بيش از هفتاد سال است سازهای غربی و موسيقی کلاسيک اروپا به ايران وارد شده است. اما هنوز ارکستر سمفونيک تهران که قديمی ترين و شايد بتوان گفت تنها ارکستر غربی رسمی و فعال ايران با معيارهای يک ارکستر جهانی است، با چالش های اساسی روبروست.
از زمانى که پرويز محمود در سال ۱۳۲۲ با کمک نوازندگانی که در ارکسترهای ديگر هم فعال بودند ارکستر سمفونيک تهران را راه انداخت تا پيش از انقلاب سال ۵۷ که گرايش به موسيقی هايی که از غرب می آمد ميان مردم و دولت هاى ايران بيشتر بود اين ارکستر شرايط نسبتا مساعدى برای رشد و شکوفايی داشت.
اما پس از انقلاب اين ارکستر هم مانند گروه های ديگر موسيقی مدتی را در سرگردانی به سر برد و پس از آن نيز ناچار شد با بودجه کم و شرايط متفاوتی کار را از سر بگيرد.
اجراهای ارکستر که در دهه پنجاه به بيش از بيست برنامه در يک فصل سال می رسيد به دو يا سه اجرا در سال کاهش يافت که اين اجراهای اندک هم تنها در قالب جشنواره ها يا مناسبت های خاص عرضه می شد. مشکلات ارکستر را شايد بتوان در دو نکته اساسی خلاصه کرد: نبودِ بودجه کافی و فقدان مديريت خوب.
رهبران ارکستر در طول سال های بعد از انقلاب نتوانستند نوازندگان را وادار کنند که قطعات دشوار را تمرين کنند و يا حتی بطور منظم در تمرين ها حاضر شوند. اکثر نوازنده ها دستمزدهای اندکی دريافت می کردند و می کنند و حضورشان در ارکستر بيشتر تفننی يا تشريفاتی است.
منبع درآمد بيشتر نوازندگان ارکستر از تدريس يا نوازندگی در پروژه های موسيقی ديگر تامين می شود. حقوق آنها به طور متوسط هفتاد هزار تومان است که تقريبا يک پنجم درآمدی است که از سوی دولت به عنوان خط فقر اعلام شده است. به همين خاطر اين نوازنده ها اگر کار ديگری برايشان پيش بيايد آن را جايگزين تمرين می کنند.
بودجه اندکی که ساليانه به ارکستر اختصاص می يابد اجازه خريد و يا حتی تعمير سازهای قديمی را نمی دهد. سال هاست که ارکستر سازِ هارپ (چنگ) ندارد چون هزينه ارسال و تعمير آن در اتريش بيش از توان مالی ارکستر است. نداشتن يک پيانوی استاندارد و از همه مهمتر کتابخانه و يا منبعی که نت های موسيقی در آن نگه داری شود از مشکلات ديگر ارکستر است. تغيير مکرر رهبران ارکستر که هيچ کدام نتوانسته اند مدت زيادی در اين کار دوام بياورند نيز مشکل ديگری در کار ارکستر سمفونی تهران است.
علی رهبری، يکی از تواناترين رهبران ارکستر جهان، که دو سال پيش برای رهبری ارکستر دعوت شده بود بعد از مدت کوتاهی وقتی ايران را ترک می کرد گفت: "من به درد اين ارکستر نمی خورم. نه نوازندگان ديگر بعد از سی سال تحمل سختگيری تمرين را دارند و نه نظام سياستگذاری موسيقی به درستی به وظايفش عمل می کند. برای ارکستر سمفونيک تهران کاری از من ساخته نيست. ارکستر هزار مدعی دارد که برايش تصميم می گيرند. نوازندگان و مسئولان حتی در انتخاب قطعات هم نظر می دهند."
پس از رفتن علی رهبری شش ماه ارکستر به حالت نيمه تعطيل درآمد تا اين که نادر مشايخی پس از نوزده سال زندگی در اروپا و رهبری ارکسترهايی در آلمان و اتريش رهبری ارکستر سمفونيک تهران را پذيرفت.اگر چه او هم از وضعيت ارکستر و شرايط آن ناراضی است اما هنوز اميدوار است که بتواند کاری برای بهتر شدن اوضاع انجام دهد.
به واسطه آشنايی ها و رايزنی های مشايخی ارکستر سمفونيک تهران سال گذشته در برلين و اوزنابروک کنسرت هايی اجرا کرد. اين نقطه عطفی در تاريخ ارکستر سمفونيک پس از انقلاب بود اما متاسفانه اينگونه فعاليت ها ادامه پيدا نکرد.
در گزارش مصوری که در اين صفحه می بينيد آزاده نوری با چند تن از نوازندگان ارکستر سمفونيک تهران درباره شرايط فعلی ارکستر گفتگويی انجام داده است.
در همین زمینه:
ارکستر سمفونيک تهران از زبان رهبرش، نادر مشايخى
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید