موسسه دستان گويا در سال ١٣٨٠ توسط خانم پوران اصدقى با هدف كمک و آموزش به ناشنوايان تاسيس شد.
پوران اصدقى كارشناس گفتاردرمانى در امور ناشنوايان است. او مدت ٢٨ سال در سازمان بهزيستى علاوه بركار روى گفتاردرمانى ناشنوايان در زمينه هنردرمانى اين معلولين نيز فعال بوده است. او در همين زمينه به آموزش تئاتر و سرود به بچه هايى كه توانايى خواندن داشتهاند پرداخته است.
پوران اصدقى در ارتباط با چگونگى شروع فعاليت هايش در زمينه آموزش سرود مىگويد: "معمولا بچههايى كه براى اولين بار جهت گفتار درمانى نزد من مىآمدند صداى اوليه آنها را ضبط مىكردم. در يكى از اين روزها وقتى مىخواستم صداى يكى از بچه ها را ضبط كنم، او گفت "خوش به حال شما كه وقتى موسيقى گوش مىدهيد از آن لذت مىبريد اما ما ناشنواها هيچوقت نمىتوانيم از موسيقى لذت ببريم و كلام آن را بفهميم چون ناشنوا هستيم."
صحبت هاى او در من بسيار تاثير گذاشت و به فكر افتادم كه چطور مىتوانم به ناشنوايان كمك كنم تا آنها هم مثل ما از موسيقى و كلامش لذت ببرند. موسيقى فيلمى را تهيه كردم كه در آن فضاى سرسبز و بارانى را تداعى مىكرد و با حركت صورت و دست آن را براى ناشنوايى به نمايش گذاشتم. آن ناشنوا بعد از ديدن گفت "بوى سرسبزى و درختان و همچنين قطرههاى باران را حس كردم." و از آنجا شروع به كار روى سرودها كردم.
بچهها بسيار استقبال مىكردند و به همين روش سرودهاى متعددى را با اين بچه ها كار كردم و براى اولين بار در يكى از برنامههاى بهزيستى با يک گروه از ناشنوايان اين سرودها را به اجرا گذاشتيم كه اتفاقا بسيار مورد توجه قرار گرفت.
پس از آن رفته رفته ارگان ها و سازمان هاى دولتى بسيارى با ما آشنا شدند و در مراسم و جشن هاى خود، از ما دعوت مى كردند تا سرود و تئاترهاى خود را به اجرا در آوريم. پس از اتمام دوران خدمت دولتى تصميم به راه اندازى مركزى گرفتم كه همان فعاليت هاى قبلى را بتوانم دنبال كنم.
دستان گويا تاسيس شد و عدهاى از بچههاى ناشنوا را كه از بهزيستى فارغالتحصيل شده بودند دور هم گرد آوردم و آموزش خود را ادامه دادم. امروز بعد از گذشت ٥ سال بيش از ٤٠٠ سرود را توانسته ايم با اين بچهها به نمايش درآوريم. البته در كنار كار سرود و تئاتر اين ناشنوايان با بسيارى از مهارت هاى زندگى مثل خياطى ، آشپزى و ديگر مهارت ها آشنا شدهاند.
همه اين بچهها در خانه من به صورت شبانه روزى و اعضاى يك خانواده زندگى مىكنند. و درآمد حاصله از اجراى برنامهها نيز بخشى صرف تامين مخارج روزمره و مابقى را براى خود پسانداز مىكنند كه همين باعث شده اين بچهها از اعتماد به نفس بالايى برخوردار گردند."
مهناز يكى از ناشنواها از احساس خود هنگام خواندن سرود مىگويد: " وقتى سرود مىخوانم احساس خيلى خوبى دارم و در روياهاى خود سفر مىكنم. وقتى سرود امام رضا را مىخوانم احساس مىكنم در حرم امام رضا هستم." و يا ليلا، يكى ديگر از ناشنواها مىگويد : " به هنگام خواندن سرود آرامش پيدا مىكنم و اغلب شاد مىشوم."
آنچه به ناشنوايان بسيار كمک كرده ابداع زبان اشاره است كه در جهان رواج يافته و به خصوص اكنون رسم شده كه تلويزيون ها در بسيارى از كشورها در كنار برنامه هاى عادى خود زبان اشاره را هم براى ناشنوايان به كار گيرند و شما در كنار و يا گوشه اى از صفحه تلويزيون مى توانيد ببينيد كه صداى تلويزيون را شخصى به زبان اشاره بيان مى كند.
