Jadid Online
جدید آنلاین
درباره ما تماس با ما Contact us About us
جنگ رضا با غارنشينان

داريوش رجبيان

رضا دقتى در صدر تارنماى وبستان اش اين باور شخصى اش را نوشته است: "جهان، ميدان ديد ماست. ما راويان داستان های نوع بشری هستيم که فرهنگی مشترک دارد. روايت ما وصف حال لحظاتی از زندگی است: از جنگ تا صلح، از قساوت تا شعر و شعور."

موسسه نشنال جئوگرافيک نمونه هايی از سی سال کار رضا و دوربين او را در طى دو سال از ميان نيم ميليون قطعه عکس از صد و دوازده کشور جهان گلچين کرده و در کتاب حجيم و قطوری تحت عنوان "رضا، جنگ و صلح" منتشر کرده است.

رضا دقتی معتقد است که "در جهان قرن بيست و يکم يک زبان نوين بين المللی پا می گيرد که همين زبان تصوير است و ما، تصويرگران، از زمره کسانی هستيم که الفبای اين کار را ياد گرفته ايم." رضا تلاش می کند با استفاده از اين الفبا انسان ها و فرهنگ هايی را به ما نشان دهد که درگير جنگ های خونين اند، تا عمق فاجعه نابودی اين انسان ها و فرهنگ های زيبا را درک کنيم.

رضا می گويد: "تا انسان يک چيز را دوست نداشته باشد، نمی تواند از آن دفاع کند. اگر من جنگ را نشان می دهم، برای اين است که در دل و ذهن مردم از جنگ نفرتی به وجود بياورم. چون به باور من، جنگ هنوز يکی از اعمال بسيار بدوی انسان غارنشين است."

ولی ما که ديگر از غارها به آسمان خراش ها رسيده ايم، چرا هنوز شاهد جنگ و ويرانی های بشری هستيم؟

رضا به اين پرسش هم پاسخی دارد: "ما صد و پنجاه هزار سال در غار زندگی کرديم و همديگر را کشتيم و گوشت همديگر را خورديم. حالا چه طور می توان انتظار داشت که آن عادت ديرينه به يکبارگی از ذهن و شعور همه نسل بشر زدوده شود؟"

رضا با ديدی روشن به آينده دور می گويد: "پس از چند نسل، بشر به جايی خواهد رسيد که اين جمله را در کتاب های تاريخ خواهد نوشت: 'زمانی بود که اجداد ما آنچنان وحشی بودند که تانک و توپ و گلوله می ساختند، تا همديگر را بکشند؛ اما آن زمان ديگر سپری شده است.'"

اين آرزو را در چشم بسياری از قهرمان های آثار او می توان خواند. آن دخترک چشم آبی و موبور روستايی در افغانستان با رخسار آلوده، آن زوج لاغر و تکيده آفريقايی که يک فنجان چای را با هم قسمت می کنند، و آن کودک سرگردان در اردوگاه پناهندگان کنگو، همه تجسم اين آرزو هستند.

چهره قبيح جنگ هم در کتاب رضا خودنمايی می کند: جسدهای پريشان در يک جاده افغانستان و عابری که از کنار آنها می گذرد، مادری که واپسين لالايی را به گوش پسر بيجانش شيون می زند، تانک ديوانه ای که بی پروا نونهالی را زير چرخ هايش می گيرد... و همه اين تصويرها را تفسيرهايی از خود رضا همراهی می کنند.

داستان تک تک اين عکس ها خواندنی است. در کنار عکس احمد شاه مسعود که يک دست به پيشانی دارد و صميمانه می خندد، می خوانيم: "مسعود پس از صدور دستورهای کدبندی شده برای انجام يک حمله عليه طالبان، نشسته بود که کتاب بخواند. تا از راه رسيدم، او را غرق مطالعه مجموعه اشعار "فروغ اميد" ديدم که در دره پنجشير منتشر شده بود. در سکون آن شب ماه رمضان شعرخوانی و صحبت های ما به ما کمک کرد، تا قساوت جنگ را فراموش کنيم."

در حاشيه برخی از عکس های آغاز کتاب سخنان بزرگانی چون مولوی و سعدی و گاندی آمده است. سربازان هول آور ترک با شنل های چرمی به تن و کلاه خود های آبی براق بر سر، با تفنگ های خود به آسمان نشانه رفته اند. ميله های تفنگ ها با گلدسته های مسجد موازی است و درهم آميخته است. در حاشيه اين عکس می خوانيم: "هرگز خلاف امر وجدان خود کاری را انجام نده، حتا اگر دولت بخواهد. آلبرت آينشتاين."

بار معنايی سخنان خود رضا دقتی نيز که در ديباچه کتاب آمده است، اندک نيست: "به باور من، تمام تاريکی جهان قادر نيست روشنايی يک شمع کوچک را بزدايد." رضا همچنين معتقد است که وظيفه او و ديگران بايد فروزان نگاه داشتن همان منبع روشنايی باشد.

