"وقتی یکی از پرلودهای شوپن را اجرا میکنم، یک درخت قشنگ با گلهای سفید میبینم... هربار که این قطعه را تکرار میکنم، این درخت پر از گل برایم یادآوری میشود. گاهی به خودم میگویم، نکند شوپن هم همین درخت پر از گل را میدیده..."
اگر گلریز هاشمی را در حال نواختن پیانو ببینی، بدون این که بدانی کیست، فکر میکنی یک نوازندۀ چیرهدست فرنگی است که انگشتانش از کودکی به کلاویههای این پیچیدهترین و محبوبترین ساز جهان آشنا بوده و شیوۀ نواختن آن را با پشتوانۀ فرهنگ اروپایی آموخته است. اما وقتی به او بیشتر نزدیک میشوی در سخنانش ظرافتهای روحی و فروتنیهای یک زن شرقی را در کنار مهارتهای یک موسیقیدان غربی میبینی، بویژه که در سالهای طولانی از زندگی اش به آموزش پیانو اولویت داده و شاگردان زیادی تربیت کرده است:
"مهمترین عامل موفقیت یک زن هنرمند، برنامهریزی درست و منظم در کار و همچنین حمایت خانواده، به خصوص همسر است. اگر این مسئله درست باشد و فشاری نباشد، مشکل دیگری پیش نمیآید. برای من همسرم مشوقم بوده است و اگر علاقۀ او به کارم و تشویقهای او نبود، پیشرفت امروز را نداشتم".
گلریز از کودکی با موسیقی آشنا شد. هنوز خیلی کوچک بود که با تشویق خانوادهاش آموختن باله را زیر نظر "نژاد احمدزاده"، سرپرست وقت گروه رقص و باله وزارت فرهنگ و هنر شروع کرد. از سن نه سالگی در هنرستان عالی موسیقی پذیرفته شد و در رشتۀ پیانو لیسانس موسیقی گرفت. معلم پیانوی او از آغاز تا دورۀ لیسانس "افلیا کمباجیان" بود. فعالیت در گروه کر و شرکت در اپراهای زیادی همچون کارمن، هنزل و گرتل، توراندخت، لا بوهم وهلندی سرگردان از دیگر فعالیتهای دوران نوجوانی اوست.
در سالهای قبل از انقلاب اسلامی، گلریز در کارگاه موسیقی رادیو و تلویزیون و مدرسۀ عالی شمیران مدرس موسیقی بود. پس از انقلاب برای مدت کوتاهی به تدریس در دانشگاه هنر تهران پرداخت و امروز درکنار تدریس خصوصی پیانو، عضو هیئت گزینش دانشجو در رشتۀ موسیقی و هیئت داوری جشنوارۀ موسیقی فجر است. در سالهای گذشته، او کنسرتهای متعددی در تهران برگزار کرده و امسال سومین رسیتال او در لندن به اجرا در آمد.
گلریز هاشمی یکی از اولین نوازندگان پیانوی کلاسیک است که بعد از انقلاب در ایران کنسرت برگزار کرد و به زودی مخاطبان خود را یافت.
او دربارۀ علاقهمندی جامعۀ ایران به موسیقی کلاسیک و کنسرت هایش می گوید:
"موسیقی کلاسیک حتا ممکن است در جوامع غربی هم برای همه قابل درک نباشد. اما به نظر من، شنوندۀ ایرانی طوری است که حتا اگر قطعهای را دوست نداشته باشد، مثل قطعات معاصر و مدرن، خیلی متین گوش میدهد.
شاید شنوندۀ ایرانی کمی ترس دارد و فکر میکند حتماً باید بفهمد سونات چیست یا فوگ چیست. اما به نظر من، اینها اصلاً لازم نیست. خود این فکر باعث جبههگیری میشود. هر کس میتواند آن طور که دوست دارد، با موسیقی ارتباط برقرار کند. من در برنامههایم از آهنگسازان مختلف اجرا میکنم و کنسرتهایم طوری بوده که همیشه تماشاچیان با علاقه گوش دادند و هیچ وقت احساس نکردم که خسته شوند".
اگرچه گلریز نوازنده موسیقی کلاسیک است، ولی علاقۀ خود به موسیقی ایرانی را پنهان نمیکند. تنها این اتفاق که خانوادۀ او بیشتربه موسیقی کلاسیک علاقهمند بودند، موجب شد که او پیانوی کلاسیک بنوازد.
به باور او، دانش و توان یک آهنگساز امکان استفاده از هر سازی را در موسیقی یک کشور ممکن میسازد و نمیتوان آلات موسیقی را متعلق به فرهنگ و کشوری خاص دانست؛ همان طور که ملودیهای ایرانی را میتوان با روحی جدید با پیانو نواخت.
گلریز هاشمی بعد از دههها تجربۀ نوازندگی درباره تمرکز در هنگام اجرا میگوید: " از کودکی، بدون اینکه کسی به من یاد داده باشد، نتها را در ذهنم میخوانم و آنها را سلفژ(هِجّی) میکنم. من و قطعهام در یک مسیر قرار میگیریم و ملودی همیشه با من است. گاهی در فکرم، خودم را درشرایط اجرا قرار میدهم و از ابتدا تا انتهای یک قطعه را در ذهنم اجرا می کنم. وقتی موسیقی را در فکر زمزمه کنی، پیام آن مشخص میشود و تمرکز باقی میماند. خوشبختانه، میتوانم تمام این تجربیات را به شاگردانم هم انتقال دهم."
بی گمان اجرای دو ساعت رسیتال پیانو، نواختن از حفظ و بدون نت، آن هم از آهنگسازانی مانند فردریک شوپن، سزار فرانک و امین الله حسین، نشانگر سالها تلاش، پیگیری و فعالیت بدون وقفۀ این نوازنده است.
گفتگو با گلریز هاشمی و گزارش مصور این صفحه به بهانۀ اجرای رسیتال او که در تاریخ ۲۴ مهرماه (۱۶ اکتبر) در کلیسای سنت جیمز لندن برگزار شد، تهیه شده است.
باعث افتخار ما هستید