عبدالفتاح شفیع یف
فرشته کوچولوی من به زودی دوماهه می شود، اما هنوز بر سر نام او در خانواده به توافق نرسیده ایم. من به او "فرناز" می گویم، چون فرناز نامی است فارسی، خوش آوا، خوش معنا و در تاجیکستان ناپیدا.
مادرم قطعا با این نام موافق نیست، چون برایش نامانوس است و "یاسمن" را ترجیح می دهد. برادرم می گوید، اگر "یاسمن" را نمی پسندم، می توانم آن را به شیوه مدرن به "یسمینه" تبدیل دهم. خواهرم هشدار می دهد که برای دخترم نامی غیراسلامی اختیار نکنم و او را "بی بی عایشه" بنامم.
شماری از دوستانم نیز می پرسند، چرا برای دخترم یک نام "مسلمانی" پیدا نکرده ام.
اما من سر موضع خود مصمم ام و هیچ حرفی نمی تواند اعتقاد من به نام "فرناز" را بشکند، چون تصمیم من بر ندرت و زیبایی و معنای این نام بنا دارد. انشاء الله دیگران را هم به پذیرفتن این نام متقاعد خواهم کرد تا شاید نخستین فرناز هم به تاجیکستان راه یابد.
پایان مد "فارسی"؟
به من می گویند، دیگر نام های کهن فارسی باب روز نیستند. هرچند در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ میلادی این روند فراگیر بود. از این جاست که نام بیشتر جوان های امروز فرحنوش و کیومرث و سروش و سامان و سپهر و نوش آفرین و گردآفرید و آناهیتا و مانند آن است.
آن دوره از تاریخ معاصر تاجیکستان با نهضت ملی و فرهنگی خودجوشی توأم بود. در همان دوره بود که زبان فارسی تاجیکی رسمی شد و نام گذاری ها به شیوه فارسی آغاز گرفت. نام های خانوادگی نوزادان هم تغییر کرد و فارسی شد.
ولی به گفته مسئولان ثبت احوال در شهر دوشنبه، اکنون از آن روند خبری نیست و پدران و مادران نوزادان هزاره نوین میلادی در تاجیکستان غالبا نام های عربی را ترجیح می دهند، چون این نام ها به قول آنها، "کتابی" و "مسلمانی" به شمار می آیند.
اقبال به نام های عربی
شریفه ماه قربانوا، مدیر شعبه ثبت احوال بزرگ ترین ناحیه شهر دوشنبه موسوم به ناحیه سینا، فهرست رایج ترین نام های نوزادان این منطقه در سال ۲۰۰۸ را برای ما می خواند:
خانم قربانوا می گوید، ظرف یک سال اخیر نام های غیرعادی ای چون حذیف، ابوذر، فرشاد، مُعِز، نانسی، رومی، یاسین، انس، عماره به ثبت رسیده اند که اکثرا عربی اند و یا به فکر شماری از مردم، مسلمانی اند.
شریفه قربانوا می گوید، میان هواداران این نام ها جوانانی را هم می توان دید که می آیند و نام "غیراسلامی" خود را به "اسلامی" تبدیل می کنند. در نتیجه، جمشیدها و پرویزها و بختیارها به محمد و ابوبکر و عبدالرحمان تغییر نام می دهند.
انگیزه این روند، تشدید عقیده مذهبی جوانان ارزیابی می شود. پس از شکست تفکر
خلاء فرهنگی ملی، عدم انتشار کتاب هایی که حاوی اندیشه مدرن باشد، فضا را در اختیار گروه های بنیادگرای اسلامی مختلف، از جمله سلفیه گذاشت.
این فرآیند دولت را به واکنش واداشت، به گونه ای که رئیس جمهوری سال میلادی آینده را سال "امام اعظم" عنوان کرد، تا بدین گونه به مذهب حنفی، مذهب رسمی اکثریت مردم تاجیکستان، ارج گذاشته شود. اما آن چه روشن و مبرهن است، گرایش روزافزون جوانان به اسلام سنتی است.
هم اکنون، بسیاری از مردم تاجیکستان (به ویژه نسل زیر ۴۰ سال) تلاش می کنند یکی از پنج وقت نمازشان را در طول روز در جماعت بخوانند، صدای قرائت قرآن و امر به معروف و نهی از منکر ملاها را همیشه می توان در مینی بوس ها و تلفن های همراه شنید و در پرسش و پاسخ نمازهای جمعه موضوع نام گذاری زود زود مطرح می شود.