متن زير پاره ای از توصيف سباستين يونگر از شخصيت و کار و کوشش رضا دقتی است که در آغاز کتاب "رضا، جنگ و صلح" منتشر شده است:

"رضا عکاس بزرگی است، زيرا او در تک تک افراد، کل بشريت را می بيند، چون او از طريق لنز دوربينش آنها را به خوبی آموخته است. روى ديگر اين انديشه که به حکم سرنوشت، ما می توانستيم به سادگی در جای پناهندگان افغان قرار بگيريم، اين است که آنها هم می توانستند در جای ما باشند."

"منظور من اين است که فساد و خشونت جهانِ رو به توسعه فطری يا ذاتی نيست. کارِ دستِ تاريخ است. تنگ دستی و بی عدالتی که مانند گياهى مرگ آور در آنجا نمو می کند، به همان آسانی می تواند در غرب هم ريشه بدواند. چرا که نه؟ شايد پس از چند نسل جهان رو به توسعه بتواند نيرو و دارايی باخترزمين را به دست آورد. هيچ قانون طبيعی ای وجود ندارد که وقوع اين احتمال را نفی کند."

"از اين رو، وقتی که رضا به يک جوان در افغانستان يا روآندا يا مصر يا سرزمين های فلسطينی نگاه می کند، او را به چشم محصول يک جهان ولنگار نمی بيند. بلکه در سيمای آن جوان نماينده بالقوه يک جهان بهتر را می بيند."

"پس از سقوط کابل به دست ائتلاف شمال افغانستان، رضا مرکزی را برای پرورش روزنامه نگاران جوان در آن جا راه اندازی کرد. او اين اقدام خود را اين گونه توضيح داد: دستيابی به آزادی اقتصادی بدون آزادی سياسی ناممکن است و کسب آزادی سياسی بدون آزادی مطبوعات هم ناممکن است. اما برای دست يافتن به آزادی مطبوعات بايد مفهوم دقيق روزنامه نگاری مدرن به يک نسل از مردم افغانستان معرفی و تدريس شود."

"بدين خاطر، زمانی که نيروهای آمريکايی و ديگر نيروهای ائتلاف در سراسر افغانستان کمک توزيع می کردند و مواظب امنيت کشور بودند، رضا ساختمانی را در شهر کابل اجاره کرد و به پرورش نسل نوين روزنامه نگاران در افغانستان پرداخت."

سازمان "آينه" که رضا دقتی پايه گذار آن است، همچنان در افغانستان فعال است و به طور منظم مجله رنگين و نفيسی را با نام پرواز منتشر و در ميان کودکان و نوجوانان آن کشور به صورت رايگان توزيع می کند.

"رضا دقتی سال ۱۹۵۲ ميلادی در شهر تبريز ايران به دنيا آمد. وی فارغ التحصيل رشته معماری دانشگاه تهران است. طی سی سال اخير رضا دقتی در خارج از ايران به سر می برد و تابعيت فرانسه را دارد. 

Flash برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید


 به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید

ارسال مطلب
- یک کاربر، 2009/02/05
با احترام به افکار وعملکرد اقای دقتی ارزو دارم که روزگاری تمامی انسانهایی که اینگونه میاندیشند که کم هم نیستند بتوانند همصدا غولهای جنگ و وحشت را وادار به عقب نشینی کنند.

پاینده باشید
- محمد رضا اسلامی، 2008/12/22
ممنون از تلاش شما برای شناساندن افکار و آثار این چهره های فداکار. منتظر سایر چهره نگاری ها از شما هستیم.
- جوجه، 2008/12/22
شما قشنگترین کار دنیا رو می کنید خیلی ساده بگم این که یک انسان تمام زندگی خودش رو برای همنوعانش میگذاره کاریست بی نظیروقابل ستایش امیدوارم که با تلا شهای انسانهایی چون شما و...بتوان به یک صلح جهانی دست یافت
- داریوش دبیر، 2008/12/20
سلام بر شما و این کار زیبا
- یک کاربر، 2008/12/20
حيف كه ما در ايران از ديدن كارهاي رضا دقتي محروم هستيم.
- هاله، 2008/12/19
این که می گویند: تفاوت است که ایجاد تفاوت می کند" در مورد آقای دقتی کاملاً صدق نمی کند. کار بسیار خوبی بود.
- امیر محجوب، 2008/12/19
کاش آن عکسی که رضا می گوید سرنوشت جنگ را تغییر داد می گذاشتید و کاش در تیترها حروفی به این درشتی به کار نمی بردید.
- حميدرضا، 2008/12/18
داريوش عزيز،
خوشحالم كه پس از غيبت نسبتا طولاني با چنين ارمغان زيبا و تفكربرانگيزي آمدي.
Home | About us | Contact us
Copyright © 2024 JadidOnline.com. All Rights Reserved.
نقل مطالب با ذكر منبع آزاد است. تمام حقوق سايت براى جديدآنلاين محفوظ است.