دانههاي برف مانند ستارههاى كوچکى در هواى تهران چرخ مىزنند. شهر لباس سفيد پوشيده و برخى درختان تنومند زير سنگينى بار برف خم شده اند.
در ميان اين برف و بوران، که به گفته بعضى در پنچاه سال اخير بى سابقه بوده، با توجه به تعطيلى مدارس و ادارات و سازمانهاى دولتى تنها دو گروه از خانههاى خود خارج مى شوند؛ يکى آنها كه كار بسيار ضرورى دارند و گروه دوم علاقمندان به برف و برف بازى.
گروه اول را بيشتر در معابر و خيابانهاى شهر مىتوان پيدا كرد، در اين روزهاى برفى تعداد وسايل حمل و نقل عمومى به شدت كم شده و از تاكسىهاى رنگارنگى كه در روزهاى معمولى با بوق زدنهاى مداوم كلافهات مىكنند خبر چندانى نيست.
مردى حدودا چهل ساله در حالی که سعی دارد هرچه بیشتر صورتش را در میان شال گردن و یقه پالتواش مخفی کند مى گوید: "آدمهایی مثل من اگر کار ضروری نبود از خانه بیرون نمیآمدیم. پدر و مادر من هر دو مسن هستند و حوالی نیاوران زندگی میکنند برف راه منزلشان را بسته، در چند روز گذشته که بارش برف ادامه داشته، نان مصرفیشان تمام شده، تعطیلی نانواییهای اطراف منزلشان مزید بر علت شده و من ناچار شدم از حوالی خانه خودم نان تهیه کنم و برایشان ببرم. ولی متاسفانه وسیلهای برای رفتن پیدا نمیکنم."
نانهای سنگک را بیشتر زیر پالتوش جا میدهد تا از برخورد دانههای برف با آنها جلوگیری کند و در همان حال از بسته بودن کوچههای فرعی میگوید که باعث شده کسی نتواند اتومبیل شخصی اش را از خانه خارج کند: "هرچند تمام راههای اصلی به شکلی باز است اما کوچهها چنان یخ زده که امکان رفت و آمد با ماشین نیست به همین خاطر سعی کردم از تاکسی سرویسهای اطراف ماشین بخواهم که آنها هم ماشین نداشتند."
در میان این سرما و یخبندان وضعیت معدود خودروهای عمومی نیز چندان مناسب به نظر نمیرسد، هر چند ماشینهای برفروب تمام وقت مشغول فعالیت هستند اما اغلب اتوبانها و حتی خیابانهای اصلی شهر به سرعت یخ میزنند.
راننده اى که در این شرایط نامناسب سرگرم مسافرکشی است با اشاره به وضعیت خطرناک جادهها، ادامه کار در ساعات پایانی روز را غیرممکن میداند و مى گوید: «مثلا همین پریروز حدود ساعت شش در خیابانی مثل ولیعصر یا مطهری چهار تا ماشین به زور پیدا میکردید، آنقدر خیابان لیز بود که ماشینها به جای حرکت سرسره بازی میکردند. خود من که راننده حرفهای هستم وحشت کرده بودم."
در خرابهای کنار یکی از محلهها در غرب تهران کامیون بزرگی پارک شده، راننده آتش بزرگی زیر موتور ماشین روشن کرده و سعی میکند هر لحظه بر بزرگی آتش اضافه کند: "ماشین یخ زده، میخواهم به این وسیله ماشین را راه بیندازم. این برف هم برای ما شد دردسر."
اما کمی آنسوتر از اين آدمهایی که از دانهای سفید و زیباى برف چندان راضی به نظر نمیآیند در پارکها و فضاهای سبز، که این روزها به فضاهای سفید مبدل شده، بچه ها و نوجوان ها غرق در شادی و نشاط هستند.
صدای خنده و فریادهای شاد همه فضا را پر کرده. گروهی از این عده را نوجوانانی تشکیل میدهند که مدارسشان در پی بارش برف تعطیل شده است: "امتحان داشتیم، خدا را شکر، تعطیل شدیم، داریم حال میکنیم."
گروهی دیگر دانشجویانى هستند که کلاس هایشان شاید برای نخستین بار به مدت پنچ روز متوالی تعطیل شده است: "دانشجوی زنجان هستم. دو روز پیش که عازم زنجان بودم پلیس راه، به دلیل بسته بودن مسیر، ما را برگرداند. حالا تعطیل شدیم و داریم کیف میکنیم. فقط بدی داستان اینجاست که بعد از این تعطیلات امتحانات فشردهتر خواهد شد."
چند بچه ٧ یا ٨ ساله در پارک ساعى با مادرانشان مشغول برف بازی هستند. یکی از آنها که زیر درخت کاج بلندی ایستاده مادرش را صدا میزند و درست زمانی که مادرش به او نزدیک میشود یکی از شاخهها را تکان میهد و تمام برف درخت روی سرولباس او میریزد؛ هردو میخندند، کودک میگریزد و مادر دنبالش میکند.
بعد از چند ثانیه که مادر به او میرسد بغلش میکند و هر دو روی برف میغلتند، اما این زن جوان که هنوز نفسش از این بازی شاد و کودکانه آرام نگرفته نگران چیزی فراتر از این شادی است: "ما که در تهران زندگی میکنیم شادیم چون ظرف چند دقیقه آینده به خانههای گرم مان خواهیم رفت، اما آیا آنها که در جاهائى مثل خراسان، گیلان، مازندران، اردبیل و... این روزها با قطعی گاز مواجه هستند هم مى توانند تا این اندازه شاد باشند؟"
غیر از مشکل قعطی گاز وضعیت بد حمل و نقل میان شهری و بسته بودن برخی از راههای کشور نیز مشکلات مردم را اضافه کرده است. طی چند روزی که در اغلب ایران بارش برف ادامه داشت در بعضی از جادهها مخصوصا جادههای شمالی کشور راههای ارتباطی مسدود شده و طبق اعلام اداره راهنمایی و رانندگی کل کشور"با توجه به افت بیسابقه دما خطر یخ زدگی روغن وسایل نقلیه نیز وجود دارد."
از مشکلات دیگر مردم در این روزها انتظار کشیدن در صفهای دراز بیمارستانهاست. در یکی از بیمارستانهای دولتی تهران تعداد افرادی که دچار آسیب دیدگی و شکستگی ناشى از زمین خوردن شده اند به اندازهای است که هر مصدوم باید ساعتها منتظر درمان بماند: "حدود یک ساعتی است که منتظرم تا پای دخترم را که روی برف سر خورده گچ بگیریم. هرچند تمام مدت کادر پزشکی مشغول سرویس دادن به مردم هستند اما تعداد زیاد مراجعهکنندگان این صفها را طولانیتر میکند."
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد