چه بگویم صفت خربزۀ خوارزمی
که نظیرش نبود در همه چین و بلغار
بُسحاق اطعمه، شاعر شیرازی قرن نهم هجری این بیت را در وصف خربزه خوارزمی سروده که شاید همان خربزه ای است که با نامهای بلخی و شخده و خاقانی و مشهدی هم خوانده شده است.
در زبان فارسی تعابیر، ضربالمثلها و کنایهها و ترکیبها و اصطلاحات خاصی در باره خربزه جود دارد، مانند: "خربزه زیر پای کسی گذاشتن"، "خربزه خوردن و پای لرز آن نشستن"، "فکر نان کن که خربزه آب است"، "درخت گردکان با این بزرگی/ درخت خربزه الله اکبر" و ترکیب "خربزه و عسل"، که همه حکایت از طرف توجه بودن این میوۀ پرآب ِ شیرین دارد. شعرهایی مانند "شاه انگور است و سلطان خربزه" که گویا ساختۀ مردم عوام باشد و بیت بسحاق اطعمه نشان از تاثیر خربزه در فرهنگ دارد.
این که این میوۀ خوشبو و بزرگ را "خربزه" نامیدهاند به این دلیل است که ترکیبی است از "خر" به معنای "بزرگ" و "بز" به معنای "میوۀ خوشبو".
خربزه، محصول سرزمینهای آفتابی است. از همین رو مردم ایران و افغانستان و تاجیکستان همواره به خربزههای خود میبالیدهاند و تصورشان این بوده است که در ربع عالم مسکون، هیچ سرزمینی، خربزههای آبدار آنان را بر نمیآورد. اما خربزه در کشورهای دیگر از چین گرفته تا جنوب اروپا کاشته می شود. از یک میلیون و سیصدهزار هکتار اراضی زیر کشت خربزه در جهان، حدود ۵۴ درصد آن متعلق به کشور چین است. طبعاً بیشترین تولید را هم همان کشور دارد. سهم ایران حدود ۸۰هزار هکتار است که بیشتر در خراسان واقع است (۵۷ درصد). سهم افغانستان حدود سی و پنج هزار هکتار است و از آمار تاجیکستان خبر نداریم. با وجود این، به طور کلی میتوان گفت که خراسان بزرگ، از هر ناحیۀ دیگری در شرق بیشتر خربزه تولید میکند.
در ایران، دو ناحیه به داشتن خربزههای خوب معروفند و سطح زیر کشت در آنها بیشتر از جای دیگر است: خراسان و گرمسار. خربزۀ "ایوان کی" که بسیار مشهور است، از روستایی به همین نام در گرمسار میآید. البته پس از انقلاب، ایوان کی به شهر بزرگی بدل شده و تنها خربزۀ مشهد با آن برابری میکند.
این گیاه روندۀ بر خاک تنیده، صد جور میوه بیشتر بار میآورد. انواعی که ما در شهرها مصرف میکنیم، نوع جانسخت آن است که پوست نسبتاً ضخیم دارند و میتوانند در فاصلههای دراز با کامیونها انباشته از خراسان تا نقاط دیگر حمل شوند و کمتر آسیب ببینند. در خراسان انواعی از خربزههای شیرین و لطیف وجود دارد که فقط در مشهد و اطراف آن مصرف میشود و به نقاط دیگر نمیرسد.
در شمال افغانستان نیز یک نوع خربزۀ پوستنازک هست که "گل نی" مینامند. این خربزه پوست چندان لطیفی دارد که نمیتوان آن را به جاهای دیگر حمل کرد. چون نمیتوان این نوع خربزه را در کامیون و وانت روی هم قرار داد. حتا باید با فاصله از هم قرار بگیرند تا در مسیر راه، تکان خوردنهای کامیون سبب ساییدگی پوست آن نشود. بدین جهت تنها مصرف محلی دارد.