نوشته زير از خانم ايران بهادرى، كارشناس زبان اشاره، از اين زبان و نحوه ساخت و عملکرد آن مى گويد:
زبان اشاره چيست؟
زبان اشاره شيوه اى ارتباطى است كه از يك رشته علائم ديدارى قراردادى تشكيل شده و بزرگترين ويژگى آن اين است كه توسط خود ناشنوايان خلق و ابداع گرديده است (زبان اشاره طبيعى ).
گاهى اشارات به حدى روشن و واضح هستند كه هر بيننده اى به سهولت آنها را در مىيابد، مانند اشارات ويژه خوردن، آشاميدن و خوابيدن. يكى ديگراز ويژگى هاى زبان اشاره طبيعى آن است كه اين زبان از كودكان ناشنوا به يكديگر منتقل مى گردد، در حالى كه در جوامع شنوايان معمول است كه زبان بوسيله اولياء به كودكان انتقال يابد.
چنانچه كودک ناشنوا داراى والدين ناشنوا نيز باشد كه از بدو تولد كودک از زبان اشاره استفاده نموده اند، پيشرفت زبان اين كودک مطابق با پيشرفت در كودكان شنوا خواهد بود. ولى از آنجا كه نود درصد كودكان ناشنوا از والدين شنوا بدنيا مى آيند كه اغلب پدران و مادران آنها تا دو سالگى متوجه ناشنوايى فرزند خود نمىشوند، خطر جدى محروميت از يادگيرى زبان و آنچه در اطراف مىگذرد براى اين كودكان وجود دارد.
در كودكان ناشنوا با والدين شنوا در دو يا سه سالگى آمادگى براى تمركز و درك معانى نسبت به كودكان ناشنوا با والدين ناشنوا كمتر است. زيرا همان طور كه كودكان شنوا ماهها و سالها در معرض صدا قرار مىگيرند تا به مرحله توليد برسند كودک ناشنوا نيز بايد در معرض علائم قرار بگيرد تا بتواند دريافتهاى خود را باز گو كند.
بررسى هاى انجام شده نشان مىدهد كه حتى در نقاطى كه كودكان ناشنوا هيچ گونه دسترسى به زبان اشاره طبيعى رايج در بين ناشنوايان نداشتهاند، خودبخود، علائمى را ابداع و از طريق آن با يكديگر ايجاد ارتباط نمودهاند و حتى كودكان شنوايى كه از پدر و مادر ناشنوا متولد مىگردند زبان اشاره را بعنوان زبان مادرى خويش مىآموزند ودر آن تبحر و مهارت مىيابند.
اشارات در زبان اشاره طبيعى همان نقشى را ايفا مىكنند كه كلمات در زبان گفتارى. همان طور كه كلمات از حروف مختلف شكل گرفته و با جابجائى حروف ظاهر و معناى كلمات نيز تغيير مىيابد، در زبان اشاره نيز هرگونه حذف، ايجاد و تغيير حالتى در تغيير اشاره، و به وجود آمدن اشارهاى ديگر، نقش دارد و اصولا زبان اشاره داراى چهار ركن است كه عبارت است از : حالت دست ها، حركت دست ها، محل قرار گرفتن دست ها، و سرانجام موقعيت و يا جهت كف دست ها.
بديهى است اركان مذكور به هر اشاره معنى و مفهومى خاص مىبخشد. افراد شنوا در ارتباط با ناشنوايان اغلب اشارات را همراه با زبان گفتارى خود استفاده مىكنند كه اين خود يك روش بصرى مناسبى است براى آموزش زبان گفتارى به كودكان ناشنوا . به اين طريقه يعنى به كارگيرى اشارات همراه با سخن گفتن ( به زبان فارسى) زبان اشاره فارسى گفته مىشود.
گزارش مصور بالاى صفحه را شوکا صحرائى در گفتگو با خانم اصدقى و اعضاى گروه "دستان گويا" فراهم کرده است. در زير تکه اى از يک نمايش گروه با عنوان "دلقک" را مى توانيد ببينيد.