در نخستین بخش از گزارش ایل بوربور با عنوان "بوربورها، همزاد مادها" گفته شد که تا گذشتهای نه چندان دور، بخش بزرگی از جمعیت ایران را ایلات و عشایر تشکیل میدادند و در دورههای طولانی از تاریخ ایران، حکومت در دست ایلات بوده است.
با وجودی که ایلات یکی از پایههای اساسی اقتصاد و اجتماع ایران بودند و بر غنا و تنوع فرهنگی ایران میافزودند، اما با روی کار آمدن دولت پهلوی (۱۳۵۷-۱۳۰۴ خورشیدی) افول سیاسیشان آغاز شد. در واقع، قاجارها آخرین سلسله حکومتگر ایران با خاستگاه ایلی بودند. با فروافتادن ایشان، ایلات نه تنها جایگاه سیاسی ممتاز و دیرپای خود را از کف دادند بلکه از نظر اقتصادی به شدت تضعیف شدند.
تمایل دولت پهلوی به از میان بردن ایلات ناشی از ستیز ایلات با یکدیگر و همچنین به خاطر تهدیداتی بود که برای جامعه شهری و روستایی و دولت مرکزی ایجاد میکردند. در واقع ایلات ایران با انگیزههای گوناگون قومی، اقتصادی و سیاسی در جنگ دایم با یکدیگر بودند و شرکت در اتحادیههای سیاسی برای جنگ با رقبا و مخالفان، یکی از رایجترین اشکال ستیزههای ایلی و عشیرهای در دوره قاجار بود. برای نمونه، ایلات کرد که از دوره صفویه به شمال خراسان کوچ داده شده بودند، دایما با ترکمانان در ستیز بودند و این ستیز به حدی بود که زنان یکدیگر را به اسارت گرفته و در تهران و دیگر شهرها میفروختند.(۱)
افزون بر این، ایلات و عشایر در طول تاریخ، هر زمان که دولت مرکزی تضعیف میشد به شهرها و روستاها یورش میبردند و غارتگری میکردند. بسیاری از قلعههایی که از گذشته در شهرها و روستاهای ایران به جای ماندهاند، نه برای مقاومت در برابر یورش بیگانگان، بلکه برای مصون ماندن از غارت ایلات ساخته شدهاند. البته باید توجه داشت که این نوع ستیزها منحصر به ایلات نبود و جماعتهای شهری و روستایی نیز کشمکش دامنهداری با یکدیگر داشتند و حتا درون شهرها نزاع گروههای مختلف اجتماعی از جنس دعواهای حیدری و نعمتی فراوان بود.
بسیاری از حکومتها نیز که خاستگاه ایلی داشتند، با تشکیل اتحادیههای ایلی به قدرت رسیده بودند و همچنان که از ایلات متحد خود پشتیبانی میکردند و دفاع از مرزها و تأمین امنیت نواحی مختلف را بدانان میسپردند، ایلات رقیب یا مخالف را تحت فشار قرار میدادند. همچنین میکوشیدند تا از ایلات به عنوان اهرمی برای موازنه قوا استفاده کنند.(۲)
این وضع، برای دولت پهلوی که ریشه شهری داشت و پس از چند سده حکومت بیوقفه سلسلههای ایلاتی قدرت را به دست گرفته بود، قابل تحمل نبود و آن را مخلّ قدرت مطلقه خود میدانست. رضا شاه در یادداشتهای خود گفته است: "تصمیم نهایی گرفته بودم که کاخ و بنیان ملوکالطوایفی را از بیخ براندازیم و رؤسای مناطق و عشایر را سرکوب نماییم و برای همیشه سر جای خود بنشانیم و در عوض مملکت واحدی و زیر تاج واحدی و امر حاکم واحدی و مجرای قانون واحدی به وجود بیاوریم."(۳)
او سرکوب ایلات را حتا پیش از رسیدن به پادشاهی و در زمانی که وزیر جنگ کابینههای مشروطه بود، آغاز کرد. بدین ترتیب از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۲ ایلات خوزستان، آذربایجان، فارس، کهکیلویه و بویراحمد، کردستان، لرستان و بلوچستان یکجانشین و به اصطلاح "تخته قاپو" شدند و چون این کار با نارضایتی و مقاومت آنها همراه بود، غالبا از طریق سرکوب نظامی و اعدام رؤسای ایلات به انجام رسید.(۴)
این اقدامات موجب تقویت قدرت مرکزی شد اما از نظر اجتماعی و اقتصادی آثار زیانباری داشت؛ به گونهای که جمعیت ایلاتی ایران که تا پیش از تخته قاپو کردن ایلات حدود ۲،۵ میلیون نفر (معادل ۲۵ درصد جمعیت کل کشور) بود به حدود یک میلیون نفر کاهش یافت. این کاهش علاوه بر یکجانشینی، ناشی از مرگ و میری بود که بر اثر شرایط سخت تخته قاپو شدن و از دست دادن منابع زیستی رخ داد. از آنجا که تولید دام به طور عمده در دست ایلات بود، عرضه فرآوردههای دامی نیز به شدت محدود شد و صدمات اقتصادی زیادی به بار آمد.(۵)
