نخل ها در زندگی مردم بم پيش از زلزله اهميت حياتی داشته است. واحد شمارش هر نخل مانند انسان "نفر" است که نشان دهنده عمق اهميتی است که مردم برای نخل قايل بوده اند .اما به نظر می رسد که نخل ها هم بعد از زلزله اهميت سابق را از دست داده اند.
تعداد زيادی از نخل ها بر اثر زلزله دهشتبار
۳ سال پيش از بين رفتند و باقی مانده
آنها امروز با خطر خشک شدن يا کنده شدن از سوی کسانی که می خواهند باغ ها را به زمين مسطح تبديل کنند و با کاربری مسکونی يا تجاری به فروش برسانند، مواجه است.
مقام های محلی بم برای قطع هر نخل جريمه ايی معادل ۱۷۰ دلار تعيين کرده اند که برای مردم زلزله زده بم رقم نسبتا سنگينی است. اما به نظر می رسد که خطر همچنان نخل های چندين ساله زيبا را تهديد می کند.
تعداد روباه ها از توريست ها بيشتر است
کارشناسان گوشه و کنار اين ساختمان از جمله قسمتی از سقف ها و ديوار ها را کنده اند تا ميزان مقاومت ساختمان را در مقابل زلزله احتمالی ديگری بيازمايند. وقتی که ما از ساختمان بازديد می کرديم آثارکمک های اوليه برای اسکان موقت زلزله زدگان در ۳ سال پيش در يکی از سالنها هنوز باقی بود.
ساخت خانه و ساختمان با گل و خشت تاريخی ۲۰۰۰ ساله در بم دارد. ارگ باستانی بم که در رديف آثار ثبت شده يونسکو و در شمار ميراث فرهنگی جهانی قرار دارد و بر اثر زلزله به ويرانه بدل شد اين روزها بيشتر ميزبان روباه هايی است که از سردی هوا، از کوهستان به شهر ها پناه آوردند و ارگ نيمه متروکه را که تنها از شکوه دو هزار ساله اش تلی از خاک به يادگار دارد، محلی مناسب برای سپری کردن زمستان يافته اند.
ارگ، الگوی ساختمان سازی شهر در طول تاريخ بم بوده است. اين الگو تا دوره معاصر هم حفظ شد و سرانجام جان ۷۰ درصد مردم شهر را در زلزله گرفت. تا پيش از زلزله ويرانگر با توجه به نزديکی شهر با خط گسل زلزله هيچ تدبيری برای حفاظت شهر دست کم در حد مقاوم سازی بيمارستان های آن انجام نشده بود. يک کارشناس عمران که از شهر کرمان به بم آمده و مشغول ساخت مدرسه در بم است می گويد "ساخت خشت و گلی شهر در طول دو هزار سال سالم مانده بود و مسئولان فکر می کردند که زلزله هرگز به وقوع نخواهد پيوست."
با اين همه از ۱۹۰۹ ميلادی به اين سو، بين ۱۴۳ تا ۱۸۰ هزار نفر از ايرانيان در ۱۹ زلزله بزرگ کشته شده اند که زلزله بم نقش پررنگی در افزايش اين آمار داشت.
تقريبا هيچ کس از اهالی شهر نيست که عزيزی را در زلزله از دست نداده باشد. اوضاع نامساعد شهر و منظره خرابی ها پس از فاجعه ايی که برای ساکنان بم اتفاق افتاده بحرانی روحی برای ساکنان رقم زده است. روانپزشکی که در شهر مشغو معالجه بمی ها است می گويد که ميزان اميد به زندگی دربم بسيارکاهش يافته است.
دولت ايران تخمين می زند که ۲۵ هزار نفر از بازماندگان به حمايت روانی در دراز مدت نياز دارند. فردای زلزله نيز مقامات ۸۵ داوطلب از امدادگران روانی و اجتماعی را به منطقه اعزام کردند. آنها با بچه ها بازی کردند و به درددل زنان گوش دادند و به آنها توصيه های ساده برای سپری کردن دوره ای سخت از زندگی شان کردند.
از سويی ديگر قدرت روابط خانوادگی در ايران چنان است که نزديک به ۹۰ درصد از ۱۸۵۰ کودک يتيم شده در اثر زلزله، در خانواده اقوام خود پذيرفته شدند. هلال احمر و سازمانهای غيردولتی هم به زنان چرخ خياطی و تنورهای نان پزی دادند تا آنها از آن برای گرداندن چرخ زندگی خود استفاده کنند و يا به کاری که آنها را به زندگی برگرداند مشغول شوند. اما وضعيت تا رسيدن به دوره پيش از زلزله فاصله بسياری دارد.
