كاتوزيان، آخرين ديدار
شوكا صحرائى
روزسهشنبه ٢٠ فروردين خبر برگزارى نمايشگاهى از ٥٠ سال نقاشى هاى عباس كاتوزيان را دريافت كردم و بلافاصله فكر تهيه گزارش از استاد به ذهنم خطور كرد و درضمن به دليل علاقه وافرى كه به نقاشى داشتم فرصت مناسبى ديدم كه با يكى از بزرگترين چهره هاى نقاشى معاصر از نزديك آشنا شوم.
از طريق يكى از دوستان موفق شدم با استاد تماس بگيرم. با روى خوش مرا پذيرفت. قرار شد روز افتتاحيه به نمايشگاه بروم و ضمن ديدار با او زمان تهيه گزارش را نيز تعيين كند.
پنجشنبه ٢٢ فروردين ساعت ٥ عصر نمايشگاه نقاشى هاى عباس كاتوزيان در فرهنگسراى نياوران لبريز از جمعيت بود. اغلب اين افراد شاگردان و دوستاران او بودند و به سختى مى توانستى استاد را بين جمعيت ببينى. چهره اى سرشار از صلابت و سرزندگى.
مدت زمانى از دور نظاره گر او شدم . با شور و شعفى خاص در بين دوستارانش در جنب و جوش بود، لحظه اى با يكى خوش و بش مى كرد و لحظه اى ديگر عكس مىگرفت و يا در گوشه اى مشغول امضا بود.
به ديدار آثارش رفتم. ابتدا به سراغ تابلوى "دختر كرد" رفتم كه بسيارى عباس كاتوزيان را با اين اثر مى شناسند. بعد تابلوهايى كه استاد از چهره خودش ساخته و بهلول ها.
ساعتى گذشت اما جمعيت همچنان اجازه نزديك شدن به او را نمىداد تا بالاخره از طريق يكى از نزديكان استاد موفق شدم نزد او بروم . خود را معرفى كردم به گرمى مرا پذيرفت و بعد از لحظه اى احوال پرسى، روز دوشنبه بيست و ششم را مقرر كرد كه براى تهيه گزارش به منزلش بروم.
ساعت ۸ شب بود اما همچنان نمايشگاه به همان سبك وسياق زمان شروع. بالاخره دقايقى بعد استاد در حالى كه شاگردانش دوره اش كرده بودند نگارخانه را ترك كرد.
روز شنبه عصر در فكر ديدار او در منزلش بودم و اين كه بايد بتوانم در حين گفتگو او را به سال ها قبل ببرم، زمانى كه در هنرستان كمال الملك تحصيل مىكرده و بعدها كه به نايب رئيسى همان مدرسه منصوب شده و يا زمانى كه به عنوان اولين نقاشى كه آثارش در كنار آثار استاد كمال الملک در مجلس شوراى ملى به نمايش در آمده.
در اين فكرها بودم كه ناگهان خبر بسيار عجيب و دردناكى به دستم رسيد. استاد عباس كاتوزيان شب گذشته در سن ٨٥ سالگى در منزلش چشم از جهان فروبست. باورم نشد. به منزلش تلفن زدم اما كسى جواب نداد تا بالاخره موفق شدم با پيشكارش تماس بگيرم. متاسفانه خبر حقيقت داشت.
استاد كاتوزيان در ابتداى مجموعه برگزيده آثارش مىنويسد:
"غير از هنر كه تاج سر آفرينش است
دوران هيچ سلطنتى پايدار نيست
در مرداد ١٣٠٢ در تهران متولد شدم و تا آنجا كه ياد دارم نقاشى كردم و نقاش بودم. در تمام دوران كودكى و در روزگار نوجوانى و تا امروز مشتاقانه جستجو كردم و در حال تحصيل و تجربه بودم. هميشه در تار و پود طراحى تلاش مى كردم و غرق در رنگ ها ... و به شكرانه الهى همواره دلم خوش بود و لبريز از اميد.
دوران شيرين هنرجويى در هنرستان كمال الملك آنچنان سرگرمم كرده بود كه گذشت زمان برايم محسوس نبود، از آن جهت كه بيشتر كارهاى ملهم از زندگى مردم سخت كوش من روى مجلات به چاپ مىرسيد تا مورد استفاده نقاشان نيز قرار مىگرفت به آرزوى خدمتى فرهنگى نائل مىشدم.
سپاس خدايى را كه در طول زندگى پر كار هنرى خود هرگز نيازى به عرضه آثارم براى فروش نداشتم زيرا همواره از رفاهيات مالى كامل برخوردار بودم.
اكنون با تواضع اين چند رقم را به مردم عزيز هم وطنم هديه مىكنم و به تاريخ سرزمينم سر احترام دارم."
آرزو داشتم در دوران حياتش گزارشى از او تهيه كنم كه بخت يارم نبود.
Hossein Katouzian
dargozash osstad abass katoozian be hameh jameh hoonar va shagerdan osstad khanevadeh osstad tassliyat migoyam,