بختیار نام جوانی پس از خطبه نماز از ملا خواسته بود که برایش یک نام اسلامی برگزیند. آخوند گفت که "بختیار" هم نام خوب و زیباست و با اسلام منافاتی ندارد.
اما عده ای بر این گمان اند که نام های فارسی با کیش زرتشتی پیوند دارند. یک دوستم می گفت که در خیابان پسرش را صدا زده است که رامش نام دارد. یک جوان ریشوی راهگذر او را نکوهش کرد که چرا نام فرزندش زرتشتی است، نه کرامت الله یا عبدالمومن...
نام های "اسلامی" و "غیر اسلامی"
در یکی از شماره های اخیر هفته نامه "اِس اِس اِس اِر" (مخفف اتحاد جماهير شوروی) در این باره مقاله ای چاپ شد. نویسنده آن مطلب از پدیده تعویض نام های فارسی به عربی اظهار نگرانی کرده و پرسیده بود که به چه دلیلی باید "جمشید" را یک نام زرتشتی بدانیم، در حالی که اسطوره شاه جمشید به صدها سال پیش از زرتشت برمی گردد. او پرسیده بود که "عبد المطلب" چه ربطی به اسلام دارد، چون پدربزرگ پیامبر اسلام، اسلام نیاورده بود.
من هم در دفاع از نام "فرناز" می گویم که برای یک مسلمان مهم آن است که خلق و خوی اسلامی داشته باشد، نه نام عربی. و نام نمی تواند اسلامی یا غیراسلامی باشد. نام یا فارسی است یا عربی یا روسی یا یونانی یا غیره.
نام خانوادگی
در عهد شوروی نام خانوادگی اکثر ما پسوند روسی داشت و به ندرت می شد نام حانوادگی فارسی را دید که آن هم صرفا متعلق به چهره های فرهنگی تاجیکستان بود، به مانند عینی، اکرامی، الغ زاده و غیره.
در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ میلادی مردم تاجیکستان سیل آسا به نام های خانوادگی پارسی رو آوردند. اما این روند، به مانند دیگر جنبش های فرهنگی کشور، با آغاز جنگ داخلی در سال ۱۹۹۲ متوقف شد.
تصمیم امامعلی رحمان مبنی بر خذف پسوند روسی "اف" از نام خانوادگی اش این گرایش را دوباره زنده کرد. اما دیگر اين گرايش به مانند روند نخست، خودجوش جلوه نمی کند، بلکه بیشتر به مثابه پیروی از اقدام رهبر است.
نام خانوادگی در تاجیکستان معمولا از نام پدر برمی آید. برخی به نام پدر پسوندهای "دخت"، "پور"، "زاده"، "زاد" و "ای" را می افزایند. شمار زیادی از افراد هم ترجیح می دهند هیچ پسوندی را به نام پدر خود نچسبانند و آن را ساده نگه دارند.
رایج ترین پسوند و پیشوند های نام ها در تاجیکستان
زنانه:
با پیشواژه "گل": گلرفتار، گلبهار، گلجهان، گلرو، گلخمار، گلستان، گل افشان، گلناره. و با نام گلها – یاسمن، صدبرگ، لاله، نرگس، بنفشه.
با پسواژه "ناز": شهناز، فرحناز، گلناز، دلناز.
با پیشواژه "دل": دل افروز، دل رفتار، دلارام، دلربا، دلناز، دل انگیز.
با پسواژه "انگیز": زرانگیز، مهرانگیز، دل انگیز، روح انگیز، سحرانگیز.
دیگر نام های رایج زنانه: ستاره، شهلا، مدینه، مهینه، صبرینه، یسمینه، تهمینه، رخشانه، آمنه، عایشه، فاطمه، زهرا، رقیه، شبنم، منیژه، مژگانه، مفتونه.
مردانه:
با پیشواژه "عبد": عبدالرحمان، عبدالرحیم، عبدالکریم، عبدالملک، عبدالله.
با پسواژه "دین": رحم الدین، تاج الدین، نصرالدین، نجم الدین، صدرالدین.
با پسواژه "الله": کرامت الله، نجیب الله، فتح الله، نذرالله، نصرالله.
با واژه "شیر": شیرافکن، شیرعلی، پنجشیر، شیرزاد.
