Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
بلا به جان خزر
امید آرام

 

آخرین باری که کنار ساحل جنوبی دریای خزر در شمال ایران قدم می‌زدم، ماهی‌گیرانی مشغول صید بودند. چند کشتی در دریا لنگر انداخته بودند و ساحل هم پر بود از انواع و اقسام آشغال، پلاستیک و قوطی که موج دریا آنها را به ساحل پرت کرده بود.

همان جا رودخانه‌ای جاری بود که آبی تیره داشت و در محل تلاقی رودخانه و دریا هلالی تیره‌رنگ تشکیل شده بود. تیرگی آب رودخانه از انتقال فاضلاب شهری و تخلیۀ مواد زائد کارخانه‌هایی حکایت داشت که در حاشیۀ رود قرار داشتند.

فریاد ماهی‌گیرانی که همان حوالی مشغول صید بودند، بلند بود که دریا خسیس شده و روزی آنها را نمی‌دهد و صیدشان هر روز  کمتر از پیش می‌شود.

این داستان تلخ بزرگترین دریاچۀ جهان است که هر روز به گوش می‌رسد. ماهی‌گیران زیادی بیکار شده و کار صید را کنار گذاشته‌اند.

از تعداد ماهیان خاویاری به طرز غم‌انگیزی کاسته شده‌است. خاویار گران‌ترین غذای دنیاست و ۹۰ درصد خاویار مصرفی دنیا از این دریا به دست می‌آید.

میزان صید ماهیان خاویاری به شدت کاهش یافته و ایران اعلام کرده که در صورت ادامۀ این وضعیت تا دوازده سال دیگر نسل ماهیان خاویاری منقرض خواهد شد. ذخایر ماهیان کیلکا نیز به سرنوشتی مشابه دچار شده و جمعیت آنها بیش از چهل درصد کاهش یافته‌است.

کاهش کیلکا که غذای فُک‌های خزری است.  یک بیماری ویروسی، آژیر خطر را برای فک‌ ها به صدا در آورده‌است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که تعداد فک‌های خزر یک قرن پیش یک میلیون قلاده بود به حدود یک‌صد هزار قلاده رسیده‌است.

فک‌های خزری کوچکترین گونۀ فک در دنیاست و محل تولد و زادآوری آنها در قسمت‌های یخ‌زده و کم‌عمق شمال دریای خزر است. زندگی این جانور خزری اکنون به دلیل شکار بی‌رویه، بیماری، تخریب زیستگاه و کمبود غذا، در معرض خطر است.

یاد حرف‌های دوستی می‌افتم که می‌گفت دریا این توانایی را دارد که آلودگی‌ها را ترمیم و خود را بازسازی کند، اما گویا گاهی وسعت و دامنۀ آلودگی‌ها به گونه‌ای است که این توانایی برای دفع آن کافی نیست.

البته، این گوشه‌ای از آسیب‌های خزر است که نشان از آن دارد که چرخه زندگی در خزر دیگر مثل گذشته نیست.

ورود مواد زائد و آلودۀ شهری، اکتشافات نفتی درکشورهای همجوار هم از مهمترین عوامل بحران زیست‌محیطی خزر است.

بخشی از مشکل خزر همین آلایندۀ هایی است که از شهرهای حاشیۀ خزر وارد این دریا می‌شود. بخش دیگر این آلودگی مربوط به بهره‌برداری از میدان‌های نفت و گاز است که در این سال‌ها توجه جهان را نیز به خود جلب کرده‌است.

برنامه‌های کشورهای آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان برای اکتشاف نفت و انتقال آن به اروپا به نتیجه رسیده‌است و ایران نیز به زودی کار اکتشاف نفت را آغاز می‌کند.

روسیه، دیگر همسایه خزر، اگرچه فعالیت چندانی برای یافتن نفت در ساحل خود نکرده، اما حجم آلودگی کارخانجات صنعتی حاشیۀ رود ولگا که به دریای خزر می‌ریزد، کمتر از نفتی نیست که همسایگان دیگر به این دریا می‌ریزند.

Mnemiopsis leidyi - شانه‌دار مهاجم

مشکل خزر فقط اینها نیست. ده سال پیش جانداری کوچک به نام Mnemiopsis leidyi - که در فارسی شانه‌دار مهاجم نام گرفته- وارد خزر شد. این جاندار مزاحم مشکل خزر را دوچندان کرد.

این شانه‌دار خزر موجودی ژله‌مانند است و اندازۀ آن بیشتر از پنج میلی‌متر و حد اکثر شش سانتی‌متر است. این جاندار از جانوران بسیار ریز و لارو (نوزاد) ماهی تغذیه می‌کند. تجمع این جاندار در آب‌های عمیق‌تر در ساحل ایران است و باعث شده تا تعداد ماهیان کیلکا به شدت کاهش پیدا کند.

کاهش شدید ماهیان کیلکا علاوه بر کاهش شدید صید این ماهی و بیکاری صیادان، حیات ماهیان خاویاری را نیزبه خطر انداخته‌است، زیرا کیلکا یکی از منابع غذایی ماهیان خاویاری است.

این تنها علت کاهش شدید ماهیان خاویاری خزر نیست. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوری غیر از ایران و روسیه، سه کشور دیگر نیز به جمع مهمانان سفرۀ خزر اضافه شدند. این سه کشور که اقتصادی شکننده و دولتی داشتند، غیر از تلاش برای اکتشاف نفت، بر سر صید ماهیان خاویاری با هم مسابقه گذاشتند.