بم از داخل ماشين پيدا نيست
سيستم آبياری که محصول ارزشمند خرمای بم و کشت ميوه را به خطر می اندازد به طور جدی آسيب ديده است. جلب مجدد جهانگردان هم تنها با بازسازی ارگ بم ممکن است که مقام های دولتی می گويند دست کم به ۱۵ سال زمان احتياج دارد. وقوع تسونامی در اندونزی و سپس زلزله در مرز هند و پاکستان و بعد از آن طوفان در نيواورلنان آمريکا هم فاجعه بم را در اذهان عمومی جهان کمرنگ و کمرنگ تر کرده است. عزيزالله مرد ميانسال بمی که در صف يک نانوايی که در کانکس ساخته شده، منتظر خريد نان لواش است، پکی عميق به سيگارش می زند و می گويد همه ما را فراموش کرده اند.
آوارساختمان های تخريب شده در کوچه و خيابان های آنچنان زياد است که با وزش باد ديدن شهر از داخل اتومبيل امکان پذير نيست. بسياری از خانه ها ديگر نه صاحبی دارند و نه وارثی تا زمين ها يشان را آواربرداری کنند .بسياری از آنها هم که باقی مانده اند کانکس هايی را که برای اسکان موقت از دولت تحويل گرفته اند در کنار آوار جا داده اند و زندگی می کنند. مسئولان شهر می گويند که آوار به جا مانده از زلزله مشکل بزرگ آنها است. با بارش باران، گل و لای سطح شهر، راه عبور آب قنات ها را می گيرد و معدود پل های به جا مانده را مسدود می کند.
خاک ناشی از آوار ها مشکلات تنفسی برای مردم به وجود آورده است. علاوه بر اين منظره اين ويرانی ها پس از ۳ سال اثرات منفی بسياری در روح و روان ساکنان بم به جا گذاشته است. هيچ کوچه و خيابانی نيست که از گرد و غبار غليظ مصون باشد. مردم و نخل ها و کانکس ها در ميان تلی از خاک روزگار سپری می کنند. با وجود کمکهای قابل توجه بين المللی و همچنين تلاش مسئولان ايرانی، در اين شهر جز اعتياد و نوميدی چيزی ديده نمی شود و بسياری از زلزله زدگان ترجيح می دهند که در اتاق های پيش ساخته زندگی کنند و به بازسازی خانه هايشان نپردازند.
" آيا وسايل کشيدن ترياک داريد؟ "
کشيدن ترياک در بم بطورعرف پذيرفته شده و حتی در جهيزيه عروس خانواده های ثروتمند وافور و منقل برای کشيدن ترياک ديده می شد. اما پس از زلزله برای کسانی که جان سالم بدر برده بودند، کشيدن ترياک به صورت يک داروی موثر برای ايجاد رخوت و فراموش کردن آنچه به سرشان آمده بود درآمد.
بم در روی خط زلزله قرارگرفته و مقامات ايران بجای اين که فورا بازسازی خانه ها را شروع کنند ترجيح ميدهند با تهيه نقشه بزرگی برای ساختن خانه های مقاوم دربرابر زلزله از تکرار آن جلوگيری کنند.
بسياری از خانواده ها هم نمی توانند کارگر مناسبی برای بازسازی خانه هايشان پيدا کنند چون بسياری از کارگران معتاد شده اند. يکی از زلزله زدگان می گويد "اگر هم کارگری پيدا شود، اولين سئوالش اين است که از محل کار تا اولين جا برای تهيه ترياک چقدر فاصله است و آيا صاحب کار وسائل کشيدن ترياک دارد يا نه؟ "
بسياری از زلزله زدگان که هنوزخاطره زير آوارماندن را به ياد دارند، نمی خواهند دريک خانه معمولی زندگی کنند و در نتيجه تمام اعضای خانواده در اتاقی پيش ساخته زندگی می کنند و اين مساله اثراتی در نسل بعدی خواهد گذاشت. شمار زيادی از زلزله زدگان قبل از زلزله در خانه های اجاره ای زندگی می کردند و فقير بودند ولی حالا می توانند در مکانی رايگان زندگی کنند و با کشيدن ترياک بدبختی و گذشته خود را فراموش کنند و همين سبب شده که آنها ميلی به بازسازی زندگی خود نداشته باشند. آنها به زندگی و کسب و کار در کانکس ها عادت کرده اند.
بسياری از بمی ها اکنون ياد گرفته اند که چگونه با کانکس فروشگاه مواد غذايی بسازند يا در آن طلا فروشی بر پا کنند و حتی با قرار دادن دو کانکس بر روی هم، خانه ای دوبلکس برای خود دست و پا کنند.
در جايی نزديک به ارگ باستانی بم ، يکی از ساکنان هم که اقدام به بازسازی خانه خود کرده بود منزل جديدش را به شکل کانکس درآورده بود. بمی ها به زندگی در کانکس عادت کرده اند.