به جرأت میتوان گفت از بین اندیشمندان و هنرمندان ایرانی هیچ کدام شهرت جهانی حکیم عمر خیام نیشابوری را نیافتهاست. اگر معروفیت او بیش از فیلسوفها، ادیبان و حکیمانی چون سقراط و ارشمیدس و نیوتون و شکسپیر و هوگو نباشد، کمتر از آنها هم نیست. او شاعری فیلسوف بود که درعلوم ستارهشناسی و ریاضی جایگاهی بس بلند داشت.
اما آنچه که خیام را بیش از هر چیز شهرۀ عالم ساخت، جهانبینی و اعتقاد او به ناپایداری هستی بود. او گذرا بودن لذتهای زندگی که به اعتقاد او باید از آن به بهتری شیوه بهره گرفت و پوچی حیات را به یاری اندیشۀ فلسفی و قدرت بینظیر بیان خود در زیباترین شکل ممکن و در غالب "رباعیات" متبلورکرد.
هنگامی که از شهرت جهانی خیام و آغاز آشنایی اروپاییان با او سخن گفته میشود، نام "ادوارد فیتزجرالد" (Edward FitzGerald) در صدر قرار میگیرد. فیتزجرالد، شاعر انگلیسی، در سال ۱۸۵۹ با ترجمۀ رباعیات خیام اندیشه و فلسفۀ او را به مردم مغربزمین معرفی کرد و به سرعت دل فرنگیان روشنفکر و اندیشمند را ربود.
فیتزجرالد با برگرداندن رباعیات خیام نه تنها او را به دنیا معرفی کرد، بلکه تا امروز شهرت خود او هم به واسطۀ ترجمۀ اشعار خیام است. اینک ۱۵۰ سال ازاولین ترجمۀ رباعیات خیام به زبان انگلیسی میگذرد و اشعار این شاعر قرن یازدهم میلادی به ۸۵ زبان منتشر شدهاست. ترجمۀ رباعیات خیام فیتزجرالد که بازآفرینی اشعار این شاعر شرقی محسوب میشود، تا کنون نزدیک به ۲۰۰۰ بار تجدید چاپ شدهاست وبیش از ۱۳۵ طراح و نقاش مشهور در تدوین نسخههای این کتاب سهم داشتهاند.
همین امر باعث شده تا این روزها کتابخانۀ ملی بریتانیا مجموعهای از نسخههای خطی و چاپی در مورد عمر خیام و ادوارد فیتزجرالد را در معرض تماشای عموم قرار دهد.
نمایشگاه "رباعیات عمرخیام" که عکاسی از جزئیات آن ممنوع است، با نمایش عکسهایی از جدیدترین چاپ ترجمۀ رباعیات خیام که در اکتبر ۲۰۰۹ منتشر شده و "نیروت پوتاپی پات" (Niroot Puttapipat)، یکی ازمستعدترین طراحان جوان معاصر، تصویرگری آن را به عهده داشته، آغاز میشود.
در گرداگرد نمایشگاه ۷۵ رباعی ترجمهشده توسط فیتزجرالد، امکان آشنایی بازدیدکنندگان با رباعیات خیام را میسر میسازد. بیگمان نخستین رباعی، که ترجمه انگلیسی آن بیشتر به برداشتی از رباعی خیام می ماند، توجه هر بازدیدکنندهای را به خود جلب میکند:
Awake! for Morning in the Bowl of Night
Has flung the Stone that puts the Stars to Flight:
And Lo! the Hunter of the East has caught
The Sultan’s Turret in a Noose of Light.
بخشی از این نمایشگاه به چگونگی آشنایی فیتزجرالد با زبان فارسی اختصاص یافتهاست. "اورسولا سیمز- ویلیامز" (Ursula Sims-Williams) متصدی مجموعۀ ایران در کتابخانۀ ملی بریتانیا در این باره میگوید: "فیتزجرالد توسط "ادوارد بایلز کاول" (Edward Byles Cowell) با زبان فارسی آشنا شد. وی در ابتدا مثنوی "سلامان و ابسال" عبدالرحمان جامی را ترجمه کرد، اما هیچ مجلهای چاپ آن را نپذیرفت. درسال ۱۸۵۶ ادوارد کاول یک نسخه خطی از رباعیات خیام را کشف کرد و آن را به فیتزجرالد داد. سه سال بعد فیتزجرالد ترجمۀ رباعیات خیام را به هزینۀ خودش منتشر کرد".
ادوارد بایلز کاول یکی از استادان زبانهای شرقی در انگلستان قرن نوزدهم بود که در کلکته کرسی زبانهای هندی، بنگالی و سانسکریت داشت. او بعد از آن که روزی در کتابخانه یک کتاب گرامر زبان فارسی یافت، به آن علاقهمند شد و به صورت خودآموز زبان را فراگرفت. فیتزجرالد دوست نزدیک ادوارد کاول بود و از او فارسی آموخته بود.
