افسانه صادقی هم خواننده اپرا و موسیقی کلاسیک اروپایی است و هم در سالهای اخیر به موسیقی ایرانی و موسیقی ملل دیگر پرداخته است. توان و وسعت و رنگ صدایش در ایران شناخته شد، در آلمان موسیقی کلاسیک آموخت و امروز بین ایرانیها و آلمانیهای آن کشور مخاطبان خود را دارد. برای او تکنیکهای آوازی در کنار شعر و معنی یک ترانه اهمیت دارد.
اگر افسانه صادقی به آلمان مهاجرت نکرده بود و در ایران مانده بود، شاید امروز او برای ایرانیها پیامآور موسیقی غربی در کنار موسیقی ایرانی بود. اما حالا که سالهاست در اروپا اقامت دارد، پیامآور ملودیها، کلام و بقول خودش حس موسیقی شرقی در اروپا است. او میگوید سالها وقت صرف آموختن دو تکنیک آوازی "سر" و "سینه" کرده که از نظر او برای یک خواننده لازم است. او تکنیک سر را شیوه آوازی مناسب برای موسیقی اپرایی میداند و در مقابل از تکنیک سینه در اجرای موسیقی ایرانی، موسیقی ملل و همچنین در پروژه "تانگوی شرقی" بهره گرفته است.
آواز و خوانندگی برای افسانه صادقی با خواندن یک لالایی برای معلم مدرسهاش شروع شد. بعد از خواندن آن لالایی بود که معلمش به او توصیه کرد با صدای زیبایی که دارد آوازخوانی را ادامه دهد. توصیه آن روز آن معلم برای افسانه نوجوان توشه راهی شد که امروز چند هزار کیلومتر دورتر از آن مدرسه در آلمان به مقصد رسیده است. اما افسانه پیش از آن نیز در ایران با استادان موسیقی کلاسیک و اپرا مثل حسین سرشار و پرویز منصوری آشنا شده بود و آموزش موسیقی کلاسیک را نزد آنها آغاز کرده بود. در همان زمان نوجوانی بود که خانوادهاش ایران را ترک کرد و از آن زمان تا رسیدن به آلمان و شهر دورتموند و تحصیل در دانشکده موسیقی آن شهر و اجرا در تالارهای موسیقی اروپا چند سالی را در سرگردانی در کشورهای مختلف گذراند که خودش آنرا به "پرت شدن به بیرون از جامعه" تعبیر میکند.
اگرچه در سالهای اقامت در اروپا هیچگاه امکان همکاری با آهنگسازان ایرانی را چه در ایران و چه در خارج از ایران نیافت اما آنطور که خودش میگوید اشعاری که "بهنام باوندپور" شاعر ایرانی مقیم آلمان برای موسیقیهایش نوشته، برای او کلامی جاودانه و ماندنی است و او با آن کلمات چنان احساس خویشاوندی فکری و نزدیکی دارد که گاه گمان میکند آنها را خود آفریده است و نه شخص دیگری.
با این اشعار، آهنگسازی و تنظیم موسیقیاش او توانسته حس شرقی و بیان ایرانی را با موسیقی ملل ادغام کند و سبکی نو به وجود آورد. بخشهایی از آلبوم "رز سفید" و آثاری مثل پروژه موسیقی "تانگوی شرقی" که آهنگهای "آستور پیاتزولا"، نوازنده و آهنگساز آرژانتینی، با کلام فارسی است، و همچنین قطعههایی که به زبان آلمانی اجرا کرده، نمونهای از این نوع موسیقی است. او باور دارد که این نوع تغییرات خواسته جامعه و ضرورت روز است و این خواست تا به حدی است که در سالهای اخیر حتا در موسیقی سنتی ایرانی هم تاثیر گذاشته است.
با وجودیکه قطعههای اپرایی او با واژههای فارسی بارها در تالارهای موسیقی آلمان و دیگر کشورهای اروپایی اجرا و از رادیو و تلویزیون پخش شده است او معتقد است تحت تاثیر مشکلات مهاجرت فعالیتهای موسیقاییاش محدود شده و نتوانسته ابعادی را که میتوانست در ایران داشته باشد، به دست آورد. به باور او "ارزش گذاری زندگی هنرمندی که به اجبار به غربت رانده شده متفاوت از یک هنرمند معمولی است. زندگی در غربت رنج و درد زیادی دارد، اگرچه او سعی کرده از این درد و رنج برای خودش قدرت بسازد."
گزارش تصویری این صفحه بیانگر فرازهایی از زندگی موسیقایی افسانه صادقی، نگاه او به موسیقی ایرانی و غربی و گوشههایی از ترانههای اوست.