بخارای شریف
نخستین روزنامۀ فـارسی در آسیایمیانه، روزنامۀ بخارای شـریف، ١٠٠سال پیش در ۱۱ مارس ۱۹۱۲م در بخارا به مدیریت جلال یوسفزاده (١٨٦٠-١۹٣١م) آغاز بـه نشر کرد و پس از نشر ۱۵۳ شماره در ۲ ژانویه ۱۹۱۳م با تقاضای نمایندگی سیاسی روسیه تزاری در بخارا و توافق امیرعالم خان (۱۸۸۰- ۱۹۴۴م)، امیر بخارا تعطیل شد.
صدرالدین عینی (۱۸۷۸- ۱۹۵۴م)، که بعد از تاسیس روزنامۀ بخارای شریف نوشته بـود کـه در روز ۱۱ مارس تاجیکان صاحب زبان خود شدهاند، بعد از تعطیل روزنامه گریست و شعر بلندی بـه همین مناسبت سرود.
سالروز تاسیس روزنامه بخارای شریف، در ۳ نوامبر ۱۹۹۵م توسط پارلمان تاجیکستان به عنوان روز مطبوعات تاجیکستان به تصویب رسید تا همه ساله از آن تجلیل به عمل آید.
پیشزمینۀ پایهگذاری
جنبش تجددخواهی و اصلاحات در قلمرو امارات بخارا در دو دهۀ اول قرن بیستم متاثر از جنبشهای فکری و سیاسی روسیه، ایران، قـفـقاز، افـغانستان، شبـه قاره هند و امپراتوری عثمانی بـود. نشریههای اخـتر، قـانون، حبلالمـتین، سراجالاخبار، چهرهنما، وقت، شورا، ترجمان، ملانـصرالدین، صراط مستقیم بهرغم همه موانع بـه دست گروههای اصلاحطلب بخارا میرسید و در امر بیداری و تشکل جوان بـخـارائـیان (جدیدیها) نقش با اهمیت داشت. در چنین اوضاع نواندیشان بخارائی تصمیم گرفتند به منظور آگاه ساختن مردم بخارا از جهان، منطقه، کشور و تحقق اصلاحات در امارت بخارا، بـه نشر و تبلیغ منظم دیدگاه و اندیشههای خود در میان مردم بـپردازند. از اینرو آنها به تأسیس روزنامه دست یازیدند. بـخـارای شـریف، نخستین تجربـۀ روزنـامـهنگاری بـه زبان فـارسی از طرف بـخـارائیان بود.
ویژگیها
روزنامه بیشتر به مسایل فرهنگی و اجتماعی پرداخته است و همه شمارههای آن دارای سرمقاله بود. خبر به عنوان عنصر ضروری، جایگاه مهمی در روزنامه داشت. نامههای خوانـندگان که بیشتر روح انتقادی داشت نیز در صفحههای روزنامه بازتاب یافته. روزنامه در قطع ۲۶ در ۴۳ سانتیمتر، در چهار صفحه و در هر هفته شش شماره منتشر شده و دارای شبکـهای از خبرنگاران در عشقآباد، سمرقند، استانبول... بـوده است. روزنامه برای بیان اعتراض علیه نابسامانیهای اجـتماعـی، از براه اندختن مناظره، پرسش و پاسخ استفاده چشمگیر کرده است. اشعار فـارسی در صفحههای روزنامه بـه ندرت بازتاب یافته. و بـه بـهرهگیری از طنز و کاریکاتور توجه نشـده است. نوشتههایی در بارۀ نقش و جایگاه زن در صفحههای روزنامه بـه چشم نمیخورد.
زبان روزنامه آمیزهای از فارسیِ متعارف در ایران و افغانستان با لهجۀ بخارائی بود. لهجه بخارائی، یکی از لهجههای شیرین زبان فـارسی است که با لهجه کابل و بلخ قرابت بیشتری دارد. نثر روزنامه روان، ساده و معیاری است. به طورکل روزنامه دستور زبان و نشانهگذاری را مراعات کـرده است. سهم روزنـامـه در تحول نثر فـارسی در قلمرو بـخـارا با اهمیت است.