داستان معروف شدن خیام و کتاب رباعیات او در غرب مانند افسانه است: ترجمۀ جادویی فیتزجرالد از رباعیات خیام، کتاب کوچکی است که حتا نام مترجم بر روی آن نیست. کتابی ناموفق که در ابتدا هیچ خریداری نداشت، تا این که یک کتابفروش لندنی آن را جزو کتابهای حراجی با قیمت یک پنی در جعبهای در بیرون کتابفروشیاش گذاشت. "ویتلی استوکز" (Whitley Stokes) که خود ویراستار بود، به طور اتفاقی خریدار این کتاب ارزان شد و پس از مطالعه به اهمیت اشعار خیام پی برد. او سپس چند نسخه از کتاب را خریداری کرد و یکی از نسخهها را برای دوستش "روزتی" که شاعر و نقاش بود، فرستاد.
از همین زمان بود که رباعیات خیام بین روشنفکران اروپایی شناخته و او هر روز معروفتر و معروفتر شد، تا زمانی که اندیشههای این شاعر که چندین قرن پیش در نیشابور شکل گرفته بود، در همۀ جهان معرفی شد. کتاب فیتزجرالد در هزاران نسخه به چاپهای مجدد رسید و طراحان و صحافان مشهور برای نقاشی و تزئین این اثر از یکدیگر پیشی جستند.
بنا بر گفتههای خانم ویلیامز، تنوع در طراحی و صحافی کتاب فیتزجرالد، به شهرت بیشتر آن کمک کردهاست. یکی از مشهورترین این صحافیها کتاب "خیام بزرگ" است. شرکت صحافی "سانگورسکی و ساتکلیف" (Sangorski & Sutcliffe) که در انجام صحافیهای مرصع شهرت بسیار داشت، زیباترین جلد از ترجمۀ فیتزجرالد را در پی چند سال تلاش آماده کرد و جلد رباعیات خیام با هزار قطعه جواهر چون یاقوت زرد، یاقوت ارغوانی، فیروزه و زمرد سبز تزیین شد.
جورج ساتکلیف با این باور که این کتاب نفیس در آمریکا بهتربه فروش میرسد، آن را به آنجا فرستاد، اما گمرگ آمریکا برای ترخیص آن مبلغ هنگفتی درخواست کرد که پرداخت آن مقدور نبود و به همین علت "خیام بزرگ" به لندن بازگردانده شد.
سپس او کوشید این اثر را در لندن به فروش رساند. سرانجام "گابریل ولز"(Gabriel Wells) آن را به قیمت ۴۰۰ و چند پوند که از ارزش واقعی آن بسیار کمتربود، خریداری کرد و تصمیم گرفت "خیام بزرگ" را با کشتی تایتانیک با خود به نیویورک ببرد. اما غرق شدن این کشتی باعث از بین رفتن آن شد.
سپس "استنلی بری" (Stanley Bray)، برادرزادۀ ساتکلیف، نسخۀ مشابهی از "خیام بزرگ" تهیه کرد، ولی آن هم در جنگ جهانی دوم نابود شد. پس از جنگ، استنلی بری که هنوز انگیزۀ ساخت نفیسترین جلد از کتاب فیتزجرالد را در سر داشت، نسخۀ سوم آن را تهیه کرد؛ نسخهای که امروز در کتابخانۀ بریتانیا به نمایش گذاشته شدهاست.
خانم ویلیامز میگوید: "نسخۀ اصلی "خیام بزرگ" همچنان در اعماق اقیانوس است. اما این خوشبختی بزرگی است که ما امروز نسخۀ مشابهی از آن را دراختیار داریم و توانستهایم آن را در این نمایشگاه در معرض دید عموم قرار دهیم".
نمایشگاه رباعیات عمر خیام و جلسات و کنفرانسهایی که امسال به مناسبت صد و پنجاهمین سال انتشار ترجمۀ فیتزجرالد از رباعیات خیام انجام گرفتهاست، حکایت ازاهمیت کار فیتزجرالد و پیش از آن، از بیهمتایی اثر حکیم عمر خیام بر مردم چهار گوشۀ جهان دارد. فیتزجرالد هیچگاه نکوشید ترجمۀ دقیقی از رباعیات ارائه کند و تنها دست به ترجمهای آزاد با الهام از آن زد.
بیشک، فیتزجرالد تنها کسی نیست که خیام را ترجمه کرد، ولی نخستین کسی است که او را به کمک دوست خود ادوارد کاول کشف و به جهانیان معرفی کرد. با این کار، فیتزجرالد نه تنها توانست باعث شهرت جهانی خیام شود، بلکه نام خود را در کنار این شاعر و اندیشمند جاودانه ساخت.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
آید ز تراب چون روم زیر تراب
گر بر سر خاک من رسد مخموری
از بوی شراب من شود مست و خراب
واقعا عالی بود از تمام دوستان بسیار سپاسگزارم
بی باده کشیده بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم