مریم آموسا
وقتی در خیابان کارگر از کنار موزه هنرهای معاصر تهران رد می شویم با مجسمه سازی رو به رو می شویم که فارغ از هیاهوی خیابان، مشغول ساخت وعرضه مجسمه با سیم های مفتولی است.
اکبر فضلی پناه مجسمه سازی را از پنج سال پیش به طور اتفاقی شروع کرده و تشویق نسل جوان به ویژه دانشجویان هنر ومعماری، موجب دلگرمی او شده است، به طوری که در این پنج سال توانسته هم با مردم ارتباط برقرار کند و هم مخارج خانواده اش را تامین کند. حتا توانسته با ساخت مجسمه های بزرگ با مفتول سفارش های چند میلیونی هم دریافت کند.
او پیش از این، سال ها در کارگاه های چاپ سیلک، جوشکاری، قالب سازی و سماور سازی مشغول کار بوده، اما به دلیل جو موجود در محیط کار و میل شدید به مواد مخدر، تصمیم می گیرد فضای کاری اش را تغییر دهد و در خماری های پس از ترک، تکه سیم مفتولی پیدا می کند و مجسمه سازمی شود.
در مجسمه های او زن ها قد بلندی تری دارند یا در جایگاه بالاتری ایستاده اند. این موضوع اتفاقی نیست. " زن ها روح بزرگ تری دارند و در روزهایی که همه مرا ترک کردند، همسرم تنها کسی بود که مرا رها نکرد."
فضلی پناه، خود را استاد بی استاد مجسمه های مفتولی می داند. او روزها بدون هیچ چشم داشتی، مجسمه سازی با مفتول را به علاقمندان آموزش می دهد و معتقد است وقتی در هنرمجسمه سازی دست زیاد شود و مردم بیشتر با این هنر درگیر شوند، مجسمه سازی گسترش می یابد و مردمی می شود.
او بیشترمجسمه هایش را با فیگورهای مختلف انسانی می سازد و مردم را منبع الهام کارهایش می داند. برخی روزها نیز به مزارع کشاورزی نزدیک محل اقامتش در ورامین می رود تا هنرش بی روح و خشک نباشد.
بیشتر کارهای او در خیابان و در پیاده رو شکل می گیرند اما به دلیل وزن وحجم زیاد شان در خانه اش در ورامین ساخته می شوند.
ابراهیم اصغری، دانشجوی پيشين دانشکده صدا و سیما، هم که در حاشیه خیابان با اکبر فضلی پناه آشنا شده، از این هنرمند خیابانی فیلم مستندی ساخته که هنوز اجازه اکران نیافته است.
او تاکنون در قالب چهار نمایشگاه انفرادی مجسمه هایش را به نمایش گذاشته است. نخستین مشوق او در برگزاری نمایشگاه، بهروز فائقیان مدیر روابط عمومی خانه فرهنگ ابوسعید بوده است که به طور اتفاقی با او و مجسمه هایش در حاشیه خیابان آشنا شده و روی فروش چند میلیونی آنها حساب کرده است.
او قصد ندارد در هیچ شرایطی کار درپباده رو را تعطیل کند. معتقد است تنها استاد او مردم هستند. می گوید: وقتی کنار خیابان می نشینم و مجسمه می سازم، مردمی که از کنارم می گذرند، گاهی با من همکلام می شوند و مرا هنرمند خطاب می کنند. در این مواقع است که احساس هنرمند بودن می کنم و رسالتم را دراین می بینم که میان مردم باشم.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
ایشون بی نهایت انسان وارسته و بی ادعایی هستند.
من بزرگترین درس های زندگی را از ایشون گرفتم.
افتخار می کنم که شاگرد ایشونم و افتخار بودن کنارشونو دارم.
جمشيد
خيلي دوس دارم مفتول بگيرم يه چيزايي درست كنم
karesh khayli honari hast
motasefaneh in site dar Iran filter hast
khodesh be man goft keh gozareshesh dar in site hast
man say mikonam be dostam dar kharej in link ra bedam
روح می دمید در سیم...واقعا هنرمندید و نغمه ی شما در یادمان جاودان گشت.
من هم نقاش هستم و در لس اآنجلس زندگی میکنم
ارزوی روزهای خوبی رو برات دارم
All the Best..
Many thanks for wonderful report
باتشکر از کارهای زیبای شما که به زیبای ِ گلها میماند ،که شما جان ِ و معنی وجود انسان کامل و واقعی ایرانی را در کارهایتان به تمام و کمال نشان داده اید ،شما کارهای هنریتان استثنایی یست و آنقدر زیباست که رخ مرا از شوق و از پس محروم بودن این همه زیبایی در پس بودن در غربت ،خــیــس نمود!
آفرین به این همه ذوق آفرین به احساس شما آفرین به شما انسان خوب برایتان آرزوی بهترینها را دارم عزیزِ هموطنم!!!
دوستار شما
مجید از کشور سوئد
صداش رو هم خدا برای خوندن شعراش اینقدر گرم و مهربون آفریده
خسته نباشید استادددددددددد
ب.ف.