درست هفتاد سال پیش، روز چهارم اردیبهشت ۱۳۱۹خورشیدی، زمانی که احمد متیندفتری نخست وزیر، پیام افتتاحیۀ رادیو تهران را در اتاق ضبط عمارت کلاهفرنگی ایستگاه بیسیم و در حضور ولیعهد وقت محمدرضا پهلوی قرائت میکرد، هیچ کس گمان نمیبرد که این سوغات تازهوارد چه زود جای خود را در خانههای مردم باز کند و به یکی از محبوبترین وسایل ارتباط جمعی و همچنین سرگرمی نسلهای بعد از آن تبدیل شود. نه نخستوزیر و نه ولیعهد جوان، از فراز و نشیبهایی که در پیش بود و نیز از قدرت وسیلهٔ جادویی که راهاندازی میکردند، خبری نداشتند.
و از همین زمانها به بعد بود که "رادیو" به عنوان رقیب در برابر رسانههای سنتی همانند منبر و جار کشیدن، قد علم کرد. تا جایی که روحانیونی که با رادیو مخالف بودند حاضر شدند برای وعظ دینی به رادیو بیایند.
رادیو در خبررسانی بر روزنامهها پیشی گرفت. و در واقع بسیاری از اخبار مهم تاریخ ایران را مردم از رادیو شنیدند. مانند ورود متفقین به ایران و تبعید رضاشاه و بعدتر ترور نافرجام محمدرضا شاه و نیز پیام آخر دکتر مصدق به مردم و متعاقب آن پیام کودتاگران ۲۸مرداد ۳۲، و همینطورخبرهای پیروزی انقلاب در بهمن ۵۷ و اخبار جنگ با عراق.
نخستین بار در سال ۱۳۰۳ تلاشهایی برای راهاندازی بیسیم و پخش امواج رادیویی در کل کشور صورت گرفت که بیشتر اهداف نظامی داشت. خرید دستگاههای بیسیم و پخش پیام همگانی رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۰۵در چارچوب این تلاشها انجام گرفت، ولی عملاً رادیو در ایران تا یک سال پیش از جنگ جهانی دوم تأسیس نشد.
در نخستین سالها برنامههای رادیو تهران ترکیبی بود از اخبار، موسیقی ایرانی و خارجی، همینطور گفتارهای سادهای دربارۀ کشاورزی، بهداشت، تاریخ، جغرافیا، مذهب و ورزش که بعد از ظهرها شروع میشد و به مدت هشت ساعت ادامه داشت. در ابتدا این مرکز زیرمجموعۀ وزارت پست و تلگراف و تلفن بود و تنها یک استودیو در کنار فرستندهٔ خود در جادهٔ قدیم شمیران (محل فعلی شرکت مخابرات ایران در سیدخندان) داشت.
اخبار توسط آژانس پارس که بعدها به خبرگزاری پارس (ایرنای کنونی) تغییر نام یافت، تهیه میشد. برنامههای فرهنگی و تفریحی رادیو نیز بنا به ذائقۀ شنوندهها و روشهای جدید تولید رادیویی شکل و شمایل امروزیتری به خود گرفتند. قصههای شب، نمایشهای رادیویی و برنامهٔ مخصوص خانواده و روزهای تعطیل، به ویژه مجموعه برنامههای موسیقی گلها که آغازگر آن داوود پیرنیا بود، به برنامههای رادیو اضافه شد.
رادیو در تغییر و تحولات بعدی در عرصۀ موسیقی ایرانی و تلفیق آن با گونههای موسیقی غربی نقش منحصر به فردی داشت.
رادیو کم کم به جایگاهی برای شخصیتهای فرهنگی و هنرمندان ایران تبدیل شد، کسانی مثل سعید نفیسی، حسینقلی مستعان، مشفق همدانی، علیاکبر سیاسی، محمدعلی فروغی، علینقی وزیری و دیگران.
با پیشرفت فنآوری، رادیوهای زغالی جای خود را به رادیوهای لامپی و باتریدار دادند. و سرانجام این جعبۀ بزرگ به دستگاه ترانزیستوری کوچک و قابل حملی تبدیل شد. با آمدن ترانزیستور داشتن رادیو کمهزینهتر و دسترسی به این رسانه شخصیتر شد. همزمان با آن شبکههای رادیویی هم گسترش یافتند و هر شبکه شنوندهٔ خاص خود را یافت. صدای رادیو نیز به روستاهای دوردست هم رسید و در کشوری که درصد بسیار بالای بیسوادی داشت، رادیو به بهترین وسیلۀ پخش آگاهیها تبدیل شد.
تا سال ۱۳۳۷که تلویزیون به ایران آمد، رادیو یکهتاز عرصۀ رسانههای همگانی ایران بود.
با تشکر از محمدرضا شرایلی که صدای گویندگان رادیو، روشنک و صبحی را از آرشیو خود در اختیار ما قرار دادند.
یکی از دوستان با بی لطفی گزارش را "غیر مستند و پر از اشتباه" گفته اند که دور از انصاف است.
در متن به روشنی پس از بیان توضیحات راجع به آغاز کار بیسیم در ایران به پیام رضا شاه اشاره شده که خواننده ی محترم در صورت نیاز به آکاهی بیشتر می توانستند به منابع مربوط مراجعه کنند.. این پیام در اردیبهشت 1305 به صورت متن کوتاه تلگرافی از طریق بیسیم تازه تاسیس آن زمان مخابره شد . نه رادیو!
ضمنا مستندات پخش برنامه های فارسی از رادیو های کشورهای دیگری چون آلمان ، هند و انگلستان در فاصله چند سال قبل از تاسیس رادیو تهران در دست است. ولی نگارنده نیز تا کنون سندی در مورد پخش برنامه از رادیو آنکارا ندیده است. فکر می کنم آن دوست عزیز به جای جمع بندی کلی " غیر مستند و نادرست و پر از اشتباه " با پرسشی راجع به سند رادیو آنکارا می توانست به اطلاعات خود و دیگر خوانندگان و شنوندگان این گزارش بیافزاید. در ضمن انتقادات - یا بهتر بگوییم : قضاوتهای عجولانه- به نام دوتن از گویندگان قدیم رادیو اشاره ای رفته که بسیار پسندیده است لیکن باید به دوست منتقد متذکر شد که تقی روحانی حدود سی سال است از دنیا رفته ( یا کشته شده) ولی یافتن جناب سجادی می توانست کمک شایان توجهی به غنای بیشتر گزارش نماید.
با سپاس فراوان
Gozareshe besiar ja'meh va kameli boud!!!