نقاشیهای پشت شیشه و آینه در ایران از نظر محتوا و مضمون به دو دسته تقسیم میشود: نقاشیهای مذهبی که شامل خط- نقاشیها و شمایلهاست و نقاشیهای تزیینی مرکب از گل و مرغ و پرترهها.
صادق تبریزی، نقاش بنام ایرانی، در خصوص موضوعهای مرسوم نقاشی پشت شیشه میگوید: "سوژهها خیلی محدود بوده، یعنی اگر صد تصویر را کنار هم بگذارید، ۲۰ تا ۲۰ تا شبیه هم هستند." مهمترین موضوعی که نقاشان ایرانی برای تصویرسازی انتخاب میکردند، شمایل امام علی بود.
صادق تبریزی در بارۀ ویژگی این شمایلها با اشاره به این که شمایل علی به سه شیوۀ خاص تصویر میشد، چنین توضیح میدهد: "در یک شکل مشهور، تصویر حضرت علی در میان نقاشی قرار داشت، در حالی که حسن وحسین در کنارش نشسته بودند. لباس امام حسن در این تصاویر به رنگ سبز بود، به نشان این که حضرت به وسیلۀ زهر مسموم میشود. و پیراهن امام حسین رنگ سرخ داشت، به نشان شهادت. در کنار اینها هم سلمان فارسی و قنبر، غلام وفادار حضرت علی، به تنهایی تصویر شدهاست، در حالی که ذوالفقاری روی پایش و شیری که نماد قدرت و شجاعت خود حضرت است، در کنارش زانو زده بود."
تبریزی تصویر ذوالفقار دوسر را از اشتباهاتی میداند که نقاشان رواج دادهاند: "این نقاشان که اغلب بیسواد بودند، در روایات خوانده بودند، شمشیر حضرت دودم است؛ به این معنی که هر دو سر شمشیر تیز و برنده است، اما آن ها به اشتباه شمشیر را دو سره تجسم و تصویر کردهاند."
این تصویرها به نوعی طراحی میشدند که فضای خالی و سفیدی در اطراف آن وجود نداشت. شمایلهای حضرت علی معمولاً با تصاویری از قدمگاه امام رضا، خانۀ کعبه و ضامن آهو پر میشدند. به جز این تصویرها شمایلی دیگر منسوب به نبرد امام علی با عمرو بن عبد وَدّ وجود دارد. در این تصویر لحظهای ثبت شده که امام، اسب عمر را به زمین زده و در حال گشتن دور اوست.
صادق تبریزی در خصوص این شمایل میگوید:" در کنار این تصویر، حضرت محمد در حالی که سوار بر شتر است، دیده میشود. او دستها را به سمت آسمان گرفته و برای پیروزی حضرت علی دعا میکند. حاشیۀ این تصویر هم با قلعۀ مدینه و مردمانی که نبرد جنگاور سپاه کفر را با سپهسالار سپاه مسلمین تماشا میکنند، پر میشود."
به جز امام علی، واقعۀ عاشورا از دیگر رویدادهایی است که شمایلهای مشهوری در ارتباط با آن یافت میشود. صادق تبریزی با اشاره به حواشی این تابلوها خاطرنشان میکند: "در گوشه و کنار شمایل ماجراهایی از دوزخ و بهشت شرح میشود. برای مثال، پل صراط که نیکوکاران از آن میگذرند و به حوض کوثر میرسند. در کنار این حوض هم حضرت علی، در حالی که جامی از آب کوثر در دست دارد، نشستهاست."
این نقاشان گمنام برای آفریدن نقاشیها از شیوههای خاصی استفاده میکردند. در تعدادی از آثار پشت شیشه، در پشت کار پارچۀ ابریشم میگذاشتند تا لباس اشخاص به صورت پارچهای مجسم شود. همچنین به جای فلزات از زورقهای طلایی و نقرهای کمک میگرفتند تا تصاویر واقعیتر جلوه کند. در این نوع نقاشیها اول قلمگیری میکردند و سپس رنگ میزدند. در دورههای قدیمی این هنرمندان از رنگهای طبیعی برای تابلوها استفاده میکردند، اما از میانۀ دورۀ قاجار با ورود رنگهای روغنی از رنگهای جدید نیز بهره میبردند.
