فرهاد دریا سال هاست که برای علاقمندانش، پر انرژی و تازه نفس آواز می خواند و انواع مختلف موسیقی را تجربه می کند.
نخستین حضور دریا بر صحنه های رسمی در افغانستان برمی گردد به سال ١٣٥٨ خورشیدی. اما آن گونه که خود او می گوید فراگیری موسیقی و تهیه آهنگ را از ده سال پیش تر از آن آغاز کرده بود.
فرهاد دریا نه تنها در میان افغان ها بلکه در میان ایرانی ها و تاجیکستانی ها نیز مشهور است و مردم از نقاط مختلف در کنسرت هایش جمع می شوند و برایش هورا می کشند.
او قبل از آنکه در سال ٢٠٠٣ برای اجرای یک کنسرت به افغانستان بیاید، سیزده سال را در بیرون از کشورش به سر برد؛ سال هایی که تاثیر عمیقی بر کار هنری اش گذاشت و او را با شیوه های مدرن موسیقی و نیز راه های معرفی موسیقی افغانستان به دیگران آشنا کرد.
فرهاد دریا، به گفته خودش، همواره در کارهای هنری به دنبال چیزهای نو و تازه بوده است. شاید به همین سبب از جمله انگشت شمار آوازخوانان افغان است که همواره تازه و شنیدنی باقی مانده است.
در طی بیش از سه دهه کار هنری، دریا شیوه های گونه گون موسیقی را آگاهانه و به گفته خودش همراه بامسئولیت تجربه کرده است.
فرهاد دریا موسیقی سنتی را خوب می داند و از همین رو زمانی به سمت کلاسیک و نیمه کلاسیک رفت، بعد غزل و تغزل را تجربه کرد، در اوایل دهه ٦٠ خورشیدی موسیقی مردمی و محلی را با موسیقی نو غربی آمیحت و به سوی موسیقی پاپ غربی رفت و با گروه "باران" که در آن زمان از شهرت زیادی در افغانستان برخوردار بود این کار را آغاز کرد، و اکنون به موسیقی خود بعد جهانی تری داده است.
در واقع، آن چه کارهای اخیر فرهاد دریا را از کارهای قبلی اش متفاوت می کند، تلفیق موسیقی شرق و غرب است. تعبیری که خود دریا برای آن به کار می برد، "آمیزش جان عرفان با هیجان راک" است که می گوید "از یکی عشق را به امانت گرفته و از دیگری وزن را."
نخستین کار فرهاد دریا در زمینه تلفیق موسیقی شرق و غرب ساخت آهنگی به نام "سلام علیک" بود که در سال ٢٠٠٧ یک جا با پیتر مه فی، ستاره مشهور راک آلمان اجرا کرد.
این آهنگ از سوی مردم مختلف در سراسر جهان و در داخل افغانستان با گرمی استقبال شد و راه را برای کارهای بیشتر دریا در این عرصه باز کرد.
آهنگ "سلام علیک" پیام بزرگ جهانی شدن را به همراه دارد و در جایی از آن می گوید:
"دوست ای دوست بگو بر همه، ای مردم خوب
که نه از شرق و شمالم، نه هم از غرب و جنوب
خانه ام مشرق شور غزل مولاناست
منزلم مغرب اندوه پر از رنگ غروب
بنویسید نشانی مرا: خانه ی دوست
که نه از سنگ بنا گشته، نه از خشت و نه چوب
چار سویش همه بی رنگ، به بی رنگی عشق
من نه از شرق و شمالم، نه هم از غرب و جنوب....."
فرهاد دریا باور دارد که هنرمندان در شرایط کنونی بیشتر از سیاستمداران قادر هستند افکار عامه را تغییر دهند و جوامع را به سوی بهزیستی راهنمایی کنند. در همین زمینه، فرهاد دریا و سیزده هنرمند دیگر از سراسر جهان طرح پروژه ای را به نام دیدارها یا (Encounters) ارائه کردند.
این هنرمندان براساس این طرح، سفرهای هنری به کشورهائى انجام می دهند که با چالش های بشردوستانه، اجتماعی و محیط زیستی روبرو هستند.
آلبوم (هه!)، تازه ترین مجموعه آهنگ های فرهاد دریا بزودی راهی بازار می شود. دریا می گوید موسیقی این آلیوم بیش از نود درصد با کارهای قبلی اش تفاوت دارد.
فرهاد دریا این آلبوم را و به ویژه یکی از آهنگ های آن را که "نزدیک شدن" نام دارد با فراخوان اتحاد و وحدت ملی تهیه کرده و می گوید تلاش دارد با این کار، "فاصله ها را از میان مردم بردارد."
فرهاد دریا در انتخاب نام آلبوم دقت و ظرافت خاصی را به کار برده است. او می گوید این نام را به این دلیل انتخاب کرده که هیجان و شتاب بازسازی و کار را نشان می دهد.
به تعبیر فرهاد دریا، (هه!) صدایی است که کارگران در جریان مثلا بیل زدن و یا آجر دادن به یکدیگر از سینه بیرون می دهند و با این کار از یک سو از خستگی خود می کاهند و از سوی دیگر به کار خود شتاب می دهند.
آلبوم (هه!) یازده آهنگ جدید فرهاد دریا را در خود جا داده که به گفته او تهیه آن بیش از دو سال و نیم وقت برده است. آهنگ های این آلبوم به گفته دریا در استودیوهای مختلف از جمله در آمریکا، آلمان، ترکیه و افغانستان ضبط شده است.
در گزارش مصور اين صفحه، فرهاد دريا در گفتگو با آذر آهنگر در مورد آلبوم (هه!) و کارهاى هنرى خود مى گويد و بخش هائى از آهنگ هاى آلبوم جديد او را نيز مى شنويد.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید
ممنون مجلۀ "جدید" که یک چنین موضوع با محتوا و با ارزشی را به نشر رساندند