Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
در جستجوی فلسفه
منوچهر دین‌پرست

نظر دکتر حسین ضیائی در بارۀ "فلسفۀ اندیشیدن"
آیا همه به فلسفه نیاز دارند؟  فلاسفۀ ایران از شیخ الرئیس ابوعلی سینا تا سهرودی و میرداماد چندان راضی به سپردن فلسفه به غیر اهل نبوده اند. هیچ فیلسوفی را ما در ایران‌زمین سراغ نداریم که به همگانی کردن فلسفه یا در اختیار گذاشتن آن به عموم روی خوش نشان داده باشد. اغلب فیلسوفان این سرزمین در حجره‌های نمور و سنتی خود به آموزش فلسفه می‌پرداختند و شاگردانی انتخاب می‌کردند که ادامه‌دهندۀ این راه باشند. 

اما با آشنایی ایران با مظاهر تمدن غرب وضعیت فلسفه به گونه‌ای دیگر رقم خورد. فلسفه به دانشگاه راه یافت و کتاب‌های بسیاری در آموزش فلسفه نوشته شد؛ هم در حوزۀ فلسفه غربی و هم در حوزۀ فلسفۀ اسلامی. همچنین نشریات مختلفی به موضوعات فلسفی روی آوردند و در دو دهۀ اخیر صفحاتی در روزنامه‌ها با عنوان "اندیشه" که به موضوعات فلسفی می‌پردازند، منتشر شد. 
 
سبک کردن بار سنگین فلسفه
 
نظر دکتر غلامرضا اعوانی درباره "ضرورت همامیزی فلسفۀ نوین و حکمت الهی"
اما این گستردگی گویی بر یک خط حرکت می‌کند. محافل دانشگاهی سعی دارند همان شیوۀ کلاسیک آموزش فلسفه را ادامه دهند و کمتر به موضوعات خارج از دانشگاه بپردازند. به طوری که اگر دانشجویی پایان‌نامه‌ای در بارۀ فلسفۀ فوتبال بخواهد بنویسد، این پایان‌نامه رد می‌شود. آنان بر این عقیده‌اند که این موضوعات برای خارج از دانشگاه است و محتوای فلسفی ندارد و اغلب نیز با این اتهام که این کارها ژورنالیستی است، سعی دارند بار فلسفه را سنگین نگه دارند. در خارج از دانشگاه‌ها نیز فعالیت‌ها به صورت پراکنده و جسته و گریخته است، به طوری که روزی فلان فیلسوف باب می‌شود و روز دیگر بهمان نظریه. این دو عده در تعارض و چالشی قرار دارند و از این رودررویی تا کنون برای هیچ گروهی فایده‌ای حاصل نشده‌است.
 
از برخی از استادان فلسفه در مورد وضعیت فلسفه در ایران امروز پرسیدم. "ما در ایران فلسفه به معنای دقیق کلمه نداریم". این جمله را دکتر شاپور اعتماد می گوید که او را جزو مدرسان فلسفۀ تحلیلی در ایران می‌دانند. به زعم او آنچه در حال حاضر تحت عنوان کار فلسفی در ایران انجام می شود تحقیقات سطحی و ناکارآمدی است که یا به فلسفۀ سنتی ما در حوزه‌ها مربوط می‌شود یا به آنچه تحت عنوان فلسفۀ جدید در دانشگاه‌ها می‌خوانیم. در این چارچوب میان کارهایی که انجام می‌دهیم و کارهایی که باید یک روز انجام دهیم تا نام فلسفه و فیلسوف برازندۀ ما شود، فاصلۀ نومیدکننده‌ای وجود دارد. حال این فاصلۀ زیاد چه‌گونه می‌تواند فلسفه را در جامعه همگانی کند و با مسائل روز در ارتباط باشد؟ 
 
نظر دکتر منوچهر صانعی درباره "فلسفه به چه کار زندگی می‌آید"
در مقابل چنین دیدگاهی، دکتر بیژن عبدالکریمی که از استادان فلسفه و پیرو هایدگر محسوب می‌شود، معتقد است: "جامعۀ ما در حال گذار جدی تاریخی است. چه بخواهیم و چه نخواهیم، پارادایم فرهنگی و تاریخی سنت تفکر ما در حال تغییر است. مفروضات پیشین به چالش کشیده شده‌اند، نظام‌های وجودشناختی ما درهم شکسته شده‌اند. در یک کلمه عالمیت عالم ما و سنت نظری و فکری ما به پایان رسیده‌است". 
 
دکتر کریم مجتهدی که بیش از چهل سال فلسفه تدریس کرده، بر این باور است که "الآن مثلِ دوره سوفیست‌ها است؛ هر که بهتر حرافی کند، قلم زیباتری داشته باشد و بهتر فحش بدهد، برنده است؛ نه کسی که بهتر تحلیل یا تفکر کند". او در مورد مسئولیت استاد فلسفه نسبت به مسائلی که در جامعه رخ می‌دهد، می‌گوید: "مسئولیت درجات دارد. من مسئول آسفالت خیابان نیستم، مسئول گرد و غبار و آلودگی هوا هم نیستم. من مسئول بدفهمی ارسطو و افلاطونم". او وضعیت فلسفه در جامعۀ امروز را نسبت به چهل سال پیش به لحاظ کمیت و کیفیت خوب می‌داند، اما معتقد است که ما در جامعۀ خودمان به دنبال مسئله نیستیم و دغدغۀ حل مسائل را نداریم. 
 
