البته همه آثاری که شاردن آمارشان را ارایه داده است، از ساختههای دوره صفویه نبودند، بلکه آثار ارزشمندی از دورههای گذشته مثل دوران آل بویه، سلجوقی و ایلخانی همدر بخش قدیمی شهر به چشم میخورد. برای نمونه، مسجد جامع اصفهان تا زمان شاردن حدود ۸۰۰ سال قدمت داشت و هفت یا هشت لایه معماری را در خود محفوظ نگاه داشته بود. وقتی هم که شاه عباس اول، پایتخت را از قزوین به اصفهان آوَرد، پایتخت جدید به گونهای توسعه پیدا کرد که آثار گذشته تا جای ممکن آسیب نبیند. از اینرو، لقب "نصف جهان" کاملا برازنده اصفهان بود و شهر به موزهای میمانست که مردم در آن زندگی میکردند.
این شهر- موزه با وجود پارهای خرابکاریهای دوره قاجار، تا حدود ۷۰ سال پیش پابرجا بود اما صد حیف که وفور آثار تاریخی در اصفهان، موجب ارزانی این آثار شد و متولیان نوسازی شهری به انحای مختلف بیشترشان را تخریب کردند. البته مساجد، مقابر، پلها، و کاخها به خاطر احترام یا عظمتشان تا حد زیادی از تخریب مصون ماندند اما انبوهی از باغها، خانهها، حمامها، بازارها، و گذرهای تاریخی ویران شدند تا برجای آنها خیابان کشیده یا بناهای جدید ساخته شود. این کار عمدتا از دهه ۱۳۳۰ آغاز شد و تا امروز با شدت تمام ادامه دارد.
البته وفور آثار تاریخی به حدی بود که تا دهه ۱۳۵۰ و به رغم همه تخریبها، هنوز هزاران اثر تاریخی در اصفهان مشاهده میشد و بافت تاریخی این شهر در برخی مناطق انسجام خود را حفظ کرده بود اما نابسامانیهای پس از انقلاب و سپس بمبارانهای زمان جنگ و آنگاه توسعه روزافزون شهر و رونق بازار تراکمفروشی کار را به جایی رساند که اکنون تعداد آثار تاریخی شهر اصفهان با احتساب خانههای قدیمی از هزار فراتر نمیرود و تازه بخش بزرگی از این آثار حالت متروک و نیمه ویران دارند.
در واقع، اصفهان دارای ویترینی از چند اثر بزرگ و نفیس است که ظاهرا سالم به نظر میرسند اما در پسِ این ویترین، خرابههای وسیع بافت تاریخی به وسعت ۱۵۰۰ هکتار به چشم میخورد. شکلگیری بافتهای تاریخی به این صورت است که ابتدا تک بناهایی ساخته شدهاند و از اتصال آنها، مجموعههای تاریخی پدید آمدهاند، آنگاه از به هم پیوستن مجموعهها بافت تاریخی بوجود آمده؛ اکنون این روند شکل معکوس به خود گرفته است: بافت تاریخی بر اثر ساخت و سازهای ناهمگون، انسجام خود را از دست داده و تبدیل به مجموعههای پراکنده شده است. مجموعههای پراکنده نیز در حال اضمحلال هستند و میتوان حدس زد که در آیندهای نه چندان دور، اصفهان فقط دارای تک بناهای تاریخی خواهد بود.
گزارش ویدئویی این صفحه نگاهی دارد به ویرانی و تباهی بافت تاریخی اصفهان و علل و عوامل آن. عکسهایی که در این ویدئو میبینید، درعمق بافت تاریخی گرفته شدهاند؛ یعنی همان جایی که کمتر در شعاع دید گردشگران است و در سکوتی دهشتبار رو به نابودی میرود. تعدادی از عکسهای این گزارش متعلق به آرشیو سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان است.
توسعه شهر اصفهان و حفط بافت تاریخی کار ساده ای نیست. خانه های قدیمی مالکانی دارند که تخریب ملکشان عواید مالی دارد. از طرفی کوچه هایی که ماشین رو نیستند و سکنه آن مناطق توقع معابر بهتری رو دارند. شاید بخشی از تخریبا گریز ناپذیر باشه. آیا راه حلی هست؟
....در آن زمان، اصفهان حدود یک میلیون نفر جمعیت داشت و بزرگترین شهر قاره آسیا بود....
تشکر می کنم.
_______________
کاربر گرامی، با سپاس از ابراز محبت شما؛ چنان که در همان ابتدای متن گفته شده، منبع سفرنامه شاردن است. البته جان فوران در کتاب "مقاومت شکننده، تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی" بر اساس نوشتههای اروپائیان در دوره صفویه، کل جمعیت شهرنشین ایران در این دوره را یک میلیون برآورد کرده و گفته است که بین یک چهارم تا نیمی از این جمعیت در اصفهان زندگی میکردند.
با احترام،
حمیدرضا حسینی