کنار من بوده که چه بسا دست خود من هم نبوده، یعنی اتفاق افتاده و من شده ام نقاش."

اینها حرف های هانیبال الخاص است که اکنون ۷۸ ساله است. او در ۱۵ماه ژوئن ۱۹۳۰ از پدر و مادری آشوری در کرمانشاه متولد شد.

در چهارده سالگی  برای اولین بار توسط جوانی به نام آلکسی گیورگیز که نقاشی را در روسیه فرا گرفته بود با رنگ و روغن آشنا شد. هانیبال با اشتیاق به نزد او می‌رفت و پالت (تخته شستی) او را پاک می کرد. رنگ ها را برایش می چید و به نقاشی هایش نگاه می کرد. و به گفته خودش "گاهی هم کاغذ و رنگ به من می داد و می گفت نقاشی کن."

بعدها او نقاشی را به صورت جدی نزد استاد جعفر پتگر دنبال کرد. 

سال ها بعد زمانی که در آمریکا مشغول تحصیل در رشته طب بود به دلیل علاقه فراوان به نقاشی، طب را رها کرد و به تحصیل در رشته هنرهای تجسمی مشغول شد. در سال ۱۹۵۸ از انستیتوی هنر شیکاگو در رشته هنرهای تجسمی دانشنامه خود را گرفت و در سال ۱۳۵۹ گالری گیل گمش را در تهران  تاسیس کرد. 

از همان آغاز کار، هانیبال احساس کرد که انسان برای او از هر موضوع دیگری جالب تر است: "خیلی دوست داشتم به قیافه و نگاه آدم ها فکر کنم و عمق عواطف، اندوه، تکبر، خودخواهی، مهربانی آنها را دریابم."

"در دانشگاه، از کلاس کشیدن اندام انسان ها لذت می بردم. بیشتر دوست داشتم بروم در کلاس‌ های مدل زنده، نقاشی کنم. در همان کلاس بود که برای اولین بار کارهای ذهنی کردم. آن کار ذهنی پر از صورت های آدم بود. تخیلات بیشتر روی کارهایی بود که در آن اندام انسان و چهره انسان بود ولی اولین باری که در کارهایم موضوعی را نگه داشتم و تکرارش کردم و بعدها به صورت امضاء کارهای من شد وفور آدم بود."

به گفته خودش او در آغاز کار خیلی بی برنامه بود: " یک صورت اینجا و یک صورت آنجا می گذاشتم. یک اندام را اینجا و یک اندام را آنجا. بعد کم کم پرداختم به پیوند آنها، اولین رابطه ای که در ایران زیاد به آن برخوردم، صف بود. آدم های پشت سرهم ایستاده، صف دراز آدم ها. از اینجا تا ابتدا و تا بی نهایت تا قیامت دارند می‌روند و حتی یک زمانی تابلوهایی داشتم که چیزی نبود جز صف‌ های مختلف آدم. چپ و راست می رفتند تا ناپدید می‌ شدند." 

الخاص علاوه بر نقاشی به ادبیات نیز توجه داشته چون  پدر و عمویش هم  هردو از شعرای بنام آشوری اند.

ترجمه چندین کتاب شعر به فارسی، روسی و لاتین و همچنین سرودن سه کتاب شعر برای کودکان از جمله فعالیت‌ های او در این زمینه اند.  اما مهمتر از همه، به ثمر نشستن حاصل سی سال تلاش پیگیر و عاشقانه او برای ترجمه حافظ به زبان آشوری همراه با بیش از ۵۰ تصویر (از آثار خودش) است. 

در گزارش مصور اين صفحه، هانیبال الخاص از زندگی و نقاشی می گوید.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- یک کاربر، 2008/07/17
کدام داستان الفیه شلفیه است که تیراژ ندارد. نقاشی که جای خود دارد. آقای الخاص اشاره ای که می کند به نقاشی های در پوشیده اشاره به کشیدن آلت مرد است. چنین چیزهایی هر قدر بازاری و لمپن را به سمت دیدن نقاشی سوق دهد هیچ سودی نخواهد داشت و موجب گرمی بازار نقاشی و هنر نخواهد شد. بهتر بود آقای الخاص به قول اسلامی ها از کارهای قبیح خود استغفار می کرد نه آنکه آنها را توجیه کند و شما هم همان جور ندانسته با انعکاس آنها تأییدش کنید. همین حالا هم در هر جای دنیا آلت مرد و زن را بکشید کلی بیننده خواهد داشت اما این موجب رشد هنر و افزایش مخاطبان هنر خواهد شد؟
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.