Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
فتوگرافی‌های قبله عالم
حمیدرضا حسینی

ناصرالدین شاه چه آن "شاه شهید" باشد که حکومت قاجاریه مبدِع و مُبلّغش بود و چه آن "شاه آلوده به استبداد و ظلم" که "جز لذت شکم و زیر شکم از چیز دیگر متلذذ نمی‌شد" و اطرافیان "از بام تا شام تنقل به تنور شکمش می‌ریختند"،(۱) یک چیز روشن است: ایرانیان که ۱۱۶ سال پس از مرگ سلطان صاحبقران، همچنان فنجان‌ها و قلیان‌ها و لاله‌های مزین به شمایلش را معامله می‌کنند، چیز زیادی از او نمی‌دانند و میراثش را به درستی نمی‌شناسند.

در واقع، چنان که یکی از مورخان معاصر گفته است: "این هاله خیال پردازی و مسخره بازی که گرداگرد تصویر او نقش بسته، دگرگونی شگفتی است از تصویر سلطانی مستبد که در منابع معاصر او رواج داشت؛ و این تصویر، باز تشابهی به شمایل "شاه شهید" ندارد که در سال‌های بعد از مرگش آفریده شد. از برکت آنچه شاید بتوان آن را تاریخ نگاری عبرت برانگیز خواند، به جنبه‌هایی از ساده لوحی و آزمندی او چنان شاخ و برگ داده شده که اثری از ابعاد واقعی بر سیمای آسیب خورده او باقی نمانده است."(۲)

مجموعه عکس
بعید است مردمانی که یک عمر از سوگولی‌های او چون جیران و انیس‌الدوله و امینه اقدس، داستان‌ها گفته‌اند و شنیده‌اند، بدانند که در تمام این سال‌ها وقتی به مجلس روضه خوانی می‌رفتند، آنگاه که دم می‌گرفتند و دست‌ها را به سینه می‌کوفتند، آن‌چه زیر لب زمزمه می‌کردند، شعری از "قبله عالم" بود:

گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را 
به هر گل می‌رسم می‌بویم او را  
بسی گل‌های غنچه تا شکفته
زبی آبی همه در خاک خفته 
به زیر گرد و خاک و خون نهفته...
شعرهای دیگری هم دارد که در قواره طایفه قاجار خالی از ذوق نیست. از جمله آنها این ابیات که 
اسکندر و من ای شه معبود صفات
هر دو به جهان صرف نمودیم اوقات
با همت من کجا رسد همت او
من خاک درت جستم و او آب حیات
 
این شاه شاعرپیشه، نقاشی هم می‌کرد و علاوه بر فارسی و ترکی، مختصری هم فرانسه و روسی می‌دانست و از عربی هم سر در می‌آورد. به محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، وزیر انطباعاتش دستور داده بود که نوشته‌هایی از تاریخ جهان – علی‌الخصوص اروپا- را برایش ترجمه کند و گاهی شب‌ها پیش از خواب، احضارش می‌کرد تا همان‌ها را برایش بخواند. 
 
اینها چیزهایی است که کمتر گفته‌اند و کمتر شنیده‌ایم. شاید خواهان دانستنش هم نبوده‌ایم. اصلا چرا باید قاتل امیرکبیر، دارای لطافت طبع و ذوق شاعری باشد؟ یا کسی که هرات و مرو را به باد فنا داد، از تاریخ جهان سردربیاورد؟ یا شاهی که با امتیازدهی به اتباع بیگانه، موجب رنجش مراجع دینی شد، اهل نماز و روزه باشد و در ترتیب مجالس روضه و تعزیه از جان و دل مایه بگذارد؟ و یا مردی که منورالفکران طرفدار تجدد را به حاشیه راند، مروج یکی از مظاهر تمدن جدید یعنی عکاسی باشد و با هوشمندی تمام از آن به عنوان وسیله‌ای برای مستندنگاری تاریخی و فرهنگی بهره جوید؟
 
برای آن که نمونه‌ای عینی به دست داده باشیم، همین موضوع آخر، یعنی علاقه ناصرالدین شاه به عکاسی را مثال می‌آوریم. او با درک خوبی که از کاربرد عکاسی داشت، عکاسان دربار را به اقصی نقاط کشور می‌فرستاد تا از شهرها و روستاهای مختلف و آثار تاریخی و اقوام و طوایف ایرانی عکس بگیرند و توضیحات شناسنامه‌واری را برای هرعکس تدارک ببینند، و بدین سان میراث گرانبهایی را برای آیندگان برجای نهاد.
 
