وقتی کوچکتر بودیم، پدران و مادرانمان گاه ما را به تماشای نمایشی میبردند که بازیگرانش نقش کسانی را بازی میکردند که در میان بیشتر مسلمانان مقدسند. بعدها فهمیدیم نام آن نمایش "تعزیه" است. تعزیه گونهای از نمایش ایرانیست که آغازش را حتا به پیش از اسلام و برگزاری نمایشهایی در ستایش "میترا"، یکی از الهههای فرهنگ کهن ایرانی، و سوگوارههایی برای "سیاوش" و حتا "سهراب" نسبت میدهند. نمایشهایی که در طی زمان با فرهنگ روز جاری جامعه بهروز شدهاست و از سالها پیش آن را برای مراسم سوگواری شهدای کربلا برگزار میکنند.
دکتر اردشیر صالحپور، استاد دانشگاه در رشتۀ فلسفۀ هنر، در بارۀ پیشینۀ تعزیه و بهروز شدنش به نمایش مذهبی اسلامی مینویسد: "تعزیه یک ژانر نمایشی کامل به شمار میآید که از دل روند فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اعتقادی ایرانیان در طول قرنهای گذشته برخاستهاست. این گونۀ نمایشی، اگرچه ریشه در آیینهای سوگ سیاوش و یادگار زریران در پیش از اسلام دارد، اما با واقعۀ کربلا در سال ۶۱ هجری، مسیری متفاوت را آغاز کرد. در دورۀ آل بویه، تعزیه به جذب آیینهای سوگواری شیعی پرداخت، در دورۀ صفویه با مرثیههای شاعرانی چون محتشم کاشانی به غنای ادبی رسید و گرایشهای تثبیتشدهای یافت و در دورۀ قاجار بود که به نمایشی کامل تبدیل شد و تکیههای زیادی برای اجرای آن ساخته شد".
ناصرالدین شاه پس از بازگشت از یکی از سفرهایش به اروپا و دیدار از لندن که در آن تالار بزرگ آلبرت هال را هم دیده بود، دستور داد تا تکیۀ دولت را در تهران به عنوان تماشاخانه برای اجرای تعزیه ساختند. چنانکه در کتاب "از صبا تا نیما" آمده است، بزرگترین برنامههای تعزیه و شبیهخوانی در این تکیه برگزار میشد. برخی از علما با اجرای تعزیه به مخالفت برخاستند، ولی شبیهخوانی در این تکیه ادامه یافت تا این که این تکیه سرانجام خراب شد. هنوز میتوان در يادگار ارزشمند کمالالملک از تکیۀ دولت بخشی از عظمت آن را دید.
به نظردکتر صالحپور،"در حالی که تعزیه با تکیه بر مذهب شیعه و بهرهگیری از شعر فارسی و موسیقی و آواز سنتی، تنها گونۀ نمایشی ایرانی محسوب میشود، متأسفانه هنوز به طور شایسته مورد توجه و حمایت قرار نگرفتهاست. اگر ما بخواهیم هویت و سابقۀ نمایشی خود را به جهان عرضه کنیم، باید بر تعزیه تکیه کنیم و به آن ببالیم؛ در حالی که در کشور، اجرای تعزیه محدود به دهۀ اول محرم شده و هیچ بنا و ساختمان اختصاصی برای آن وجود ندارد. در یک کلام باید گفت موجودیت، تداوم و استمرار این گونۀ نمایشی ایرانی در حال حاضر با کملطفی روبهروست و حمایت از آن در محدودۀ حرف و وعده قرار میگیرد".
بازیگران تعزیه یا همان شبیهخوانها بسته به شخصیتی که دارند متنها و اشعار تعزیه را در دستگاههای مختلف موسیقی ایرانی میخوانند. به عنوان مثال "اشقیا" که کسانی همچون یزید و شمر را دربر میگیرد، بیشتر در دستگاه "نوا" میخوانند و "اولیا" که امام حسین و یارانش را در بر میگیرد، در دستگاه "دشتی" میخوانند. تعزیهخوانها این انتخابها را با توجه به تأثیر گستردۀ دستگاههای موسیقی ایرانی انتخاب کردهاند و معتقدند تأثیری که این موسیقیها به متن تزریق میکنند، گاه از خود متن خواندهشده توسط تعزیهخوانها مؤثرتر است.
بسیاری از هنرمندان تعزیه معتقدند که نسل جوان آنچنان که باید این هنر را جدی نمیگیرد، اما خود آنها همچنان به تربیت فرزندان خود میپردازند، با اين اميد که فرزندانشان به "تعزیهخوان"های زبردستی تبدیل شوند. تعزيه، هنری است که در ایران آنچنان که باید شناخته شده نیست و بیشتر آن را تنها یک نمایش مذهبی میدانند، تا یک اثر هنری.
در گزارش مصور اين صفحه صحنههايی از مراسم تعزيه را خواهيد ديد و توصيفهای يوسف پاشايی، کارشناس هنرهای مذهبی در آمريکا را خواهيد شنيد که از مشاهدۀ تعزيهها در دوران کودکیاش در ايران ياد میکند و از ريشههای اين هنر میگويد.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.