Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
توفانی در نسیم

محمد شمس لنگرودی در ۲۶ آبان ۱۳۲۹در محلۀ آسید عبدالله لنگرود به دنیا آمد. دورۀ دبستان و دبیرستان را در لنگرود و دورۀ دانشگاه را در رشت طی کرد. تساهل و فضای فرهنگی رشت از جمله کتاب فروشی‌ها، جوانان روشنفکر و بحث‌های ادبی فراوان، فضای ذهنی بازتر و وسیع‌تری به او بخشید. تأثیر دانشگاه را نیز که آدم‌های گوناگون در آن گرد آمده بودند و به قول خودش یکی اهل سینما، دیگری اهل موسیقی و سومی اهل شعر بود، نیز نمی‌توان نادیده گرفت.

شمس در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شد. پدرش از روحانیان و امام جمعۀ لنگرود بود. در جوانی به چپ مذهبی گرایش یافت. اما هیچ‌گاه مبارز سیاسی فعالی نشد. طبع ملایم او به افکار تند راه نمی‌داد. به لحاظ فکری تحقق‌پذیری عدالت را در همان راهی می‌جست که مارکس و انگلس گشوده بودند، اما همواره گرایش مذهبی‌اش برجا ماند: "همین الان هم، خیلی‌ها هستند که به زبان مذهبی صحبت می‌کنند، اما عملاً حرف مارکس را می‌زنند".

شمس از سال‌های ۵۰ به سرودن شعر آغاز کرد، اما نام او از سال ۱۳۶۵ بر سر زبان‌ها افتاد که شعر بلند "خاکستر و بانو" منتشر شد. این شعری است که از زبان مادری درباره فرزند شهیدش سخن می‌گوید و اشک هر خواننده‌ای را در می‌آورد. "حدیث نفس زنی است که باخاکستر پسرش حرف می‌زند. زنی که نمی‌تواند باور کند پسرش را کشته‌اند."

شمس در سال‌های خطرناک اوایل دهۀ ۱۳۶۰ به زندان افتاد که می‌توانست اتفاقات بدی در پی آورد، اما پدرش توانست او را پس از حدود یک سال از زندان نجات دهد. زندان او را متحول کرد و عقیده دارد که زندان برای او مثل زخمی زیر پایش بوده که زیر و بم زندگی را به او آموخته‌اند. در "قصیدۀ لبخند چاک چاک" شاعر از درون زندان به زندگی نگاه می‌کند.

شمس به روایت زندگی‌نامه‌اش که از سوی نشر ثالث منتشر شده، تحت تأثیر شاعرانی چون بودلر و شاملو قرار دارد. "... تحت تأثیر فضاهای عصیانی، توفان‌زده و مه‌آلود شاملو و بودلر بودم. این دو شاعر تأثیر عجیبی بر من داشتند. انگار که تمام وقت در توفان پربرگ پائیزی سردی به سر می‌بردم".

شمس اکنون یکی از شعرای مطرح زمانۀ ماست. اما بیش از آن‌ که شاعر پخته‌ای باشد، آدم پخته‌ای است و از گذشت روزگار بسیار آموخته و در کورۀ حوادث پخته شده است. زندان هر چند کوتاه مدت بر او تأثیر فراوان گذاشته و سانتی‌مانتالیسم دورۀ جوانی او را در رویدادهای بی‌شمار روزگار ما از رنگ انداخته و دید واقع‌بینانه‌ای به او بخشیده‌ است. در زمینه رابطۀ شاعر با مردم عقیده دارد که این شعاری بیش نیست. شعاری که گنگ و نامشخص است و در آن نوعی عوام‌فریبی نهفته‌ است.

با آن که شمس کم و بیش یک آدم سیاسی بوده، اما به شعر سیاسی اعتقادی ندارد. می‌گوید: "شاعری مثل نیما یوشیج که همیشه با مردم بود، شعرش هیچ ربطی به مردم ندارد و فقط روشنفکرها می‌فهمند. او چه نیازی دارد که شعار مردم‌گرایی بدهد. در عوض ما چه قدر شاعران تشکیلاتی داشتیم که مردم شعرشان را نپذیرفتند. اگر هم شهرتی دارند، به سبب حمایت بعضی از روشنفکران و در حوزۀ خیلی محدود است."