شمال افغانستان کشتزار خربزه است و مردم سرزمینهای شمالی عقیده دارند که خربزه از آنجا به نقاط دیگر رفتهاست. با وجود این، خاستگاه خربزه روشن نیست. به ویژه آنکه نوع وحشی آن هم یافت نشدهاست. در افغانستان با اینکه خربزه در قندهار و جلالآباد و هرات میروید، اما مقدار خربزهای که از قسمتهای شمالی وارد بازارهای میوه میشود، بسیار بیشتر است؛ از این رو شمال افغانستان را سرزمین خربزه میگویند.
اما در میان خربزههای افغانستان، نوع خالدار قندهاری، شیرینتر و معروفتر است و زرمتی، لرخوی، چتری و ارکنی از مشهورترین انواع آن در افغانستان به شمار میآید؛ تفاوت در انواع، ناشی از طرح روی پوست، رنگ درونی و بیرونی، میزان شیرینی و زمان برداشت آن است. زودتر از همه خربزۀ گرمه، سبزه و زرده و قندوز و خالدار قندهاری به بازارهای میوه میرسد. در تاجیکستان نوع قندک و هندلک و امیری معروف است.
در گذشته که امکان حمل و نقل ناچیز بود، محصولاتی مانند خربزه تنها می توانست به بازارهای نزدیک برده شود. به همین جهت میزان کشت اینگونه محصولات محدود و خشک کردن آنها مرسوم بود. هنوز هم بر سیاق گذشته، مقداری از میوههای خشک را در بازارهای ایران و افغانستان میتوان یافت. در شمال افغانستان که مقدار محصول زیاد بود، مقداری از خربزه را خشک میکردند و در فصل زمستان، خربزۀ خشک را گاه با برنج طبخ میکردند و میکنند.
در تاجیکستان نیز از خربزه همچون طعام استفاده میکنند و چون خربزه به نسبت هندوانه (یا به اصطلاح مرسوم در آسیایمیانه "تربـُز") کمآبتر و نگهداری آن آسانتر است، تا زمان نوروز نیز در خانههای منطقه یافت میشد. در روزگار ما البته با پیشرفت کشاورزی تمام معادلات به هم ریخته و همۀ میوه را در تمام فصول میتوان یافت. علاوه بر این، کشت خربزه زیر پلاستیک هم باب شده، چنانکه امسال ۱۵۰۰هکتار در گرمسار زیر کشت پلاستیک رفته است. با وجود این یادآوری باید کرد که در زمان ما، برعکس گذشته که از خربزه به جای طعام – بخصوص هنگام پیکنیک در طبیعت - استفاده میشد، حالا بیشتر و به ویژه در هتلها به صورت دسر از آن استفاده میشود.
همچنین در روزگار ما که ناوگان حمل و نقل گسترش یافته و صادرات محصولاتی مانند خربزه امکانپذیر شده است، خربزههای خراسان به بازار جهانی راه یافتهاند. خربزههای ایران به آسانی وارد بازارهای منطقه میشوند و خربزههای افغانستان به غیر از بازارهای منطقه به آلمان نیز راه یافتهاند.
در گزارش مصور این صفحه همراه با پرویز امینف در دوشنبه، علی فاضلی در مشهد و زهرا سادات در کابل به رستههای خربزۀ بازارهای هر سه شهر سر میزنیم.
* انتخاب از آرشیو جدیدآنلاین.
_______________________
جدیدآنلاین: با تشکر از خانم یا آقای کشاورز. برای پاس داشتن فارسی به لغتنامه دهخدا مراجعه کردیم. دهخدا در تعریف تره بار می گوید:
«تره بار در برابر خشکبار است و شامل فرآورده های کشاورزی یعنی میوه و سبزیجات و خوراکی های غیر خشک می شود از جمله خربزه و خیار کاهو و غیره…»
دهخدا میوه را این گونه تعریف می کند: «میوه، بار و محصولی از نباتات است که از پس از شکوفه و گل برآمده و حاوی تخم باشد و با چیدن و خوردن صرف شود و بر خربزه و انجیر و انگور و انار و لیمو و نارنج اطلاق شود.»
البته ما نوشته های لغتنامه را خلاصه کردیم. پس می شود از سخنان دهخدا نتيجه گرفت که خربزه ميوه است، و ميوه ها و مركبات و سبزيجات همه تره بار اند.