Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
تجربه های متجددانه

در ادبيات و هنر مانند سياست و اجتماع، نوگرايی همواره از درون سنت بيرون می آيد. از اين رو استفاده از مولفه های سنت در هنر و تبديل آنها به عناصر و پديده های نو، کار هنرمندانی می شود که از جهان کهنه برداشت تازه ای ارائه می دهند. کار بهمن رضايی در زمينه کاريکاتور و مينياتور يا آنچه خود ترجيح می دهد « مينياکاتور »، در واقع طنزهای درخشانی است که از ذهن او عبور می کند و گهگاه انعکاسی از آن به ما به عنوان بينندگان آثارش می رسد. 

چند سال پيش از اين، مجموعه ای از فرش های ابتکاری او - در نقش آبرنگ - به نمايش درآمد که آغاز ديگری در کار هنرمندی بود که پيش از آن به عنوان کاريکاتوريست شناخته شده بود. تا آن زمان از ذوق بی حد او در پروردن مضامين تازه از بساط کهنه بی خبر بوديم. بساط کهنه در اينجا همان فرش است که از قالی پازيريک ساسانی تا به امروز، با نقش گل و بوته و بلبل و پرنده يا حتا بانقش های مينياتوری ساقی و باده و عاشق و معشوق، هنر صنعتگران روستايی و بومی ايران بوده است. برداشت هنرمند از اين صنعت دستی، در طرح ها و نقش های طنز پردازانه اش برداشتی بود که پا از عالم هنر فراتر می گذاشت و در وادی تفکر سير می کرد و استنباطی تازه از تاريخ، به دست می داد. 

در همين نقش ها بود که سرباز هخامنشی را در صف سربازان تخت جمشيد می ديديم که بر اثر قرن ها سر پا ايستادن از پای در آمده، از صف نگهبانان بيرون آمده، در کنار آنان که همچنان بر پا ايستاده اند، نشسته و پای خود را برای در کردن خستگی دراز کرده است. در يکی ديگر از همين نقش ها، ويرانگری که تيشه برداشته بود تا نقش های تاريخی را از صفحه روزگار بزدايد – پيش از زدودن نقش بودا در باميان که اين سالها خون به جگر هر فرهنگ دوستی کرد - خود جايگزين نقشی شده بود که بر آن تيشه می زد. 

اينجا ديگر تنها طنز نبود که ذهن هنرمند را به خار خار می انداخت و لبخند نبود که بر لبان بيننده می نشست، اعتراض روشنفکرانه به تخريب آثار تاريخی و باستانی نقش عمده تری داشت. مهمتر از همۀ آنها نقشی بود از فرش معروف تيسفون که مهاجمان نادان هر وجب از زربفت آن را به هزار دينار می فروختند. به جای تکه های بريده شده، در نقش بديع رضايی زمين خشک و ترک خورده از زير فرش بيرون می آمد؛ زمينی که ديگر استعداد رويش نداشت. گويی نشانه ويرانی سيستماتيکی بود که قرار بود در قرنهای بعد از پی بيايد. 

يک مضمون سنتی ديگر که اين اواخر در کارهای بهمن رضايی نقش نو به خود گرفته قضيه مرگ است که مسأله هر انسانی است اما وی در مضامين بکر و بديع خود به مرگ همچون زندگی دوباره نگريسته و در عالم ذهن خود به ماجراهايی پرداخته است که ديگر نه ماجرای مرگ که ماجرای زندگی است. آنجا که موسيقيدان مرده از درون گور برخاسته تا رهبری ارکستر عزادارن را برای گريستن بيهوده به عهده بگيرد؛ آنجا که مرده قديمی به استقبال مردۀ تازه می آيد و او را که لابد آشنای سال و ماهش بوده در آغوش می کشد؛ آنجا که مرده در داخل قبر، پنجره ای به سوی بهشت گشوده تا مناظر چشم نواز را به تماشا بنشيند؛ و آنجا که مرد در حال احتضار در فکر دادن رشوه به عزراييل است تا از نوبت او در گذرد، همه و همه مضامينی هستند که مرگ را به مثابه مسائل روزمره زندگی به بازی می گيرند. 

مرگ و فرش هر دو موضوعی قديمی و سنتی و حتا شايد دستمالی شده به حساب می آيند اما در نگاه بديع و طنز آميز رضايی به مضمونی نو برای زندگی کردن بدل می شوند. اين تفاوت ديدگاه متجددانه ای است که کار اين هنرمند را از آثار همگنان متمايز می کند  .   اين همان ديدگاهی است که جوهر کارهای سالهای اخير او را شکل می دهد  .   و نيز اينها همه مضامينی است که بيننده را به حيرت می اندازد که وی اين مفاهيم بکر و بديع را از کجای ذهن خود در می آورد؟


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.