در سال‌های اول بعد از فروپاشی شوروی، به دلیل به‌هم‌ریختگی‌های سیاسی و اجتماعی، کشورهای تازه‌استقلال‌یافته تور خود را پهن کرده بودند و بی‌حساب و کتاب، قانونی و غیرقانونی (قاچاقی) ماهی خاویار صید می‌کردند. البته، خیلی زود صدای سازمان‌های بین‌المللی بلند شد و کشورهای حاشیه ناچار شدند به سهمیۀ تولید و صادرات خاویار پایبند بمانند. البته، تمکین کشورهای حاشیۀ خزر به قوانین بین‌المللی مانع از فعالیت صیادان غیرقانونی نیست و صید قاچاق هنوز تهدیدی جدی برای ماهیان خاویاری به حساب می‌آید.

با بحرانی شدن وضعیت محیط  زیست خزر، سازمان ملل ده سال پیش برنامه‌ای را با همکاری پنج کشور ساحلی خزر آغاز کرد. هدف این برنامه کمک به بهبود آب و هوا، پاک کردن ساحل از آلودگی، حفظ تنوعی زیستی، کنترل گونه‌های مهاجم و کاهش مواد سمی ماندگار در این دریاست.

بعد از تحقیق گسترده در پنج کشور حاشیۀ خزر، یک سند حقوقی محیط زیستی به امضا رسید و کشورهای حاشیۀ خزر توافق کردند برای حفاظت از این دریا با هم همکاری کنند.

حالا که دارم از کنار ساحل خزر برمی‌گردم، یاد اختلافاتی می‌افتم که پنج کشور ساحلی خزر بر سر رژیم حقوقی و میزان سهم خود از این دریا دارند و برای همین تا به حال نتوانسته‌اند به توافق برسند.

از خودم می‌پرسم، آیا اجرای توافق حفاظت از خزر بدون تعیین رژیم حقوقی و توافق در باره میزان سهم هر کشور عملی است یا آنکه برای نجات خزر باید منتظر ماند تا این پنج کشور به توافقی دسته‌جمعی بر  سر سهم خود از خزر برسند.


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- یک کاربر، 2009/12/25
واقعا خیلی خنده داره که ما بخواهیم بگیم دریای مازندران. چرا نگیم گیلان؟ اگه دریای خزر مال مازندرانی هاست،همون قدر هم مال گیلانی هاست. پس بهتره همون خزر اسمش باشه...تا یه مشکل دیگه به مشکلات مربوط به این دریاچه اضافه نشه.
- یک کاربر، 2009/12/15
قوم خزر یک قوم ترک در غرب دریای مازندران بودند که اتفاقا از مهاجران ترک تبار مغولستان بودند که به آنجا مهاجرت کرده بودند. نام اصلی دریای مازندران است و نه خزر. حداقل ما ایرانی ها باید آن را دریای مازندران بنامیم نه خزر چون قوم خزر ترک بودند نه ایرانی. تازه نام کاسپین هم که خارجی ها میگویند از قزوین خودمان گرفته شده و ریشه اش ایران است. حالا باز بگویید دریای خزر.
- ب.ف.، 2009/12/14
چرا می فرمائید «خزر»؟ نام این دریاچه «مازندران» است! خواهشمند است حداقل شاهنامۀ فردوسی طوسی را مرور بفرمائید!
"به بربط چو بایست بر ساخت رود -- برآورد مازندرانی سرود
که مازندران شهر ما یاد باد -- همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گلست -- به کوه اندرون لاله و سنبلست
هوا خوشگوار و زمین پرنگار -- نه گرم و نه سرد و همیشه بهار
نوازنده بلبل به باغ اندرون -- گرازنده آهو به راغ اندرون
همیشه بیاساید از خفت و خوی -- همه ساله هرجای رنگست و بوی
گلابست گویی به جویش روان -- همی شاد گردد ز بویش روان
دی و بهمن و آذر و فرودین -- همیشه پر از لاله بینی زمین
همه ساله خندان لب جویبار -- به هر جای باز شکاری به کار
سراسر همه کشور آراسته -- ز دیبا و دینار وز خواسته
بتان پرستنده با تاج زر -- همه نامداران به زرین کمر"
(نقل از «پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران».)
«مازندران» در دورانی از تاریخ «طبرستان» نامیده می شده، که بخشی از آن به استان خراسان کنونی پیوسته شده است. قابل تأمل است که بقول بعضی «سوگ سیاوشان» (که واژۀ «سووشون»، نام اثر گرانبهای نویسندۀ گرانقدر خانم سیمین دانشور، به آن مربوط است -- «سیاوش» همان شخصیت شاهنامۀ فردوسی است) عبارتی است منشعب از نام سرودی که، به گفتۀ مورخ یونانی گزنفون، کوروش کبیر درغم کشته شدن سربازان «طبری» و «طالشی»اش سروده است.
در یکی از نظرهای قبلی ام در «جدید آنلاین» (نظر اول در مقالۀ «زندگی با رنگ در نیرنگ»، بقلم آقای جواد منتظری) عرض نموده ام که دریاچۀ مازندران هیچ ربطی به قوم «خزر» ندارد. متأسفانه اغلب نشریات رسمی منتشر شده در ایران نیز نام «خزر» را بکار می برند.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.