با این حال، وقتی جعفر شهری، نویسنده کتاب "تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم" به موضوع ورود عکاسی به ایران می‌رسد، این کوشش‌ها را یک سر نادیده می‌گیرد و با ذکر جزئیاتی که قلم از بیانشان شرم دارد، ناصرالدین شاه را متهم می‌کند که حتا از لحظه مقاربت جنسی با همسران و نیز از هنگام اجابت مزاج خود به طرق مختلف عکس گرفته است.(۳) و البته چون هیچ سند و مدرکی در اختیار ندارد، مدعی می‌شود که همه این عکس‌ها به دستور رضاشاه معدوم شده‌اند. 
 
این که کتاب شهری با چنین حال و هوایی، پرخواننده‌ترین کتاب مربوط به تاریخ اجتماعی ایران در چند دهه گذشته بوده و پیاپی تجدید چاپ شده است، می‌تواند بیانگر نوع مطالبی باشد که خواننده ایرانی از لابلای تاریخ جست‌وجو می‌کند. 
 
پرسش این‌جاست که چه طور یک نویسنده می‌تواند وجود تعدادی عکس از زنان نیمه برهنه در آلبوم‌خانه سلطنتی را که برخی‌شان متعلق به مجموعه‌های خریداری شده از اروپا هستند، دستمایه چنین خیال پردازی‌هایی کند؟ اسباب و علل زیادی در کارند؛ از جمله این که در ایران، هیچ‌گاه دسترسی آزادانه و نظام‌مند به آرشیو اسناد تاریخی وجود نداشته است و چنان که یک مورخ نامدار معاصر به کنایه گوشزد کرده "ما در ایران مارشیو داریم و نه آرشیو!"(۴)
 
وقتی برای سالیان سال، درب آلبومخانه سلطنتی کاخ گلستان به روی خاص و عام بسته بوده و دست آفتاب نیز به آلبوم‌های قبله عالم نمی‌رسیده، هیچ عجب نیست که کسی پیدا شود و درباره آن‌ها داستان سرایی کند. 
 
با این حال، می‌توان خوش‌بین بود که دست کم درباره آلبوم‌خانه سلطنتی، اوضاع دگرگون شده است. در سال‌های اخیر، کوشش زیادی به عمل آمد تا اولا عکس‌های موجود در آلبوم‌خانه سلطنتی شامل  ۴۲۵۰۰  قطعه عکس ساماندهی و شناسنامه‌دار شوند و ثانیا امکان دسترسی پژوهشگران به آنها فراهم آید. 
 
این کار، تحت سرپرستی یکی از پژوهندگان نام آشنای تاریخ و فرهنگ ایران، استاد محمد حسن سمسار صورت گرفت و عکس‌های ساماندهی شده در مرحله پیش طرح در سال ۱۳۸۱ در کتابی با عنوان "آلبوم‌خانه کاخ گلستان" منتشر شد. 
 
گزارش حاضر شما را به دیدن برخی از آلبوم‌های ناصرالدین شاه قاجار می‌بَرَد. در گزارش مصور، پرتره‌هایی را می‌بینید که یا به وسیله خود شاه یا به دستور او و توسط عکاسان دربار گرفته شده‌اند و در گالری عکس نیز، با نمونه عکس‌هایی از آثار تاریخی ایران که توسط عکاسانی چون عبدالله قاجار و میرزا ابراهیم خان عکاسباشی گرفته شده‌اند، آشنا می‌شوید. آن چه در توضیح عکس‌های قسمت اخیر آمده، همان زیرنویس اصلی عکس‌ها با افزودن برخی کلمات برای خوانش آسان‌تر است.
 
   
پی‌نوشت:
۱- انوار، عبدالله، "غرب خیابان لاله‌زار"، کتاب تهران، ج۳، تهران، ۱۳۷۲، ص ۲۳ و ۳۵
۲- امانت، عباس، قبله عالم، تهران، ۱۳۸۵،ص۲۸
۳- شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ج۳، تهران، ۱۳۷۸، ص ۱۵۴
۴- نقل از دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی

 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- ساجده شریفی، 2017/10/26
آفرین و خسته نباشید
- امیرحسین، 2012/12/22
بسیار زیبا بود و موسیقی خیلی خوب روی عکس ها نشسته بود.
- یک کاربر، 2012/12/17
کارهای آقای حسینی معمولا از بهترین کارهای جدید آنلاین است. من به عنوان یکی از کاربران دائمی جدید آنلاین از سایر دوستان خواهش می کنم که به جای تنها افترا زدن اگر مورد قابل اثباتی دارند با شواهد و مدارک بیان کنند و دیگران را هم نسبت به این سایت و گزارشگرانش بدبین نکنند که به نظر من این خود یکی از نشان های اخلاق و صداقت است که دوستمان به آن اشاره کرده است.
- یک کاربر، 2012/12/13
نام فیلم آقای زاهدیان که درباره تاریخ عکاسی در ایران است خاطرات روی شیشه است که به نظر می آید مالتی مدیای شما نیز از روی آن ساخته شده باشد. فیلمی که شما نام برده اید درباره تاریخ سینما در ایران است. در مورد برداشت از روی نوشته دیگر محققان نیز که در این کار بسیار واضح است افراد مطلع می دانند و باید شخصی بیکار باشد تا دوباره بیاید و کار شما را مقایسه کند و رونوشت های آنرا نمایان کند. وجدان علمی از همه چسز بهتر است. دم خروس را در این گونه کارها از نظر صاحبنظران پنهان نمی ماند.
- سارا، 2012/12/12
در پاسخ به مخاطبي كه درباره دكتر سمسار اظهارنظرهاي مغرضانه كرده بايد بگويم كه ايشان حدود دو سال است كه هيچ دستمزدي از كاخ گلستان نگرفته اند و تنها كسي هستند كه در شناسايي عكس هاي آلبومخانه كاخ گلستان كه به خاطر بي كفايتي مسئولان آن در حال نابودي است زبردست و كارشناس هستند. اگر ايشان نبودند خيلي از عكس ها شناسايي نمي شد. من نمي فهمم منظور ايشان از اينكه گفتند "صرفآ با نگاهی کاسبکارانه در پی چاپ آلبوم هایی عکسی و تصویری از مجموعه عکس ها و کتابهای خطی است" چيه؟ آيا به غير از اين است كه نتايج پژوهش ها بايد براي استفاده عموم منتشر بشه؟ آيا كسي از چاپ كتاب هاي پژوهشي كه مخاطب خاص دارد ثروتمند شده است؟
به نظرم اين مخاطب به جاي غرض ورزي هاي شخصي بهتر است قدردان استاداني مانند دكتر سمسار كه نمونه شان ديگر پيدا نمي شود باشد.
- یک کاربر، 2012/12/09
با سلام
متاسفانه در این مالتی مدیا که برداشتی عینی از روی فیلم خوب خاطرات روی شیشه ساخته آقای مهرداد زاهدیان است اشتباهات و خیالپردازی های زیادی توسط سازنده صورت گرفته است. برخی چهره ها بدون اگاهی معرفی شده است مانند عکس موچول خان که منوچهرخان عکاس! معرفی شده است. در مورد چنین برنامه هایی چون به عنوان سند به آن نگاه می شود دقت کنید.
____________

کاربر محترم؛ گویا چون هنگام نمایش عکس موچول خان، درباره عکسبرداری منوچهرخان از افراد حاضر در اردوی همایونی صحبت می‌شود، این برداشت به وجود آمده که آن عکس متعلق به منوچهرخان است. در حالی که چنان که در تصویر می‌بینید، ناصرالدین شاه با دستخط خود نام موچول خان را ذیل عکس نوشته است و گمان نمی‌رفت که با وجود این زیرنویس و تفاوت سن و چهره منوچهرخان (عکس بعدی) چنین برداشتی صورت گیرد.

نام فیلم آقای زاهدیان که متاسفانه تا کنون موفق به دیدن آن نشده‌ام، «حلقه‌های گمشده» است و موضوع آن به طوری که خودشان در گزارش خاطرات روی شیشه توضیح داده‌اند، فیلم‌های نویافته مربوط به دوره مظفرالدین شاه قاجار است. برای اطلاع بیشتر لطفا گزارش مزبور را که پیوندش در ستون سمت چپ همین صفحه قرار دارد، ببینید.
با احترام،
حمید رضا حسینی
- یک کاربر، 2012/12/09
با سلام
دوست گرامی که متن را نوشته اطلاعی از کاری که آقای سمسار در آلبومخانه کرده ندارد. ایشان در طول چندین سال متأسفانه هیچ باری از روی دوش محققین این حوزه برنداشته و صرفآ با نگاهی کاسبکارانه در پی چاپ آلبوم هایی عکسی و تصویری از مجموعه عکس ها و کتابهای خطی است. در آلبوم خانه کاخ ساماندهی به معنی حداقلی هم که در دنیا وجود دارد صورت می گرفته و فقط شعار و بیلان کار اداری است. لطفا اذهان را گمراه نکنید و نام تمام منابعی که از روی آن مطلب خود را تهیه کردید بنویسید. انشای بعضی محققین عکاسی در نوشته شما مشهود است ولی نامی از منابع ایشان نبرده اید. امانت و صداقت و تحقیق درست را فراموش نکنید تا محاطبان رسانه اتان اطمینان خود را به رسانه دست ندهند. با تشکر
_____________

از اظهار نظر شما سپاسگزارم.

به آنچه درباره آقای سمسار گفته‌اید، پاسخ نمی‌دهم. در متن گزارش فقط گفته‌ام که پروژه ساماندهی آلبوم‌خانه کاخ گلستان به سرپرستی ایشان انجام شده که قطعا چنین است. حال اگر شما نسبت به اهداف آقای سمسار سوء ظن دارید، مسأله‌ای است مربوط به خودتان. البته بهتر بود به منظور آگاهی افراد «بی‌اطلاع» اتهامات خود را به شکل مستند و مستدل بیان می‌فرمودید.

اما درباره خودم؛ در متن هرجا که از دیگران نقل قول کرده‌ام، منبع را در پی‌نوشت آورده‌ام. نریشن گزارش تصویری نیز دو بخش دارد: یک بخش شرح عکس‌ها و تفسیر خودم درباره آن‌هاست که طبیعتا منبع خاصی ندارد. بخش دیگر، مقدمه کوتاهی است درباره ورود عکاسی به ایران و فراگیری آن توسط ناصرالدین شاه که در اغلب منابع و پژوهش‌های مربوط به تاریخ عکاسی ایران (از جمله مقدمه کتاب آلبوم‌خانه کاخ گلستان) آمده است و منحصر به منبع خاصی نیست. با این حال، اگر فکر می‌کنید مستقیما از انشای محققان عکاسی استفاده‌ای شده، لطفا عین جملات برداشت شده را با ذکر دقیق منبع ذکر بفرمایید تا خوانندگان جدیدآنلاین ملاک مشخصی برای قضاوت درباره صحت عمل گزارشگران این سایت داشته باشند.
با احترام،
حمید رضا حسینی


- حسن، 2012/12/07
صدای راوی چه خوب بود.
- مینا، 2012/12/03
سلام. عکس ها را دیدم و بسیار لذت بردم .اما در مورد ناصرالدین شاه به هر حال اشتباهات بزرگی مرتکب شده.
- یسنا، 2012/12/01
با درود،
خواهشمندم ناصرالدین شاه را توجیه نکنید اگر او کاری کرده برای کمک به تاریخ وفرهنگ و ایران و ایرانی نبوده بلکه برای خودش بوده چون دوست داشته ودلش میخواسته عکاسی کند. آری او مشغول عکاسی بوده و خویشاوندان و دیگران مشغول چپاول و غارت.
- مرجان، 2012/11/30
عكس هايي كه خيلي هاشو نديده بودم عالي بود.
- گ.فرمانی، 2012/11/30
در کتاب های عکاسی، گه گاه اشارات کم و زیاد به عکاسی ناصرالدین شاه شده که بیشتر در دسترس دانشجویان و یا جویندگان مطالب قرار می گیرد و آنقدر در رسانه های عمومی منتشر نشده و نمی شود. چه خوب بود و زیبا که موسیقی و روایتی دل نشین، همراه این تصاویر شدند بلکه مخاطب را جذب دیدن و شنیدن بیشتر کنند تا حتا اگر فرصتی برای خواندن نیست، همین چند دقیقه اندکی بر دانسته های نادیده و ناشنیده ما اضافه تر کند.
ممنون از کل گزارش و مجموعه ساختار دل نشین اش.

- ولی زاده، 2012/11/29
شعر نبوی گرگانی چیز دیگری است. در واقع مطلع شعر معروف گلی گم کرده ام را ...
که در وصف شهدای کربلاست، تضمین کرده و بقیه را در وصف امام دوازدهم شیعیان سروده:
گل من مهدی صاحب زمان است/ دلم اندر هوایش میزند پر
و برعکس شعر اصلی از نظر صناعت شعری فوق العاده ضعیف است
- یک کاربر، 2012/11/29
شعر "گلی گم کرده ام می جویم او را" در منابع اینترنتی به نام نبوی گرگانی آورده شده است.
- یک کاربر، 2012/11/29
خيلي عالي بود. مرسي
- یک کاربر، 2012/11/28
بسیار عالی بود. نام نیکی گر بماند ز آدمی...
- پانویس، 2012/11/28
سلام. بنده تمام کارهای شما اعم از اسلاید شوها، فایل های صوتی، عکس ها، و متن ها را می خوانم و می بینم و می شنوم. خسته نباشید و دست مریزاد. مطالب و محتوای غنی فرهنگی تهیه می کنید.
زنده باشید و بر دوام.
www (dot) panevis(dot) com
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.