او که سال‌های درازی از عمر خود را بر سر تحقیق دربارۀ شعر نو سپری کرده، در مورد سیاست‌ زدگی شعر، به ویژه دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، می‌گوید: "نیما یوشیج آدمی بود سیاسی. در نتیجه بنیاد شعر نو ما بر سیاست گذاشته شد. مثل بنیاد روشنفکری ما که از مشروطیت، بر سیاست گذاشته شده‌ است. هر چیزی با یک چیز دیگر، بی مورد قاطی شده، هر دو هم یکدیگر را تضعیف کردند."

شمس که خود در دهۀ ۱۳۵۰ بالیده و تفکرش در آن سال‌ها شکل گرفته است، ادبیات و شعر آن دوره را ادبیات سال‌های رخوت تعبیر می‌کند و عقیده دارد که دهۀ ۱۳۵۰ بر خلاف دهۀ ۱۳۴۰ از حیث شعر و ادبیات سال‌های پرباری نبوده‌ است. "شاملویی که در دهۀ ۱۳۴۰هر سال یک کتاب در می‌آورد، در دهۀ ۱۳۵۰به شدت کم کار شد. از اخوان ثالث خبری نیست، یا از سهراب سپهری. حتا در مورد بیشتر نویسنده‌ها هم همینطور بود. مثلاً بهرام صادقی. و اگر خبری بود، بیشتر در حوزۀ جامعه‌شناسی و تاریخ به‌خصوص فلسفۀ مارکسیستی بود. اگر جنبش و شوری در آن سال‌ها دیده می‌شد، در این حوزه بود که مستقیم به جنبش چریکی منتهی می‌گشت. در دهۀ ۱۳۵۰در حوزۀ هنر و ادبیات خبری نبود. مثل بعد از ظهر چرت‌آلود تابستانی رخوت انگیز."

وی در مقابل این سوال که پس انقلاب سال ۱۳۵۷ چه بود؟ می‌گوید، به نظرم در یک کلام انقلاب، عکس‌العمل علیه مدرنیته یا شبه مدرنیته شتابانی بود که سنت‌گرایان، یعنی عموم ملت ایران را ملتهب و متزلزل و نگران کرده بود. ما، یعنی ملت، نمی دانستیم با وضعیت جدید چه باید کرد.

شمس به غیر از شعر، در زمینۀ تاریخ شعر دست به تحقیقات جانداری زده است. "گردباد شور و جنون" دربارۀ سبک هندی و شعر کلیم کاشانی و "تاریخ تحلیلی شعر نو" در بارۀ شعر نو ایران از کارهای با ارزش اوست. مجموعه شعرهای "نت‌هایی برای بلبل چوبی"، "از جان گذشته به مقصود می‌رسد"، "پنجاه و سه ترانۀ عاشقانه"، "باغبان جهنم"، "توفانی پنهان شده در نسیم" از دیگر آثار اوست. "دو مرثیه در تیرماه" آخرین کار اوست که با سروده‌ای تقدیم به ندا آقا سلطان آغاز می‌شود.

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- یک کاربر، 2010/07/29
واقعا عالی بود. با سپاس از شما
- یک کاربر، 2010/01/21
ali bud. tashakkor mikonam az khanoome vasefi
- کوهیار گودرزی، 2009/11/22
زندگی حکایت غربت لحظه‌هاییست که انگار تمامی ندارد. این حس غریب بعد از دیدن تصاویر و شنیدن صدا آنقدر گنگ است که نمی‌شود توصیفش کرد. ممنون برای تمام لحظه‌های خوب.
- حنیف حبیبی، 2009/11/22
بگو که دوباره می خوانم / با تمامی یارانم / گل سرود شکستن را / بگو ، بگو که به خون می سرایم / دوباره با دل و جانم / حرف آخر رستن را / بگو به ایران .خیلی لذت بردم.چه کارخوبی درست کردید.راه همه انسانهای خوش فکر پاینده باد.
- باوند، 2009/11/22
به حق این کار عنوان مناسبی دارد در این هوای توفانی 22 مرثیه نسیم دل انگیزی است بر جان خستگان.هزاران درود بر فرزندان این خاک.
- نبات یوسفیان، 2009/11/15
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ایم / با رویش ناگزیرجوانه چه می کنید
استاد سبز باشید
- سپیدار کولایی، 2009/11/15
با وجود این که کارهای خانم واصفی را به تازگی در جدیدآن لاین می بینم اما به حق انتخاب شایسته ای برای کارهایش دارد.
- چیستا، 2009/11/15
درود بر جدیدآن لاین ودرود بر شاعر شجاع 22 مرثیه در تیرماه
- ندا، 2009/11/13
دست مریزاد. بیشتر از خود گزارش - متن کنار آن. عالی بود و چنین کارهایی را ادامه دهید.
- دلبر، 2009/11/11
خسته نباشید . کار خوبی بود. از هنرمندان وقتی کار می سازید خیلی خوب است اگر در متن کنار اشاره ای به وضعیت تاهل و خانوادگی شان هم بکنید در حد این که چند تا بچه دارند و آیا ازدواج کردند یا نه. برای خود من و عامه مردم جالب است. به نوعی شاید دعوت به نگاه گزارش تصویری هم باشد.
- مرتضی، 2009/11/10
خسته نباشید می خواستم بدانم چرا عنوان کار را دو مرثیه در تیرماه انتخاب نکردید؟
- مروارید رحیمی، 2009/11/09
خیلی خوب بود. ای کاش می شد چند بیت از شعر خاکستر و بانو که در متن گفته اید شاعر با او مشهور شد را در کنار گزارش گذاشته بودید یا دست کم مانند بعضی دیگر از کارهای سایت در لینک های کناری لینکی از آن شعر را گذاشته بودید.
- مهرناز مائدی، 2009/11/09
آدم ماندگار همیشه ماندگار است و کار ماندگار نیز. دستتان درد نکند. مهرناز از سنندج که با هزار فیلتر شکن و بدبختی توانسته کار را ببیند.
- شیلا، 2009/11/09
انتظاری جز این همه مردانگی و شجاعت از این شاعر برجسته ایرانی نمی رفت. خیلی ممنون از سایت جدیدآنلاین که همیشه توجهی خاص به امور فرهنگی و ادبی دارد. خسته نباشید.
- لنگرودی بخش یک لاهیجان، 2009/11/09
خدا تره قوت بده براره. شاعر سیاسیه که موندنیه.
- یک دانشجو، 2009/11/08
درود،
از تهیه گزارش سپاسگزارم. در مقابل شجاعت استاد شمس لنگرودی که به یاد ندا سروده است، سر تعظیم فرود می آورم.
چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
- یک کاربرعلی جعفری، 2009/11/08
مگر جز این، از چنوئی شاعر، توقع می رفت؟ که هر روز، به و بیش از پیش، ورقی زرین - اگر چه خون آلود- بر تاریخ رنج و استقامت مردمی بیفزاید.
- یک کاربر، 2009/11/08
جدا از کار که عالی است - متن کنار گزارش هم حرف ندارد
- سپیده، 2009/11/08
درود بی حد بر ایشان.
- Papillon، 2009/11/08
another glamorous story from North of Iran ! I really enjoyed,Thanks
- یک کاربر، 2009/11/06
واقعا لذت بردم از شجاعت و مرام استاد شمس لنگرودی که به یاد ندا سرود.
- ladan، 2009/11/06
واقعا عالی بود دستتان درد نکنه. خیلی لذت بردم
- یک کاربر، 2009/11/06
چندین بار گزارش رو دیدم و هر بار بیشتر از دفعه قبل ازش لذت بردم. بسیار عالی بود.
- احمد ل، 2009/11/05
در ضمن بد نیست که نظریات دیگران را در پایین صفحه نشان بدهید اگر دموکرات هستید؟
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.