من عاشق فوتبال نیستم، ولی خاطرات دورههای مختلف جام جهانی و تماشای جمعی آن از یادم نمیرود. بازی افسانهای مارادونا در مسابقۀ تاریخی مقابل انگلستان، نمایش حیرتانگیز و شخصیت هیگویتا دروازهبان کلمبیا، پنالتی بههدررفتۀ روبرتو باجو در بازی نهایی ۹۴ و ضربۀ سر زینالدین زیدان به ماتاراتزی ایتالیایی در وقت اضافۀ مسابقۀ نهایی سال ۲۰۰۶ اینها همه و همه دورهها و مسابقات جام جهانی فوتبال را نزد من و همتایانم به علامتهایی ماندگار در مسیر زندگیمان تبدیل کردهاست، طوری که میزان قدمت هر واقعۀ شخصی را با توجه به تقدم، تأخر و یا همزمانی با یک دوره و یا مسابقۀ خاص جام جهانی بسنجیم .از طرف دیگر، تماشای دستهجمعی مسابقات، حال و هوای متفاوتی به این تجربه میداد و تأثیرآن را بیشتر میکرد.
چند خیابان پائینتر از میدان پیکادیلی لندن و در قلب تماشاخانههای این شهر کافهای هست که یکی از مشهورترین پاتوقهای فوتبالدوستهای لندن به شمار میآید: "کافه اسپورتز".
لوئیس بونوئل، سینماگر اسپانیایی، در بارۀ کافه میگوید: "بر خلاف بار که مکان به خلوت رفتن است، کافه جای گپ زدن و قرارو مدارهای دوستانه و دید و بازدید است."
کافهها و قهوهخانهها از دیرباز محل جمع شدن قشرهای مختلف مردم بودهاند و از این دیدگاه کارکردهای مختلفی داشتهاند. یک کافه میتواند مهمترین مرکز اجتماعی و فرهنگی یک دهکده باشد؛ میتواند پاتوق هنرمندان یک سبک نوپای هنری و یا محل یافتن کارگران یک صنف خاص و یا به سادهترین شکل، مرکز ملاقاتهای گاه به گاه دو دلداده باشد. اما کافه اسپورتز اختصاص به دوستداران تماشای مسابقات ورزشی از هر طبقه، ملیت و سن و سالی دارد.
این کافه که ۱۵ سال پیش تأسیس شد، به نمایش همۀ مسابقات پرطرفدار ورزشی اختصاص دارد: از فوتبال، بسکتبال و تنیس گرفته تا اتومبیلرانی وکریکت.
با توجه به جمعیت زیاد توریست و تنوع مهاجران لندن و شروع مسابقات جام جهانی فوتبال با حضور ۳۲ تیم، این روزها این کافه رونق زیادی دارد.
اینجا فضای تجمعی به اندازۀ تقریبی ۴۰۰ متر مربع معادل ظرفیت ۱۰۰۰ نفر ایستاده و ۱۱۲ صفحۀ نمایش تلویزیون دارد. درون کافه، هر جا که باشی، از سالن اجتماعات گرفته تا اتاق مدیریت مرکز امانات و حتا دستشویی، حد اقل دو صفحۀ نمایش تلویزیون در مقابل دیدگانت قرار دارد. در اطراف هم پیشخوانها و میز و صندلیهایی برای پذیرایی از مشتریهاست.
مشابه حس تماشای دستهجمعی یک مسابقه را قبلتر در هنگام حضور در سینما، تئاترو یا کنسرت بهصورت خفیفتر داشتهام. میبینیم که فوتبال همچون موسیقی دارای وزن و ضربآهنگ است و مانند یک فیلم و یا نمایشنامه آغاز، پایان، قهرمانان و ضد قهرمانانی دارد. جدالی هست و نقطۀ اوج و فرود دراماتیکی در کار است. حالا میفهمم که من در خیالم از بازیکنان فوتبال قهرمانهایی میسازم، با آنها همراه میشوم، تا در نبردی فرضی میل و اشتیاق وافر مرا به پیروزی برآورده کنند. اینجا نیز لحظات مشابهی هست: لحظاتی که تاب دیدن آن را نداری، لحظات شگفتی و اعجاب، لحظات عصبیت محض وغضب برانگیخته، لحظات یکدلی و اتحاد، لحظات انفجار شادی و لحظات یأس و اندوه.
طرفدارهای تیمها در اینجا نیز دلایل خاص خود را برای حمایت از تیمشان دارند: بعضی فقط طرفدار تیم ملی کشورشان هستند، بعضی طرفدار عقل وتدبیر و تیمهایی که بابرنامه و حسابشده بازی کنند، گروه دیگر طرفدار تیمهای خلاق و معجزهگرند؛ تیمهای بیقاعدهای که میتوانند نتیجه را حتا در لحظات آخر بازی عوض کنند. برخی هم طرفدار تیمهای کوچک و ضعیفند. آنها امیدوارند معجزهای شود و این تیمها علیرغم فقر اقتصادیشان در مقابل تیمهای قوی و ثروتمند قد علم کنند و آنها را در هم بکوبند.
نتیجه هر چه باشد، عدهای شاد و عدهای دلخور به خانههاشان باز میگردند، ولی لحظات تأثیرگذار تماشای این مسابقات را تا سالها در خاطر خواهند داشت.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنید.