تبریزی پس از ورود به هنرستان پسران رشته نگارگری را برای ادامه تحصیل انتخاب میکند اما پس از اتمام این دوره در سال ۱۳۳۸ به استخدام کارگاه سرامیک اداره هنرهای زیبا در میآید. او میگوید: "سفالگری وسیله بیانی تازهای در اختیارم نهاد، از مینیاتور که هنری موزهای و مقدس به نظر میرسید فاصله گرفتم، در همان ایام ظرفیت زیباشناختی حروف را کشف کردم. سنایی هنرمند خطاطی که برای کاشیهای مسجد کتیبه مینوشت مرا متوجه زیبایی خط نسخ کرد. دریافتم که با ترکیب ابداعی آن حروف میتوانم کتیبههایی بسازم که موتیف خط، محور اصلی ساختار آن باشد. سال ۱۳۳۸ کتیبهای ساختم که ترکیببندی آن بر اساس خط نسخ شکل گرفته بود. به گمانم این اولین کمپوزیسیون نقاشی خط است که بر اساس موتیف حروف ساخته شده است. بعد این تجربه را روی کوزهها و سفالینهها آزمودم."
تبریزی با استفاده از این شیوه سفالینههای بسیاری را طراحی و رنگآمیزی کرد که تعدادی از آنها در سال ۱۹۶۲ در نمایشگاه جهانی سرامیک در پراگ به نمایش درآمد.
پس از آن در سال ۱۳۳۹ با افتتاح دانشکده هنرهای تزئینی، کار در کارگاه سرامیک را رها و وارد این دانشکده شد. او برای ادامه تحصیل رشته معماری داخلی را انتخاب نمود. تبریزی میگوید: "یکی دو سال از تحصیل که گذشت متوجه شدم که هیچگاه معمار داخلی نخواهم شد بنابراین آن را سرسری گرفتم."
اما از طرفی آشنایی با اساتیدی مانند "بیژن صفاری" و "هوشنگ کاظمی" که در تعالیم خود توجه دانشجویان را به موتیفهای ایرانی معطوف میکردند و آشنایی با کتابهای پرفسور پوپ درباره هنر ایران باعث شد به واقعیت مهمی پی برد، "این که گذشته ایران چقدر غنی و پربار است و علیرغم اینکه از هنر مدرن عقب هستیم، ولی وقتی به هزار سال قبل بر میگردیم و سفال نیشابور را میبینیم، طرحهای آنالیزشده آن از کارهای پیکاسو هم مدرنتر است". و از طرف دیگر تعلیمات نگارگری دوره هنرستان او را وسوسه کرد و باعث شد آن مینیاتورهای آنالیزشده روی پوست را بکشد. اولین آثار تبریزی روی پوست در شب افتتاح تالار ایران به نمایش درآمد. وجه اشتراکی که در استفاده از موتیفهای ایرانی در تمام این آثار دیده میشد باعث شد که کریم امامی عنوان "سقاخانه" را به آنها اطلاق کند.
تبریزی این روزها نیز مانند قبل سرگرم نقاشی است. میگوید هنوز هم کار جدی من همان نقاشی خط هاست.