علیرغم این که نقطۀ آغاز این نقاشی پشت شیشه دورۀ زندیه عنوان میشود، این سبک نقاشی در دورۀ قاجاربه نقطۀ اوج خود رسید و آثار نفیس شمایل پشت شیشه به این دوره تعلق دارد. در دورۀ قاجار، همزمان با ورود نقاشی غربی، این هنر نیز تحت تأثیر سبکهای جدید واقع شد؛ به گونهای که بسیاری از تصویرها از روش شمایلسازی که در هنر مسیحی وجود داشت، تأثیر گرفته بودند و مثلاً آن هالۀ نوری که بر گرد سر ائمه تصویر میشد، برگرفته از نور سر عیسی مسیح در شمایلهای مربوط به اوست.
این هنرمندان اما خیلی هم از شگردهای نقاشی مدرن به طور ارادی استفاده نمیکردند و برای نمونه، نکتهای که رعایت نمیشد، استفاده از پرسپکتیو در کارها بود. به قول صادق تبریزی " نه این که نقاشان ایرانی پرسپکتیو را بلد نبودند، بلکه آنها نمیخواستند آن را رعایت کنند. البته برخی تصاویر دورتر را کوچکتر میکشیدند، اما دیگر پرسپکتیو علمی نبود."
بیشتر این آثار بینام و بدون امضاء است. صادق تبریزی در این خصوص اعتقاد دارد: "کسانی که این نقاشیها را میکشیدند، از روی اعتقاد تصویرسازی میکردند و خودشان را هنرمند نمیدانستند. خیلی از آنها نوشتن نامشان را یک جور بیاحترامی میدانستند و به همین دلیل نقاشی را امضاء نمیکردند. البته یک گروه از تابلوهاهم که آثار نفیسی هستند، امضاء دارد. مشهورترین آنها امضاء گیلانی است، که یک پدر و پسر نقاش اهل مشهد هستند و شمایلهای زیادی را تصویر کردهاند."
و اما از نقاشیهای پشت شیشۀ گل و مرغ و پرترۀ دختران جوان با لباسهای فرنگی در گچبری منازل استفاده شده و گاهی درها و پنجرههای این خانهها هم با شیشۀ گل و مرغ تزیین میشدهاست. بهترین نقاش گل و مرغ دوران زندیه و قاجار آقا صادق شیرازی بودهاست. زیباترین نمونۀ این هنر را در شیراز در عمارت نارنجستان قوام و باغ ارم میتوان دید که به دست هنرمندان این شهر اجرا شدهاست. در اصفهان هم آثار بسیار زیبایی در بعضی از خانههای قدیمی شهر که هنوز خراب نشدهاند، وجود دارد. در نواحی دیگر ایران از جمله سنندج هم از نقاشی پشت شیشه برای تزیین عمارت استفاده شدهاست.
به باور صادق تبریزی "دوران این نقاشی تمام شده؛ تکرارش هم بیهوده است. هر سبک نقاشی به یک دورۀ خاص اختصاص دارد و خیلی بیجا و بیمنطق است که الآن شمایلسازی کنیم و سبکی خاص را که مربوط به ۳۰۰ سال پیش است، دوباره ادامه دهیم."
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
به همین منوال، عدم رعایت پرسپکتیو در نگارگری ایرانی لزوماً به بی اطلاعی از پرسپکتیو ربط ندارد و دلایل دیگری برای آن مطرح شده است. فکر می کنم بهتر است در این باره با احتیاط بیشتری صحبت کنیم و حکم کلی ندهیم.
از جدیدآنلاین هم بسیار سپاسگزارم که با گزارش های زیبا و فاخر خود فضایی را برای تأمل و تفکر و بحث سازنده در موضوعات مختلف فراهم می کند.
دوستان جدید آنلاین، دستتان درد نکند.