چرا در شهرهای تاریخی ایران به جای خیابان با انبوهی از کوچه پس کوچهها روبرو هستیم؟ چرا گذرها تنگ و پیچ در پیچند؟ چرا برخیشان را مسقف ساختهاند؟ چرا دیوارها را بلند گرفتهاند؟ چرا خانهها رو به درون خویش دارند؟ چرا به دور شهر بارو کشیدهاند؟ چرا...
اینها پرسشهایی است که با دیدن شهرهای تاریخی به ذهن خطور میکند. اگرچه این شیوه از شهرسازی سالهاست که منسوخ شده، اما هنوز محیط زندگی بسیاری از ایرانیان در شهرهای کهن، چنین حال و هوایی دارد. این شیوه از شهرسازی در مقایسه با شهرسازی مدرن، غریب و گاه بیمبنا جلوه میکند، اما اگر به زمینههای تاریخی آن توجه کنیم، درمییابیم که حیات شهری در دورانِ دور، جز بدین منوال، قوام و دوام نمییافت.
شهراردکان در ۶۰ کیلومتری شمال یزد، نمونۀ خوبی از این دست به شمار میرود. اگرچه بخشی از بافت تاریخیاش با خیابانکشیها و ساخت و سازهای ناهمگون، دگرگون شدهاست، اما هنوز چند محله به سبک و سیاق قدیمی دارد که حکایت شهرنشینی در روزگاران کهن را بازمیگویند.
آن چه در این محلهها – به ویژه محلۀ بزرگ و معتبر چَرخاب- جلب توجه میکند، شبکۀ متراکمی از کوچههاست که بسیاریشان مسقف هستند و به دربندهای دنج و خلوت راه میبرند. دربند، پیشخوان یا راهرو مشترک چند خانه است که در آن پیش از رسیدن به درب هر خانه به دری دیگر بر میخوریم. این درب مشترک در مواقع لزوم بسته میشود و ارتباط چند خانه با دنیای پیرامون را قطع میکند.
بافت تاریخی اردکان بسیار متفاوت از شهرهای امروزی است: ساکت و خلوت، با کوچههای تنگ و تودرتو، با خانههایی رو به درون خویش و با سیمایی ساده و یکنواخت؛ آن قدر یکنواخت که رهگذر ناآشنا خیلی زود راه خود را گم میکند. گویی شهر، سر در گریبان فروبرده است و نمیخواهد آن چه را در هزارتوی خویش دارد، به ارزانی عرضه کند.
این حال و هوا بیش از هرچیز متأثر از عوامل طبیعی است. نه فقط اردکان، بلکه همۀ شهرهای تاریخی واقع در نواحی گرمسیر و سردسیر ایران، بافت شهری پیوسته و متراکم دارند. زیرا این وضع اثرات گرما و سرما را کاهش میدهد و از نفوذ بادهای آزاردهنده جلوگیری میکند. در این شهرها کوچهها را به صورت مسقف (ساباط) ساختهاند و دیوارها را بلند گرفتهاند تا رهگذران از تابش شدید آفتاب یا گزند برف و باران در امان باشند.
همچنین در مناطق کویری مانند اردکان که دسترسی به آب دشوار بوده و آب مورد نیاز اهالی از طریق قنات، آبانبار و کانالهای عمومی تأمین میشدهاست، فضاهای کالبدی را فشرده و پیوسته ساختهاند تا بهرهگیری از آب آسانتر شود.
بافتهای پیوسته و متراکم به نوبه خود، نوع خاصی از روابط اجتماعی را شکل میدهند. در قدیم، شهرهای ایران فاقد خیابان به معنای امروزی آن بودند و بازار نقش خیابانهای اصلی را به دوش میکشید. به همین سبب، از نظر کالبدی ستون فقرات ارتباطات شهری به شمار میآمد و با تکیه بر این جایگاه بیبدیل، نقش بارزی در تحولات سیاسی و اجتماعی داشت.
همچنین تنگی کوچهها – آن هم در شرایطی که عمده رفت و آمدها به شکل پیاده بود – ارتباطات رودرروی اهالی را افزایش میداد. از همین رو، برخی کوچههای بسیار باریک را کوچههای "آشتیکنان" میخواندند.
گاه میشد دو فردی که قهر کرده بودند و روی از هم بر میگرداندند، از دو سو قدم در این کوچهها مینهادند و در میانۀ راه، ناگزیر چشم در چشم میشدند و شانه به شانه میساییدند. در این حال، ممکن بود سلام و علیکی میانشان رد و بدل شود و رشتههای کدورت سست گردد.
در کنار عوامل طبیعی، ملاحظات امنیتی نیز در شکلدهی به فضاهای شهر دخیل بود و فشردگی بافت و پیوستگی کالبدی خانهها به یکدیگر، مسئولیت مشترکی را برای حفظ آنها ایجاب میکرد و لاجرم همبستگی همسایگان را افزایش میداد. چرا که حفظ خانۀ خویش در گرو حفظ خانۀ همسایگان بود.
در گزارش مصور این صفحه، دکتر حسین سلطانزاده، پژوهشگر معماری ایران، دربارۀ این عامل امنیت در شهرسازی و حدود اثرگذاری آن توضیح میدهد و همراه با گفتههای او، تصاویری از بافت تاریخی اردکان به نمایش در میآید.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.