محورهای اساسی
ترویج معـارف، گشایش و اصلاح مکتبها و مدرسهها، تعمـیم عـلوم، مسئله سنت و تـجـدد، بـهبـود امور کشاورزی، آبیاری، باغداری، دامپروری و بـهداشتی، ترقی اقتصادی، توجه بـه حقوق و وظایف حکـومـت و رعایا، اصلاح اداره امارت بخارا، ترغیب به قانونگرایی، مبارزه علیه جهل، خرافهپسندی و عادات ناپسند، پاسداری از زبان و ادب فارسی، رابطه دین و مذهب و مسئله وحدت جهان اسلام بود.
مسئلۀ مرکزی روزنامه، مسئله آموزش و پرورش بـود. روشنفکران بخارا در پایان سال ۱۹۱۰م جمعیت مخفی بـه نام تربـیه اطفـال تأسیس کردند کـه هدف اساسی آن ترویج معـارف جدید بـود. آنها میخواستـند کـه در مکتب و مدرسه اصول جدیده را پیاده کنند یعنی علاوه بر علوم دینی تاریخ و جغرافیا، حساب و عـلوم طبیعی نیز تدریس شود. فعالیت روشنفکران بخارا برای پیاده کردن اصول جدیده در مکتبها موجب شـد کـه این حرکت را جدیده و هواخواهان آنرا جدیدیها بنامند. جدیدیهـا متعلق بـه نسل دوم معارفپروران بخارا هستند.
زمین، آب و کشاورزی در زندگی بخارائیان، نقش کلیدی داشت. بخارای شـریف رباخواری را در روستا شدیدا انتقاد کرده و آن را مانع در امر پیشرفت کشاورزی و دامـداری دانسته و بـه منظور کمک بـه دهقانان و تهیدستان تأسیس بانک دهقانی را با بهرۀ پایین پیشنهاد کرده است.
روزنامه در پی اصلاح نظام است نه براندازی حاکمیت خود کامه امیر بخارا. از اینرو روزنامه تلاش میکند که اجرای اصلاحات را در دستگاه امارت ترغیب کند و جامعه را بـه سوی قانونگرائی سوق بدهد. روزنامه ناخرسندی جدیدیها را از اینکه امور بازرگانی بخارا عمداً در دست روسها، یهودیها و ارمنیها است بازتاب میدهد و بخارائیها را در امر فراگیری امور بازرگانی و زبان خارجی تشویق و ترغیب کرده و در این عرصه پرورش یک نسل جدید صاحب کار بخارائی را وظـیفه خـویش دانسته است.
بخارای شریف واژه دولت ـ ملت را بـه هیچوجه به مفهوم اروپایی آن به کار نمیبرد. باشندگان بخارا، صرف نظر از قوم و ملیتشان، خود را بخارائی یا ملت بخارا میخواندند و کلمۀ ملت را بیشتر برای غیرمسلمانان مورد استفاده قرار میدادند.
پاسداری از زبان فارسی
پاسداری از زبان فارسی و اصلاح آن در صفحههای روزنامه جایگاۀ با اهمیت داشت. روزنامه در آن برهه به مسئله گویش و لهجه، زبان گفتار و نوشتار، زبان معیاری، سرهنوشتن و پیشینۀ زبان پرداخته است. در شماره سوم روزنامه میخوانیم:
"هنوز شماره اول بخارای شریف را نشر نداده بودیم که بعضی آقایان در مطبعه حاضر شدهاند و به مقالهها نگاه کردهاند و فرمودهاند: اینجا زبان عمومی زبان تاجیکی است، روزنامـه هم بـه زبان تاجیکی باشد، بهتر است."
