آنقدر غریب که چه بسا به خاطر نام عربیاش به سختی در باورت بگنجد که بخشی از اروپاست؛ و آنقدر آشنا که وقتی پا به آن میگذاری، هرگز احساس غربت نمیکنی. شاید باز هم به دلیل نام عربیاش! هر چه باشد، بارها در کتابهای تاریخ مدرسه به این نام بر خوردهای. شاید هم به خاطر شرایط آبوهوایی آشنایش باشد: آفتابی درخشان که به ندرت میتوان در جایی دیگر از اروپا، آن هم در میانۀ زمستان انتظارش را داشت. و البته شاید هم خونگرمی مردم این جنوبیترین نقطۀ اروپاست که از بدو ورود، احساس غربت را از تو میگیرد.
تنگهای صخرهای و کوچک، که بعضی ویژگیهای منحصر به فردش، جایگاهی خاص و ممتاز به آن داده: صخرهای که در پایینترین بخش اروپا و در فاصلۀ تنها بیست و دو کیلومتری قارۀ آفریقا قرار گرفته و همچون دروازهای نامرئی، دریای مدیترانه را به اقیانوس اطلس متصل میکند.
اکتشافات باستانشناختی نشان میدهد که نئاندرتالها یا اجداد انسان امروزی، پیشتر و بیشتر از هر جای دیگری از قارۀ سبز، در اینجا سکونت داشتهاند. و باز موقعیت منحصر به فرد طبیعی و اقلیمی این ناحیه باعث شده که گونۀ جانوری خاصی که دیگر در هیچ جای اروپا یافت نمیشود، به وفور بر فراز این صخره به چشم بخورد: نوعی خاص از میمونهای بیدم، که به یکی از نمادهای جبلالطارق تبدیل شده.
موقعیت جغرافیایی و راهبردی این تنگه باعث شده که در طول تاریخ بارها و بارها شاهد جنگ باشد و بین قدرتهای زمانه، دست به دست شود. اوایل سال ۷۱۱ میلادی بود که مسلمانان برای نخستین بار و از راه همین تنگه، پا به اروپا گذاشتند. سربازان مسلمانی که اروپائیان، "مور" میخواندندشان، به سرکردگی طارق بن زیاد، فاصلۀ کوتاه بین مراکش و اروپا را پشت سر گذاشته و در این نقطه پا به اروپا گذاشتند. اقدامی که منجر به تشکیل حکومت اسلامی در اندلس و حضور بیش از هفتصدسالۀ حاکمان مسلمان در اروپا شد. به پاس رشادت و سیادت طارق بن زیاد بود که مسلمانان نام صخره را "جبلالطارق" (کوه طارق) گذاشتند؛ نامی که بعدها در گویش محلی، به "جیبرالتار" تغییر شکل داد. مسلمانان در طول بیش از هفت سده سیطرۀ خود بر نواحی جنوبی اروپا، تأثیری عمیق بر شیوۀ زندگی، فرهنگ، معماری، علوم و فناوری این قاره، و بهخصوص جنوب اسپانیا گذاشتند. تأثیری که هنوز به روشنی در معماری و هنر این نواحی، از جمله هنر مشهور و فراگیر فلامنکو، به چشم میخورد.
اما مسلمانان تنها کسانی نبودند که به اهمیت موقعیت راهبردی و ممتاز جبلالطارق پی بردند. پس از خروج مسلمانان در اواخر سدۀ پانزدهم، جبلالطارق شاهد درگیریهای فراوانی بوده. اسپانیاییها، فرانسویها، بریتانیاییها، حتا پرتغالیها و هلندیها، در چندین و چند جنگ بر سر در اختیار گرفتن این تنگه شرکت داشتهاند. آثار این جنگها را میتوان بهوضوح بر چهرۀ این صخره سر به آسمان کشیده مشاهده کرد. دستکم سه تونل که در دوران این جنگها به مثابۀ استحکاماتی دفاعی عمل می کردهاند، در دل این کوه حفر شدهاند. تونلهایی عمیق و طویل که علاوه بر جنگجویان، مردمی را هم که از ترس مهاجمان به صخره پناه میبردهاند، در خود جا میداده. تازهترین این تونلها در زمان جنگ جهانی دوم و برای مقابله با اقدام احتمالی آلمان نازی برای اشغال این منطقه و در کنترل گرفتن عبور و مرور کشتیها حفر شد.
عمیقتر از زخمهای جنگ اما، تأثیری است که آمدن و رفتن قشونها و حاکمان با زبانها، مذهبها و نژادهای گوناگون بر فرهنگ عامۀ این منطقه گذاشته. قرنها تماس دایمی با مردمانی از اطراف و اکناف عالم چنان فرهنگ مردم این ناحیه را صیقل داده که دریادلی این ساحلنشینان، با تساهل و تسامح فرهنگی، زبانی، نژادی و مذهبی خو کرده و قرنهاست که مسیحیان (از شاخههای مختلف) در کنار یهودیان و مسلمانان زندگی میکنند. ارتباط گرم اسپانیاییتباران عمدتاً کاتولیک، با مسلمانانی که اکثراً ریشههایی مراکشی دارند، بریتانیاییهایی که از سیصد سال پیش کنترل این منطقه را در دست دارند، و اقلیت کوچک یهودی جبلالطارق، به واقع مثالزدنی است. در کوی و برزن، عمارتهایی با معماری و طراحی اسلامی، اروپایی و یهودی چشم مسافران را مینوازد و مردمانی که همواره با لبخندی بر لب، آمادۀ راهنمایی گردشگران به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی یا عربی هستند، به حس غریبگی اجازه نمیدهند که به سراغ تازهواردان برود.
در گزارش مصور این صفحه گشتوگذاری خواهیم داشت در جبلالطارق، این پاره خاک شبهجزیرۀ ایبری که تحت حاکمیت بریتانیاست.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.