دیگر نام های رایج مردانه:
محمد، طاهر، حسن، حسین، نوروز، بهروز، بهزاد، فیروز، فرهاد.
نام هایی که طی چند دهه اخیر دیگر گذاشته نمی شوند: تبرعلی، تیشه بای، گرگعلی، بوری بای، سنگعلی، جمعه، چارشنبه و شنبه و غیره.
با اینکه فرناز اسم قشنگیه ولی من کاملا با این مخالفم چون اسم عربیه و من از این قوم وقبیله بدم میاد بهتره که ما اسم ایرانی و اصیل واسه بچه ها انتخاب کنیم من که خودم ازنژاد *آریایی* هستم و از تبار**بختیاری** هیچ تمایلی به نام های عربی ندارم.
نوشته شما در مورد انتخاب نام برای دخترتان را خواندم. خصوصا که به عنوان یک ایرانی آشنایی با دغدغه ها و رسوم امروزی نامگذاری در تاجیکستان برایم تازگی داشت. در ایران نام فرناز نامی است نسبتا رایج و مردم ایران در سال های اخیر غالبا بر این باورند که نام های ایرانی و پارسی اصیل بر فرزندانشان بگذارند زیرا معتقدند یک ایرانی باید نام پارسی بر پایه فرهنگ و تمدن دیرینه اش داشته باشد.
من نیز به دنبال نامی برای فرزند در راهم بودم که به وبلاگ شما برخوردم. این برای من هم دغدغه بزرگی است که فرزندم نام خوبی داشته باشد. گرچه فکر نمی کنم انتخاب نام عربی چیزی از قابلیت های فرزندم کم کند که پیش از هرچیز معتقدم نامی که بر او می نهیم باید سازنده و رشد دهنده شخصیت آینده او باشد.
امیدوارم فرناز کوچک شما هم همواره به نام خود ببالد.
it is important that you chose a Persian-Tajik name.
Farnaz is a very nice name, also PARINAZ, PARISA.
Shad va Peeroze basheed.
name dokhtarat ra bogzar
IRAN
خيلي خوب نوشتيد
نمي دونستم که فارسي تاجيکستان اينقدر شبيه فارسي ماست(ايران) انگار که در تهران هستيد.
از نظر همسرتون چيزي نگفتيد. مگر نه اينکه همسرتون نوزاد رو به دنيا آورده؟
فرناز هم اسم قشنگيه ومبارکه
شاد وخرم باشید .
دیدگاه من این است که شما همراه با مشورت های بیشتر با همسرتان، بر نامی که خودتان برای دخترتان گزینش نموده اید، پافشاری نمایید.
به جای یاسمن می توان "یاس" را انتخاب نموده که هم زیباست، هم با یاسمن ارتباط دارد و هم گلی خوشبو می باشد.
همه ی افغان ها، تاجیک ها و ایرانیان باید نام های کهن ایرانیان(منظور ایران بزرگ و فلات قاره ی ایران است و نه کشوری به نام ایران امروزی) را زنده کنند و نیاکان ما را پاس بدارند.
من پیشنهاد میکنم که نام زیبای "وشتی"(Vashti) که در زبان فارسی در چم زیباست را نیز در نظر بگیرید.
با احترام
کیانوش رشیدی
ورود فرناز را به زندگی مادر و پدرش شاد باش میگویم .
اسم زیبایی برای دختر کوچکتان انتخاب کردید. از وظایف پدر و مادرکه در دین اسلام بدان اشاره شده انتخاب نام نیکو برای فرزند است . این نیز یادتان باشد که قبل از مسلمان بودن یک تاجیک هستید و اسم فارسی یا تاجیکی هیچ منافاتی با اسلام ندارد. این فکر را نیز از سر بیرون کنید که اسم اسلامی یا عربی برای یک مسلمان باید گذاشته شود. زیرا با گذاشتن اسم اسلامی خداوند خوشنود نخواهد شد ولی با هر اسمی میتوان در برابر خدای خود تسلیم امر بود.فرناز شما قدمش مبارک شاید نامش قدمی از فر ایزدی باشد .
پیروز و شاد باشد در پناه ایزد یکتا
اميدوارم مادر هم مثل طفل سلامت و شاداب باشد و نام نبردن از او فقط به دليل سنت هاى کهنه ى عروس ستيزانه باشد و نه غيبت او.