روزنامه در این رابطه به بحث گسترده پرداخته و نامگذاری دری، فارسی و تاجیکی را بر یک زبان واحد ناشی "از گسیخته شدن رشته قومیت" دانسته است و تأکید کرده که روزنامه در پی تحکیم زبان معیاری است که برای همه قابل فهم باشد. از نظر زبانشناسی، میان زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان در سطح دستور و ساختار زبان کدام تفاوت دیده نمیشود. تنها در سطح لهجه و بعضی از اصطلاحات تفاوتهایی وجود دارد که نتیجۀ سرنوشت سیاسی- تاریخی مـتفاوت است. زبان فارسی، دری و تاجیکی سه نام یک زبان است.
روزنامه در رابطه به مسئله زبان نامههای زیادی دریافت کرده. یکی از نامهها نوشت: ". . . این شیوه کـه در مقالات اخبار بخارای شـریف نوشته میشود، شیوه و لهجه ایران حالیه است کـه از سر تا پا مغروق الفاظی و عربیهای عسیرالفهم و از سه قسمت آن یکی آن فـارسی است."
روزنامه جانبدار "سرهنویسی" نیست و طرد همه واژههای عربی را ناممکن میداند و تاکید میکند کـه "خالص نوشتن در این ایام، اگر ممکن باشـد، خیلی دشوار است . . . ادیبی مثل فردوسی تمام سی سال زحمت کشیده شاهنامه را نوشت با ادعای اینکـه زبان فـارسی خالص است. باز میبینی کـه اینجا و آنجا یک و یا دو عربی جزوه شـده است. پس در این قرن اخیر. . . چطور خالص میتوان نوشت."
بخارای شریف به آموزش دستور زبان فـارسی توجه جدی داشت و ستونی را با عنوان "قواعد فارسیه" باز کرده و در آن بـه آموزش دستور زبان فـارسی بـه نحو فشرده و با استفاده از منابع معتبر، همراه با تعریف و ارایه مثالها پرداخته است.
روزنامه به پیشنۀ زبان فارسی پرداخته و در همین رابطه مقالهای با عنوان "زبان ایرائی و یا آرین" را همراه با شجره زبان ایرائی نشر کرده است کـه بر پژوهشهای دکتر اپیکل خاورشناس آلمانی استوار است که قابل بحث است.
سخن فرجام
بخارانویسان با زبان قلم و سلاح دانش در پی آن بودند که ملت و کشور خود را از بند نادانی، تحجر، خرافه و پسماندگی برهانند و دریچۀ تازهای بـه روی جوانان بخارا به جهان نو بگشایند و آنها را با تمدن جهان آشنا بسازند و بدون نسخهبـرداری از اینجا و آنجا، برای درد های جامعه راه علاج بیابند.
همین ۱۵۳ شمـارۀ بـخـارای شـریف اسناد ارزشمند اجـتماعـی، سیاسی و فرهنگی آن روزگار است، کـه درونمایه اندیشههای مطروحه در آن عمدتاً بر محور اصلاحات و قانونگرایی استوار بود و در امر بیداری ملی، سیاسی و فرهنگی و تقویت روحیۀ خودشناسی و استقلالخواهی و احیای هویت ملی و اسلامی مردم بخارا به ویژه جوانان، خدمات ارزندهای انجام داده است.
روشنفکران و تجددخواهان بخارا در تمام دوره حاکمیت امیر بخارا، دیگر امکان نیافتند کـه روزنامۀ بخارای شـریف را احیا کنند. بعد از تأسیس حاکمیت شوروی در بخارا، طی هـفت دهه، دهها روزنامه و مجله در بخارا بـه زبان فـارسی منتشر شـد، اما همه تلاشهای فرهنگیان بخارا برای احیای روزنامه، بنابر دلایل سیاسی به شکست انجامید.
از توقیف روزنامۀ بخارای شـریف یک سده میگذرد، اما شگفتا، بسیاری از اندیشهها، دیدگاهها و مسایلی کـه در صفحههای روزنامه طرح شـده بـود، هنوز با قوت مطرح است.