تصویر شیر از نمادهای پایدار در فلات ایران بوده، به گونهای که چه پیش از اسلام و چه بعد از آن در دیوارنگارهها و سکهها و پرچمها با نقوش شیر مواجه میشویم. برخی آن را با باورهای میترایی پیوند میدهند و شیر را نماد خورشید میدانند، عدهای هم به این نشان از خلال اسطرلاب مینگرند و آن را نمادی از صورت فلکی اسد در منطقهالبروج میدانند. شماری هم با استناد به درندهخویی شیرها میگویند که به باور مردمان جهان باستان، نقش و تصویر شیر، پرستشگاهها و کاخها و آرامگاهها را از تأثیرات زیانآور مصون نگه میداشتهاست. از منظر مذهبی هم، شیر که در فرهنگ پیشااسلامی نماد مهر بود، در فرهنگ تشیع به لقب حضرت علی تبدیل شد.
اما اندک کسی تردید روا میدارد که شیر نماد قدرت و شوکت، دلیری و دادگری و سامانمندی و قانون است. همین فروزهها دلیل اصلی حضور شیر در نشان دولتهای مختلف بودهاست؛ از تمدنهای کهنی چون هندوستان گرفته تا قدرتهای جهان نوین چون بریتانیا و کشورهای جوانتری چون بلغارستان، شیر را به گونهای در آرم دولتهایشان جای دادهاند.
شاید از برجستهترین تصویرهای شیر در ایران، نقوش تخت جمشید باشد که شیری را در حال شکار یک گاو نشان میدهد و آن را با استناد به یافتههای اخترشناختی و اسطورهای، نماد نوروز تعبیر کردهاند. سنگ گور ایلهای بختیاری و لر و قشقایی موسوم به "شیر سنگی" یا "بَردشیر" هم از بارزترین نمونههای قدمت این نماد در فرهنگ ایرانی است. بردشیر در واقع مجسمۀ شیر است که این قبیلههای کوچرو بر سر گور درگذشتگانشان نصب میکنند. گبههای شیری بختیاری و قشقایی هم معروف است که تصویر شیر را بر قالیچههای رنگینشان کشیدهاند.
برای چندین سده و بهطور مقطعی تصویر شیر و خورشید نماد دولت ایران هم بودهاست؛ همان نشان و پرچمی که تا انقلاب سال ۱۳۵۷ دوام آورد. و تا همان سال بود که عنوان سازمان "هلال احمر" در ایران هم "جمعیت شیر و خورشید سرخ" بود و علامت آن شیر و خورشید سرخ بر زمینهای سفید بود.
تاریخنگاران همان فروزههای قدرت و دلیری و دادوری را دلیل حضور شیر و خورشید بر پرچمها و نشانها و سکههای ایران میدانند. اما "دایرهالمعارف مصاحب" در این مورد تعریف دیگری دارد:
"در بارۀ ابتدای استعمال دو نقش شیر و خورشید با یکدیگر قولی هست بدین مضمون که غیاثالدین کیخسرو، پادشاه سلجوقی روم، دختر پادشاه گرجیان را به زنی گرفت و به سبب زیبایی وی و دلبستگی کیخسرو بدو، کیخسرو خواست تا صورت او را بر سکهها نقش کند. و چون این امر در یک مملکت اسلامی ممکن بود سبب رنجش مردم شود و شاه هم اصرار بدین کار داشت، جمعی از اطرافیان وی حل مشکل را در این دیدند که تصویر شیری را بنگارند و بالای آن رخسار آن زن را به شکل خورشید نقش کنند، تا هر کس آن صورت را ببیند، گمان کند که این نقش طالع ولادت شاه بودهاست. تا آغاز سلطنت قاجاریه شکل شیر و خورشید مانند بعضی شکلهای دیگر بر پرچمها و سکهها نقش میشد..."
بدین ترتیب، به قول علی بختیاری، از گالریداران ایرانی، "در درازای قرون، شیر چهرههای بس محبوب داشتهاست به دلاوری، مردانگی و بزرگی و نقش شیر در درفشها و سکههای قرون گذشته شاهدی بر این ماجراست. در ایران نیز این نقش را بر خرگاهها، دیوارنگارهها ، سکهها و درفشها در ادوار مختلف تاریخی میبینیم".
اما حکایت شیرهای جواد عظیمی، نقاش جوان، چیز دیگریست. شیرهای او یا سرگرم بازیاند و یا خسته وخوابآلود؛ گویا هویت تاریخی خود را فراموش کردهاند. آن دلاوری و مردانگی را در شیرهای او نمیتوان دید.
جواد عظیمی که متولد سال ۱۳۵۶ در گرگان است، طبیعت منطقۀ خود را بسیار رازآمیز مییابد؛ چیزی که بعدها در کار او به شکل دیوها، قصههای پریان و مناظر وهمآلود رشد کرد، از دل این رابطه مرموز با طبیعت برمیآید.
عظیمی شاگرد حسینعلی ذابحی است. به اعتقاد وی، ذابحی کسی بود که راه ابراز نقاشانه سنت و ادبیات را به جواد آموزاند. شاعرانگی و همچنین تخیل برآمده از فضاهای ادبی کلاسیک جواد عظیمی را به سمت مجموعهای از دیوها، قصههای هزار و یک شب، منطقالطیر و بسیاری دیگر پیش برد که در نقاشیهایش موج میزنند.
در گزارش مصور این صفحه به شیرآباد سری میزنیم. "شیرآباد" نام یکی از آخرین مجموعههای دیدهشده از نقاشیهای جواد عظیمیست که شیر موضوع اصلی آن است.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
ممنون.