مدتی بود که در بارۀ سنتور و این که چهگونه آن را میسازند، کنجکاو شده بودم. به فکر افتادم تا در این باره کمی جستجو کنم. گرچه سنتور در یکی دو قرن اخیر محبوبیت بیشتری یافته، اما سابقۀ آن دراز است.
باید گفت که سنتور از سازهای زهی- مضرابی قدیمی است که نخستین تصویرهای آن را میتوان در حجاریهای قدیم آشور و بابل دید. بعضی منابع موسیقی همانند بهجت الروح نوشتۀ عبدالمؤمن وشمگیر جرجانی، اختراع سنتور را به فارابی نسبت دادهاند. این درحالی است که عبدالقادر مراغهای که پس از فارابی میزیسته، در کتاب مقاصد الالحان خود از ساز سنتور و اختراع آن توسط فارابی یاد نکردهاست. نقاشیهای کاخ چهلستون اصفهان نشان میدهد که در دورۀ شاه عباس صفوی ساز سنتور در بزمهای شاهانه استفاده میشدهاست؛ اگرچه در کتب آن عصر از نوازندگان مشهور سنتور نام برده نشدهاست.
امروزه سازهایی مشابه آن در کشورهایی چون چین، هند، کره، اوکرائین، ویتنام، عراق، ترکیه، مصر، پاکستان و حتا انگلستان نواخته میشود.
در کنار نوازندگان سنتور سازندگان این وسیلۀ موسیقی نیز قابل ذکر هستند. مشهورترین سازندۀ معاصر سنتور مهدی ناظمی است که از کودکی به این ساز علاقهمند شده بود.
ناظمی در سن ۲۵ سالگی نزد استاد حبیب سماعی سنتورسازی را شروع کرد و در طول زندگی خود ۲۵۰ سنتور ساخت. تمرکز ناظمی بیشتر بر روی صدای سنتور بود. شیوۀ کار او چنین بود که نجارهای ماهری برای وی ساز را میساختند و استاد ناظمی، پلها را که وظیفۀ آن تقسیم و تنظیم خرکهاست و موجب زیبایی حجم صدا میشود، نتظیم میکرد. اما به گفتۀ داریوش سالاری، متأسفانه استاد ناظمی، که در سال ۱۳۷۶ درگذشت، راز آن را با کسی در میان نمیگذاشت.
پس از اندکی پژوهش در سابقۀ سنتور به فکر پیدا کردن یکی از سازندگان آن افتادم. یک روز در گشتوگذارهایم در اینترنت به تارنمایی برخوردم که به همت یکی از شاگردان استاد ناظمی پدید آمدهاست. در اینجا با نام امیرحمزه رضایی، ساکن یزد آشنا شدم. پیدا کردن او کار چندان دشواری نبود. سراغ او را از یکی از آموزشگاههای موسیقی گرفتم. پرسان پرسان به خانهاش رسیدم. مرا به کارگاه کوچکش در زیرزمین خانهاش دعوت کرد. وارد کارگاه که شدم، مشامم پر از بوی چوب شد.
در ورودی چند کُندۀ قطور توجهم را جلب کرد. هنوز نپرسیده، گفت: "الآن ده سال است خواباندهام. همین روزهاست که برود زیر اره." دستی به چوبها زد و ادامه داد: "ساخت سنتور از اعماق جنگلها یا دل یک روستا شروع میشود. از کنار یک درخت گردوی پیر و سالخورده که سالها صبوری کرده و رشد کردهاست." لبخندی زدم و گفتم: "استاد، طبع شاعرانه هم که دارید." خندهاش گرفت و گفت: "باید عاشق بود و شاعر تا از تکۀ چوبی و چند رشته سیم این صدا را بسازی."
کف کارگاه پوشیده از برادههای چوب بود و میزی که در وسط پر بود از ابزارهای ساخت. ارهمویی، سمباده، اره، چکش و ابزارهایی که نمیدانم نامشان چیست. استاد ابزارها را جابجا کرد و انگار از شلوغی آنجا شاکی بود، گفت: "سازسازی اگر تجاری نباشد، هنر پیچیده و پرهزینهای است. علاوه بر اینکه به مواد اولیۀ مرغوب و ابزارهای زیادی نیاز داری، مشکل اصلی بر سر این است که الفبای کار مشخص است، اما نکات ظریف و اصلی کار را هیچجا به تو آموزش نمیدهند و خودت باید تجربه کنی. و به خاطر همین معمولأ افراد گوشهنیشین که تجربی کار کردهاند، سازهای قابل قبولتری میسازند. چون از نظر من این یک هنر است و باید با احساسات شخصی ساخته شود و آفت آن سریعسازی است."
پرسیدم: "پس شما سالی چندتا ستنور میسازید؟"
گفت: "اگر ابزارها جور باشد و همه چیز بهراه، سالی چهار پنج تا میسازم و هر کدام هم حدودأ دو و نیم تا سه ملیون تومان قیمت دارند."
پرسیدم: "پس چطوری با استاد ناظمی آشنا شدید؟"
گفت: "راستش من از سال ۱۳۵۷ در ادارۀ فرهنگ و هنر آن زمان نوازندگی سنتور را شروع کردم. بعد یک مدت کشیده شدم به سمت ساختن ساز. اما خب، واقعیتش هر کاری میکردم، صدایش خوب نمیشد. چون اطلاعات کافی نداشتم، تا اینکه سال ۶۷ با استاد ناظمی آشنا شدم و شاگرد ایشان شدم. اما مشکل کار اینجا بود که باید هر چند روز یک بار از یزد میرفتم تهران. به خاطر همین من هم به عشق سنتور رفتم تهران تا بیشتر پیش استاد باشم. و تا اول خرداد ۱۳۷۶ خدمت ایشان افتخار شاگردی داشتم."
روی کندۀ درخت پیری نشستم و از استاد امیرحمزه رضایی خواستم کمی برایم سنتور بزند و سپس از او خواستم که ساختن سنتور را توضیح دهد که حاصلش در گزارش تصویری این صفحه است.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.