در یکی از غرفه های بخش اسلامی موزه بریتانیا مجموعه ای از نقاشی های کوچک آبرنگی از هنرمند ناشناخته ای از ایران به نمایش گذاشته شده است. گرچه تاریخ دقیق کشیده شدن این تصاویر مشخص نیست اما حدس زده می شود که باید از اوسط نیمه دوم قرن نوزدهم باشد. این تصاویر از این جهت جالب است که برخی ازحرفه ها و مشاغل و نیز شیوه لباش پوشیدن صاحبان آنهارا در دوران ناصرالدین شاه نشان میدهد. هویت کسی که این تصویرها را سفارش داده و یا خریده و با خود به بریتانیا آورده نیزنا معلوم است. ولی نوشتههای پشت این عكسها كه به زبان انگلیسی است حاكی از آن است كه وی به احتمال زیاد یك فرد انگلیسی بوده. دیوید مورتون از این نمایشگاه دیدن کرده است:
امروزه، وجود عكس برای ما عادی و پیشپا افتاده است و هر روز در مجلات، روزنامهها و كتابها با آن روبرو میشویم. عكسهای دیجیتالی را روی شبكه اینترنت میگذاریم و در كامپیوترها ضبط میكنیم . با دوربینهای كوچكی كه به آسانی در جیب یا كیف دستی جای می گیرد، خود میتوانیم عكسهایی با كیفیت بالا تهیه كنیم و آنها را چاپ یا بهصورت الكترونیكی برای یكدیگر ارسال كنیم.
ولی همیشه چنین نبوده است. تا پیش از دهه آخر قرن نوزدهم، در مجلات روزنامهها و كتابها تعداد كمی عكس دیده میشد كه از آن میان تنها معدودی رنگی بودند. این عكسها به صورت گراور تهیه و معمولاً از روی تابلوهای نقاشی تقلید میشد و هر یك از گراورها میبایست ابتدا با دقت تمام توسط صنعتگران ورزیده روی صفحات فلزی حكاكی شود.
حال تصور كنید كه برای جهانگردان آن دوران، تهیه عكسهای یادگاری از جاهایی كه از آن دیدن میكردند تا چه حد دشوار بود. همزمان با گسترش صنعت جهانگردی طی قرن نوزدهم، هنرمندان محلی در بسیاری از كشورها از وجود تقاضای روزافزون برای اینگونه عكسها آگاه شدند و راه پاسخ دادن به این تقاضا را پیدا كردند. آنان برای جهانگردان علاقمند به تحقیق، تصاویری از آثار تاریخی و بناهای مهم را با مركب یا آبرنگ نقاشی میكردند ولی برای مسافرانیكه بیشتر در مورد ساكنان كشور كنجكاو بودند، سوژههایی بر اساس زندگی مردم عادی انتخاب میكردند. مردمی كه در عین شباهت كلی، از بسیاری جهات با مردمی كه بازدید كننده عادت داشت در كشور خود ببیند تفاوت داشتند.
هویت صاحب اصلی عكسهاییكه اكنون در موزه بریتانیا (بریتیش میوزیوم) در لندن به معرض نمایش گذارده شده نامعلوم است. ولی نوشتههای پشت این عكسها كه به زبان انگلیسی است حاكی از این است كه وی به احتمال زیاد یك فرد انگلیسی بوده كه شاید در راه سفر به هندوستان یا هنگام بازگشت، از ایران دیدن كرده و علاقمند بوده كه یادگاری بدیع با خود بههمراه ببرد. نكته قابل توجه آن است كه تعداد بازدیدكنندگان غربی از ایران در قرن نوزدهم بسیار اندك بود و با اینحال نقاشانی در ایران وجود داشتند كه از سلیقه مشتریان غربی به خوبی آگاهی داشته و سبك نقاشی خود را با آن همآهنگ كرده بودند.
برخلاف روش معمول در اكثر نقاشيهاي سنتي دوره قاجار كه به آنها حالتي غير واقعي و تصنعي ميبخشيد، شيوه رنگآميزي در اين مجموعه از نقاشيها با نشان دادن برجستگي، عمق و بُعد، و سايه روشنها، تصاوير را به صورتي طبيعي و واقعي تر مجسم ميسازد. تشابه اين سبك با اسلوب نقاشي اروپائي موجب گرديد تا در موزه بريتانيا ابتدا اين مجموعه نقاشيها زير عنوان "اروپائي" فهرست شود.
مسافریكه تصاویری از كشوری دوردست به ارمغان میآورد، میدانست كه عكس بناها و آثار تاریخی برای كسانیكه خود آنها را ندیدهاند چندان جالب توجه نیست در حالیكه تصویر مردم عادی معمولاً برای آنان هیجانانگیز است. مشاغل و حرفهها بهترین سوژهها بودند چراكه شناسائی و تشخیص اغلب آنها برای همه آسان بود. در همه كشورها كمابیش مشاغل مشابهی وجود دارد كه هریك ابزار و پوششهای خاص خود را دارد. بعنوان مثال هركسی میداند كه نجارها ویا نانواها در كشور خودش به چه شكلی هستند وكنجكاو است تا بداند كه نجارها و نانواهای سرزمینهای دیگر در مقایسه با كشور خودش چه تشابه یا تفاوتهایی دارند.
جهانگردان، گردآورندگان كلكسیون، ناشران، گراورسازان و نقاشان همواره در جستجوی یافتن سوژههای جدید ویا نگاهی تازه به سوژههای پیشین بودند. در اواخر قرن هجدهم در انگلستان كتاب مشهوری شامل یك مجموعه گراور با عنوان فریادهای لندن منتشر شد. در آن دوران كه هنوز فن ضبط صدا اختراع نشده بود، ناشر این مجموعه دست به ابتكاری جالب زده و تلاش كرده بود تا صدای فریادهای فروشندگان دورهگرد لندن را كه برای بازدیدكنندگان از این شهر جالب بود، بهصورت تصویر مجسم سازد. در این مجموعه، تصاویر فروشندگان دوره گرد با گاریهای دستی و بساطشان نقش شده و در زیر هریك، عبارتهایی با حروف درشت بهزبان انگلیسی، و نیز فرانسه برای بازدید كنندگان خارجی، نوشته شده كه حاوی كلماتی است كه این فروشندگان برای تبلیغ اجناس خود فریاد می كنند.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید