خوانسار شهر باریک و درازی است که در پاییزی که ما آن را دیدیم، با چنارهای خزانزدهاش در دامنۀ زاگرس خمیازه میکشید. شهر، به هنگام ورود باغشهری است سرسبز و خرم، و پس از ورود به خیابانهایش، شهدستانی است پر از مغازههای عسلفروشی. از آنجا که جای بنبستی است باید کممسافر باشد، با وجود این معلوم نیست آنهمه مغازۀ عسلفروشی مشتریان خود را از کجا تأمین میکنند. اما ظاهرأ هیچ یک بیمشتری نیستند. اگر بودند نبودند. ثروت خوانسار همین عسل است و کندوهایی که دارد (حدود ۶۰ هزار) و باغهای گردو و بادامش (حدود ۲۲۰۰ هکتار) و البته چشمهساران پرآب و قناتهای کهن و چاههای فراوانش که البته برای هر یک آمارهایی در دست است، اما به هیچ یک اعتمادی نیست.
خوان، جزء اول خوانسار، نشان از چشمههای فراوان این ناحیۀ کوهستانی دارد. خوان در زبان فارسی به معنای چشمه است. هرچند این واژه امروز در زبان فارسی کاربرد ندارد، اما در ترکیبات محلی ماندهاست. نوشتهاند که در خوانسار ۴۴۰ دهنه چشمه وجود دارد. نام یکی از دهستانهایش هم "چشمهسار" است که خود گویای چشمههای بسیارش است.
با وجود آن همه برف که بر ارتفاعاتش میریزد، طبیعی است که چشمههای بسیار از خاکش بجوشد و با آنهمه گل که در کوهها و دامنههایش میروید، طبیعی است که زیستگاه زنبوران عسل باشد. یا با آن همه باغ گردو و بادام که شهر را در بر گرفته، شگفت نیست که بر سر هر گذرش گردو عرضه کنند. با وجود این، گردو در خوانسار ارزان نیست، چندان که عسل ارزان است.
یک فروشنده و صادرکننده بهشکوه میگوید سال پیش، دو هزار کیلو عسل به مالزی صادر کرده، آن هم در پیتهای حلبی، اما امسال نتوانسته به صادراتش ادامه دهد. علت ناکامی خود را تورم شدید بازار ایران عنوان میکند.
با وجود تولیدات فراوان، دهها شرکت غذایی باید در خوانسار عسل را بستهبندی و در فروشگاهها عرضه میکردند، ولی چنین خبری نیست. تنها شرکتی که به بستهبندی و پخش عسل خوانسار میپردازد، همان "عسل خوانسار" است که با بستهبندی نازل و تا حدی یکنواخت تولیدات خود را در شهرهای ایران، البته با قیمت مناسب، عرضه میکند. در حالی که اگر صنعت بستهبندی در ایران پیشرفته بود، عسل خوانسار میتوانست نه فقط بازار ایران که بازارهای جهانی را از آن خود کند و در جهان نام مشهوری شود.
خوانسار مانند بسیاری شهرهای ایران تاریخی کهن دارد و بنایش را به دورۀ ساسانی نسبت میدهند. اما یادگار مهمی از دورۀ باستان ندارد. حتا یک بنای هزارساله هم در آن نیست. در بسیاری از جاها، حاکمان همواره آثار دورههای قبل از خود را ویران کردهاند و یاد و یادگاری باقی نگذاشتهاند. از این رو خوانسار امروزه باید به طبیعتش بنازد که با هوای معتدل و قرار گرفتن در پای کوه، ییلاق خوشآبوهوایی است که به شهرهای اصفهان و دیگر نقاط مرکزی ایران نزدیک است و میتواند ییلاق مردمانش باشد. متوسط گرما در این شهر ۲۴ درجه سانتیگراد است که برای زندگی در فصل گرما بسیار مساعد است، ولی زمستانهایش پربرف و سرد است.
دیدنیهایش نیز در همان طبیعتش خلاصه میشود. پارک سرچشمه در بالای شهر و تفرجگاه گلستانکوه در فاصلۀ نزدیک هر دو از مواهب طبیعتند و به کار گردش و گردشگران میآیند. اما امکانات اقامت در شهر محدود است. تنها مهمانسرای آن پسوند "جهانگرد" را بر خود افزوده تا با مهمانسراهای جهانگردی اشتباه گرفته شود و هتل در دست ساختمانش نیز هنوز آماده نشدهاست. در عوض مردم مهربانش، مسافران را به خانههای خود دعوت میکنند. از این رو هیچ مسافری در آنجا بی جا و مکان نخواهد ماند.
بزرگان بسیاری از این شهر برخاستهاند و از مشاهیر آن میتوان از یدالله کابلی نام برد که یکی از خوشنویسان برجستۀ ایران است. ادیب خوانساری و محمودی خوانساری، هر دو از آوازخوانان کممانند نیز از این شهر برخاستهاند و هنوز کسی جای آنان را نگرفتهاست.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.