Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
راه دشوار نواندیشی
امیر جوانشیر

گزارش از گفتگو با ماشاالله آجودانی
دکتر ماشاالله آجودانی در ۲۹ اردی‌بهشت ۱۳۲۹ در شهر آمل متولد شد. در شش‌سالگی پدرش را از دست داد و ناگزیر نزد مادر و براداران بزرگ شد. تا کلاس هفتم در آمل ماند و برای کلاس هشتم به ساری رفت، چون مادرش در آنجا می‌زیست. اما او، به دلایلی دوست نداشت نزد مادر بماند، بنابراین برای ادامۀ تحصیل نزد یکی از برادرانش به کرمانشاه رفت.

"در واقع زندگی من بین برادرانم تقسیم شده بود و من از اینجا به آنجا پاس داده می شدم".

هنگامی که در دبیرستان پهلوی کرمانشاه درس می‌خواند، به روماتیسم دچار و راهی بیمارستان شد. بیماری جدی شد. ترک تحصیل کرد و به آمل بازگشت و نزد برادر دیگری کلاس نهم را خواند. اما سه سال بعدی دبیرستان را نزد عمویش رفت و با پسر عموها زندگی کرد. در همانجا دیپلم گرفت و با وجود زندگی سختی که داشت، در کنکور دانشگاه از رتبه‌ای عالی (گویا یکی از پنج نفر اول) برخوردار شد و به رشتۀ ادبیات فارسی رفت...

 

دلیل اینکه در کنکور رتبه خوبی به دست آورد، چه بود؟ "برای اینکه از بچگی با مطبوعات آشنا بودم. مجله می‌خواندم. وضع مالی‌مان خوب نبود؛ مجبور بودم بلیت بخت‌آزمایی بفروشم و زندگی خودم را بگردانم. در دورۀ دبستان وقتی زنگ ظهر را می‌زدند، به خیابان می‌رفتم و تا ساعت یک و ربع بلیت می‌فروختم، بعد می‌رفتم خانه ناهار می‌خوردم و به مدرسه بر می‌گشتم. عصر بعد از ساعت مدرسه هم می‌رفتم در کنار بلیت بخت‌آزمایی، مجله می‌فروختم. مجلات و روزنامه‌هایی مثل امید ایران، روشنفکر، تهران مصور، آتش، کیهان، اطلاعات".

 

اما او تنها این مجلات را نمی فروخت، بلکه آنها را می‌خواند. شعر می‌خواند، قصه می‌خواند، مقاله می‌خواند و این خواندن‌ها زمینه‌ای شد برای آشنایی با ادبیات که بعدها تخصص دانشگاهی او شد.

فروش بلیت و مجله را تا کلاس هشتم ادامه داده بود. اما بعد، از زمانی که برای کلاس هشتم به ساری رفت، دیگر این کار را نمی‌کرد و در نتیجه، دیگر مجله نمی‌خواند، اما خواندن دیگر عادت شده بود؛ کتاب می‌خواند. هنوز دورۀ دبیرستان را به پایان نبرده، کتاب‌هایی مانند گلستان، بوستان، مرزبان‌نامه، کلیله و دمنه و مانند اینها را خوانده بود و قصاید و غزلیات بسیاری در حافظه داشت. درس عربی‌اش هم خوب بود. هم نزد روحانیان عربی خوانده بود و هم در کلاس درس نزد معلمی که عربی را بسیار خوب می‌دانست. "در آمل معلمان خوبی داشتیم. یکی از آنها رمضان اولیایی بود که در دانشگاه هم بسیاری از استادان ادبیات، سواد او را نداشتند."

این زمینه‌ها سبب شد که او نه تنها در کنکور رتبه‌ای عالی به دست آورد، بلکه در دانشگاه نیز شاگرد برجسته‌ای شود. پیش از ورود به رشتۀ ادبیات فارسی نه تنها با ادبیات کلاسیک، بلکه با ادبیات معاصر نیز آشنایی به هم زده بود. نیما خوانده بود، شاملو خوانده بود، شعر می‌گفت و در روزنامه‌های محلی و نیز در مجلات تهران، مانند فردوسی چاپ می‌کرد. امروز البته کسی او را به عنوان شاعر نمی‌شناسد، اما در کتاب هزار و یک شعر سپانلو که از شاعران معاصر فراهم آمده، شعری هم از او انتشار یافته‌است.

علاوه بر زمینۀ کتابخوانی، در مازندران زمینۀ سیاسی پیدا کرده بود. بنابراین در دانشگاه وارد ماجراهای سیاسی شد. "جنگ‌های چریکی شروع شده بود. ما وارد مقولاتی شدیم که نه در صلاحیت سن ما بود، نه در صلاحیت خرد و دانش ما، و نه به مصلحت جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کردیم. "

آجودانی پس از تحصیلات دانشگاهی برای گذراندن دورۀ سربازی به تدریس در پژوهشکدۀ نطنز پرداخت که از شاخه‌های دانشگاه اصفهان بود. سپس چندی به عنوان استاد ادبیات دانشگاه اصفهان خدمت کرد، اما انقلاب و انقلاب فرهنگی سبب شده بود دانشگاه جو پیشین خود را از دست بدهد. سرانجام به انگلستان مهاجرت کرد و در لندن مقیم شد. او در سال‌هایی که در لندن زیسته‌است، در کنار تأسیس و ادارۀ کتابخانه مطالعات ایرانی، سه کتاب تقدیم جامعۀ فارسی‌زبان کرده که هر سۀ آنها کتاب‌های مطرحی بوده و از زمان انتشار همواره مورد بحث و فحص قرار گرفته‌است: "مشروطۀ ایرانی"، "یا مرگ یا تجدد" و "هدایت، بوف کور و ناسیونالیسم" که تازه‌ترین اثر اوست.

در مطلب شنیداری این صفحه به این سه کتاب از زبان خود دکتر آجودانی نظری می‌افکنیم.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- شهاب، 2010/05/08
کتاب پربار و خواندنی مشروطۀ ایرانی و ولایت فقیه را باید بارها و بارها خواند تا نگاه موشکافانه دکتر آجودانی را درک کرد و فهمید. نکات بسیاری در این کتاب برای اولین بار از زاویۀ دیگری جلو چشم ما گذاشته شده اند.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.