دکتر غلامرضا اعوانی که به‌تازگی از ریاست انجمن حکمت و فلسفه ایران برکنار شد و چندان نظر خوشبینانه‌ای نسبت به وضعیت فعلی فلسفه ندارد، همچنان بر همان سنت حکمای پیشین ایران حرکت می‌کند و معتقد است که "ما باید سنت فلسفی ایرانی- اسلامی خودمان را احیا کنیم" و این که "فلسفه را باید با دید حکمت الهی نگریست و مورد نظر قرار داد؛ در غیر این صورت آن فلسفه راه خطا رفته‌است. من به حکمت اسلامی بسیار علاقه‌مندم. حکمت با فلسفه به معنایی که امروزه به کار می‌بریم، متفاوت است. فیلسوفانی که در پی حکمتند و علم مطلق را انکار نمی‌کنند، برای دنیای امروز ما مهمند".
 
وقتی که از او در بارۀ وضعیت فلسفه در جامعۀ امروزمان پرسیدم، با اشاره به کارهایی که در انجمن فلسفه طی این سال‌ها انجام داده، گفت که "ما دانشجویان بسیاری در حد دورۀ دکتری تربیت کردیم و کتاب‌های متعددی نیز منتشر کردیم". 
 
گفتم: "از استادان فلسفه بیشتر انتظار می‌رود که نسبت به کنش و واکنشهای جامعه حساس باشند". گفت: "ایران موقعیت ممتازی دارد که از دیرباز جایگاه فیلسوفان عالی‌رتبه بوده‌است. بنا بر این، امروزه انتظاری که از این فرهنگ داریم، این است که متفکران بزرگی در آن رشد کنند. اما کارهای اساسی هنوز صورت نگرفته‌است. فلسفه خیلی جذابیت دارد، منتهی اشکالی که دارد این است که درآمد خوبی ندارد. اگر کسی دکتر و مهندس شود، می‌تواند درآمد قابل توجهی به دست آورد، ولی فلسفه درآمد ندارد. فیلسوف شدن علم فراوان می‌خواهد و کسی نمی‌تواند همین‌طوری فیلسوف شود. در این میان کسانی که از پدرشان پول مناسبی دریافت می‌کنند یا سرمایه خوبی دارند، مانند ملاصدرا، می‌توانند امرار معاش کنند. ملاصدرا که از طریق فلسفه پولدار نشد. پدرش تاجر معروف شیرازی بود و از اموال پدرش به مطالعۀ فلسفه روی آورد و کتاب می‌خرید".
 
دکتر اعوانی افزود: "بحث و جنجال و جدال فلسفی در ایران امروز از هر زمانی بیشتر شده و این بدین معناست که فلسفه در ایران مطرح است و چه بسا می‌توان گفت که جامعه ما فلسفه‌زده است. اما در اینکه فلسفه و مسائل جدی و واقعی آن تا چه اندازه در کشور ما مطرح هستند، تنها می‌توانم بگویم که این حقیقت در آن جنجال گم شده و جایگاه واقعی فلسفی ناپدید شده‌است".
 
در مطالب شنیداری این صفحه دکتر غلامرضا اعوانی از ضرورت همامیزی فلسفۀ نوین و حکمت الهی می‌گوید. دکتر منوچهر صانعی به این پرسش پاسخ می‌دهد که فلسفه به چه کار زندگی می‌آید. و دکتر حسین ضیائی، استاد مطالعات ایرانی و اسلامی و مدیر بخش مطالعات ایرانی در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا که روز دوم شهریور ۱۳۹۰درگذشت، در بارۀ "فلسفۀ اندیشیدن" صحبت می‌کند.

 


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- ایراندوست، 2011/10/07
فلسفه، تفسیر زندگی‌، پدیده‌ها ،پیامد‌ها، هنجارها و ناهنجاری ها و...هست. فلسفه در پیکر اسلامی، سفسطه است. آیا ژرف‌بین‌تر و نقادتر از "آرامش دوستدار" در مورد فرهنگ و تاثیرات آن بر فردیت ایرانی‌ در دوران معاصر ایران، کسی‌ هست ؟!
- یک کاربر، 2011/10/07
مطلب ساده و روان و قابل توجهی بود. به نظر می رسد توجه به اینگونه مطالب می تواند دستمایه تفکرات امروز ما باشد. در ضمن اینقدر به ابوعلی سینا نپردازید. این گزارش در مورد ضرورت توجه به فلسفه است در مورد ابوعلی سینا نیست!!!
- یک کاربر، 2011/10/05
ابوعلی سینا زاده دهکده افشنه در نزدیکی بخارا است که سامانیان بر آن حکومت می راندند. اما امروز در ازبکستان واقع است. ناسییونالیزم را با تاریخ نیامیزیم.
- یک کاربر، 2011/10/04
بوعلی سینا زاده ایران است، همین است و بس.
- یک کاربر، 2011/10/04
ما همه کلاس هقتمی ها از بیانات آقایان متشکریم.
- قاضی زاده، 2011/10/03
لطفا ایرانٍ تاریخی را با ایران کنونی به هم نیامیزید. آیا بوعلی سینا زادۀ ایران کنونی بوده است؟
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.