با سقوط دولت رضاشاه در سال ۱۳۲۰ بسیاری از ایلات یکجانشین، دوباره کوچ روی را از سر گرفتند و جمعیتشان از یک میلیون به دو میلیون نفر رسید. (همان، ۳۹۳) اگرچه اشغال ایران بوسیله متفقین و کشمکشهای داخلی مجالی برای پرداختن به امور ایلات باقی نگذاشته بود اما حتا پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و احیای قدرت مطلقه پهلوی نیز، سیاست سرکوب ایلات دنبال نشد بلکه دولت درصدد برآمد تا با روشهای تشویقی، ایلات را به سوی یکجانشینی سوق دهد. در این دوره، یکجانشین کردن ایلات بیش از آن که دلایل سیاسی داشته باشد، تابع ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بود. این چنین بود که دولت در سال ۱۳۵۰ "سازمان دامداران متحرک" را تشکیل داد که البته نامش به منزله قَلب هویت تاریخی ایلات و عشایر بود. این سازمان ضمن نظارت بر چرای دام در مراتع عشایری، کمکهایی را برای صنعتی کردن دامداری عشایری؛ ایجاد واحدهای تولیدی تعاونی و گروهی؛ و آموزش دامداران متحرک در امور مختلف عرضه میکرد و تسهیلات گوناگون اقتصادی، بازرگانی، اعتباری و آموزشی را در اختیار ایلات اسکان یافته قرار میداد.(۶)
پس از انقلاب این سازمان به سازمان امور عشایری تغییر نام داد که خود نشان دهنده به رسمیت شناختن هویت تاریخی ایلات و عشایر بود. دولتمردان انقلابی در ابتدا جنبههای اجتماعی، فرهنگی و حتا نظامی- امنیتی زندگی عشایر را مورد توجه قرار دادند و با آغاز جنگ ایران و عراق کوشیدند تا از توان رزمی عشایر برای دفاع از مرزهای کشور استفاده کنند. اما پس از مدتی به همان سیاستهای اواخر دوره پهلوی بازگشتند؛ زیرا چنان که گفته شد ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی با تداوم کوچروی ایلات به صورت گسترده همخوانی نداشت و در عین حال، شرایط سخت این شیوه از زندگی، جماعات ایلاتی را به یکجانشینی متمایل کرده بود.(۷)
بنابراین پس از انقلاب نیز تعداد زیادی از ایلات به صورت داوطلبانه و با تشویق دولت یکجانشین شدند اما هنوز هم بخشی از آنها به کوچروی ادامه میدهند. ایل بوبور که در گزارش قبلی با پیشینه تاریخی آن آشنا شدیم، یکی از این ایلات است. تعداد زیادی از جمعیت این ایل یکجانشین شدهاند و تعداد دیگری هنوز به روال هزاران سال گذشته به کوچروی ادامه میدهند اما چنین مینماید که آنها نیز به مرز یکجانشینی رسیدهاند.
در گزارش مصور این صفحه آقای داریوش بوروبور(۸) درباره فرهنگ ایل بوروبور و روند یکجانشینی آنها سخن میگوید و به معرفی آخرین گروهای کوچنده این ایل میپردازد. همچون گزارش نخست، تمام عکسهای این گزارش متعلق به آرشیو آقای داریوش بوربور است و تمام حقوق مادی و فکری آنها به شخص ایشان تعلق دارد.
پینوشت:
۱. اکبری، محمدعلی: تبارشناسی هویت جدید ایرانی، عصر قاجاریه و پهلوی اول، تهران، ۱۳۸۴،ص ۲۹-۲۸
۲. همان، ص۲۹
۳. پهلوی، رضا: یادداشتهای رضاشاه، به کوشش علی نصیری، تهران، ۱۳۴۵، ص۵۴
۴. نک: آبراهامیان، یرواند: ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران، ۱۳۷۷، ص۱۷۷-۱۷۶ و اکبری: همان، ص ۱۸۹-۱۸۸
۵. فوران، جان: مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، ۱۳۷۸،ص ۳۴۸
۶. روزنامه رسمی، ش۸۸۰۱، ص۵۷-۵۴
۷. نک: معاونت پژوهش، تدوین و تنقیح قوانین و مقررات ریاست جمهوری: مجموعه سازمانهای دولتی؛ مشتمل بر قوانین و مقررات معتبر،ج۵، تهران، ۱۳۸۱، ص ۹۶
۸. Dariush Borbor
اميدوارم با جمع آوري اين اطلاعات و يادآورى آن به فرزندانمان بتوان جواب گوي سؤالات مختلف در مورد اجدادمان باشيم.
بیتا- اتریش