ابراهيم حقيقى ۱۳ مهر ۱۳۲۸ در تهران متولد شد. تحصيلاتش را در رشته معمارى دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران تمام كرد و از همان سال هاى دانشجوئى به طراحى گرافيك پرداخت.
او علاوه بر همكارى با بسيارى از مجلات مانند تلاش، آدينه، دنياى سخن و تاليف كتاب هايى از قبيل نشانهها، بارون و هفت رنگ به طراحى صحنه فيلم و سريال هائى مانند سربداران ، سلطان و شعبان، و ساخت تيتراژ فيلم هاى سينمايى و مجموعه هاى تلويزيونى نيز پرداخته است . تيتراژ فيلم هاى شهر موش ها ، نرگس ، من ترانه پانزده سال دارم، زندان زنان و مجموعه هاى تلويزيونى شب دهم، كيف انگليسى، روزهاى به ياد ماندنى و... از ساخته هاى او هستند.
آقاى حقيقى در سال ۱۳۸۵ مجموعه اى از پوسترهاى تئاتر خود را كه بين سالهاى ۱۳۴۸ تا ۱۳۸۴ طراحى كرده بود به صورت كتاب منتشر نمود.
شوکا صحرائى از گفتگوئى با ابراهيم حقيقى در باره اين کتاب يک گزارش مصور فرستاده است که در اين صفحه مى بينيد. متن زير از آيدين آغداشلو نيز در باره پوسترهاى تئاتر ابراهيم حقيقى است :
اصلا نمى دانستم ابراهيم حقيقى اين همه پوستر براى تئاتر كار كرده است، تا تصاوير اين مجموعه را تماشا كردم وآن وقت دانستم كه يك گرافيست حرفه اى، چه آفاق وسيعى را نشانه مى زند و چطور آرام و صبور جهان تصويرى دورانش را تعالى مى بخشد.
طراحى پوستر تئاتر كار ظريف خاصى است كه در آن طراح از سويى مى تواند با دستى باز، تا هر جايى كه بخواهد و بتواند سليقه و تخيلش را راه ببرد و به آن ميدان دهد، چون مى داند مخاطب خاص و فرهيخته و هم زبانى در پيش رو دارد كه لازم نيست عناصر درخشان و پيشتاز طرحش را تقليل دهد تا پيام بى نقص و افت به او برسد و زمينه براى پيشتازى از پيش فراهم و آماده است.
از سوى ديگر شرايط خاص تئاتر ايران امكانات محدودى را فرا روى او قرار مى دهد كه از حيث اجرايى دست و پايش را مى بندد، و براى درك و به جا آوردن اين موقعيت بايد به پيشينهى تئاتر ايران در دهههاى سى و چهل رجوع كرد.
تئاتر ايران با پس زمينهاى مردمى آغاز مى شود كه عمرش به چندين قرن مى رسد. اما در آغاز گسترش مدرنيته در ايران، يعنى از اوايل قرن بيستم، مخاطبين خاص و محدود خود را مى سازد و از دهه ى چهل شمسى، بخش جدى آن رفته رفته به كمك هاى دولتى تكيه مى كند، تالارهاى مهم نمايش در اختيار دولت قرار مى گيرند و ادارهى تئاتر و بودجه و به تبع آن سانسور به راه مىافتد.
محدوديت امكانات نمايشى و بودجههاى مختصرى كه بهره ى چندانى از فروش گيشه ندارند، بر كار طراحى و چاپ پوسترهاى تئاتر نيز تاثير مى گذارند. پوسترهاى تئاتر، در دهه هاى چهل و پنجاه شمسى، از چنين وضعيتى حكايت مى كنند و اغلب به روش سيلك اسكرين چاپ مى شوند و به خاطر محدوديت سرمايه گذارى و نمايش داده شدن در تنها يك تالار، مخاطبى گسترده تر را نمى توانند پوشش دهند. اين است كه پوستر ها با دوسه رنگ چاپ مى شوند و كيفيت نازل چاپ، تقريبا در همه آنها آشكار است.
اما براى طراحى مانند ابراهيم حقيقى محدوديت ها نبايد محدود كننده باشند، كه نبودند، و نگاهى به اين مجموعه كه از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۸۴ را در بر مى گيرد گواه همين اعتقاد است.
او در اين دوران طولانى، وتنها در يكى از زمينههاى طراحى گرافيك يعنى پوسترهاى تئاتر نمونههايى متنوع و زيبا و كاربردى خلق كرده است كه كارنامهى هر طراحى را مى توانند پربار و درخشان كنند، و اين فرصت را داشته است تا جنبههاى گوناگون گرافيك معاصرايران را بيازمايد و به عرصهاى كه شايد بشود آن را « گرافيك ايرانى» ناميد دست پيدا كند.
استفاده از نقش مايهها و طرحهاى ايرانى در اين مجموعه بسيار هوشمندانه و به جا صورت گرفته است و در نمونههايى مانند پوسترهاى « پل» ، « باغ شب نما»، « چاى خانه باغ پريان»، بى هيچ ادايى به كارآيى در خور توجه و متعادل و طراز اولى رسيده است.