زندهیاد "جعفر روحبخش عینی" در سال ۱۳۱۷در شهر مشهد بهدنیا آمد. پدرش از مهاجران ولایت خوارزم بود که بعد از انقلاب بلشویکی به ایران آمده بود و در ضمن نسبتی هم با خاندان صدرالدین عینی داشت که از نام خانوادگیاش هم برمیآید.
روحبخش از همان دوران نوجوانی علاقه خود را به هنر نشان داد، وارد هنرستان هنرهای زیبا در تهران شد. و سرانجام در سال ۱۳۴۹ در رشته هنرهای تزئینی از دانشکده هنرهای زیبا فوقلیسانس گرفت.
او شاید از معدود نقاشان این دیار بود که نقاشی را با شاگردی حسین بهزاد و تجربه و تعلیم در زمینۀ مینیاتور در سالهای ۳۸ تا ۴۰ آغاز کرد. این تجربه ژرف باعث شد تا پیوندش با اصالت نگارگری ایران در هیچ دورهای از زندگی هنریاش نگسلد و آثاری در حال و هوای نگارگری ایرانی به شکلی نو ارائه دهد.
در اوایل دهه ۵۰ برای سه سال به فرانسه رفت تا به تجربیاتش در زمینه هنرهای تزئینی بیفزاید.
کارهای او در فرانسه نیز مورد استقبال بسیاری از هنرمندان و هنر دوستان قرار گرفت، بهطوری که یک سرمایه دار هنری به نام مک، در منطقه سن فون دوآم، در نزدیکی شهر نیس، رسما از او دعوت کرد تا در این مرکز به کار بپردازد. روحبخش در این مرکز به کارهایی چون حجاری، چاپ دستی و گراوورسازی نیز پرداخت و با هنرمندانی مشهور چون خوآن میرو، شاگال و براک، که در همین مکان سکونت داشتند، آشنا شد.
با شروع انقلاب، روحبخش به ایران بازگشت، اما شرایط بد اقتصادی و اجتماعی سبب شد تا از تهران به شمال برود. این سفر و زندگی در کنار طبیعت باعث شد تا کارهای وی حال و هوایی واقعی پیدا کند. او در این زمان به فعالیتهایی چون مجسمهسازی، تابلوهای کوچک آبرنگ و همچنین چاپهای دستی پرداخت و در تمام این سالها هیچگاه دست از کشیدن مینیاتور برنداشت. او در دهه ۶۰ وارد دانشگاه شد و به تدریس پرداخت. در همین سالها آشنایی او با یک گالریدار ایرانی به نام محمد اسدی که در سوئیس فعالیت داشت، باعث شد تا کارهای وی وارد عرصه جدیدی شود و این همکاری میان روحبخش و گالریدار تا سالهای پایانی عمر روحبخش ادامه یافت.
بسیاری از هنرمندان، کارهای دهه ۴۰ تا ۵۰ روحبخش را در زمره نقاشیهای سقاخانهای میدانند. هدف جنبش سقاخانه تعریف دوباره زیباییهای ملی و سنتی و تلاش دوباره با عشق به زوایای فرهنگی ملی بود.
روحبخش حدفاصل دو طبع متفاوت در نقاشی ایران میباشد، پلی میان نقاشی سقاخانه و انتزاع. در هر زمانی و در هر مکانی میتوانست ابزار کار خود را فراهم کند. گاهی رنگ و قلم مو دوستان صمیمیاش بودند گاهی رنگهای چاپ و کاغذ گلاسه و گاهی مسهای سرخ.
شاید چیزی که روحبخش را از دیگر هنرمندان همدوره اش متمایز میکند این است که او با جسارت کامل در عمل و سخن، تاثیرپذیری خود را میپذیرفت و ابراز میکرد. وی در تمام طول عمرش اذعان داشت که از همهچیز و همهکس متاثر است و خود را در آن تاثیرپذیری حل میکرد. کاری که خیلی از هنرمندان همچون پیکاسو انجام میدادند؛ تاثیر میپذیرفتند اما مغلوب نمیشدند. او نیز در یک دوره، تاثیرپذیری را آغاز میکند و آن زمانی است که به یک پختگی در مورد کار خود میرسد.
تلاش و پژوهش وی در تمام زندگی هنریاش از او هنرمندی منحصر بهفرد ساخت. بیشک فراوانی چاپهای دستی، طراحیها و نمایشها، مشقهای مینیاتور و موتیفهایی که دست آخر در آثار روحبخش متبلور شد بخش مهمی از آثار تجسمی ایران محسوب میشوند. جعفر روحبخش سرانجام در اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۵ درگذشت.
چندی قبل مجموعهای از آثار روحبخش که شامل چاپ و نقاشیهای او بود و بعضـاً دیده نشده بودند در مرکز هنری موسوم به آرتسنتر به نمایش گذاشته شدند.