"عیالوار شدهام بدجور. از روزی که پروانهها آزاد شدهاند حالا هی باید مواظب باشم آنها را لگد نکنم. به هر طرف میروم هستند. یکی دوتایشان مینشینند روی تخته کلید؛ یکی دو تا هم گوشهی مونیتور. تایپ که میکنم باید حواسم باشد از بعضی حروف صرف نظر بکنم. موس را که جابجا میکنم باید حواسم باشد هرجایی کلیک نکنم. وحشت میکنند. فکر کردم بهتر است پستهها را نگهدارم برای آنها... دیشب چندتایی را شکستم..."
اینها بخشی است از آخرین رمان منتشر شده "رضا قاسمی" به نام "پروانهها و امکانها" که در شبکه اینترنت و در فیسبوک منتشر شده است.
رضا قاسمی کار نوشتن را با نمایشنامهنویسی در اواخر دهۀ ۴۰ شمسی آغاز کرده است. او در رشتههای مختلف هنری مانند نوازندگی و آهنگسازی، کارگردانی تئاتر و دست آخر رماننویسی به صورت جدی فعالیت داشته است. تازهترین رمان او، "پروانهها و امکانها" به صورت آنلاین و در فیسبوک منتشر شده است. او میگوید ولی نوشتن این رمان به گونهای دیگر شروع شده. او اصلا قصد نوشتن رمان نداشته و گذاشتن یک استاتوس (یادداشت) ساده در فیسبوک از یک اتفاق واقعی، از پدید آمدن پروانههایی میوهخوار در بستۀ پستهای که برایش به سوغات آورده بودند، انگیزهای برای نوشتن این رمان میشود. تا مدتها هنوز خودش هم مطمئن نبوده که این نوشتههای ساده آغاز آفرینش یک رمان است و پس از دریافت بازخوردهایی از مخاطبان فیس بوک شروع به فصلبندی نوشتههایش و نوشتن رمانش میکند.
این رمان داستان آدم تنهایی است که تنهاییاش را با کامپیوتر و اینترنت پر میکند. اما حالا فضای آپارتمانش در دست پروانههایی است که در اطراف کامپیوترش پرواز میکنند.
"از دیروز به خاطر آنها سیگارم را توی توالت میکشم. این هم از وضع کار کردنم... میخواستم بنویسم "ژاله" مجبور شدم بنویسم "ضاله". از بس چمباتمه زدهاند روی کلیدها. یکیشان که گندهتر است از بقیه رفته است درست بالای مونیتور. یک پایش را هم انداخته است روی آن پا و دائم تکان تکان میدهد. مدام پایش میخورد به صفحهی مونیتور. گفتم: "ارباب، این مونیتورها چیزند... یعنی صفحهیشان شیشهای نیست که محکم باشد. کریستال مایع است. گفت: "باشد، به تخمم". دیدم پستهها را نمیخورند گفتم به غذایتان لب نزدهاید. یکیشان گفت: "این مال بچههاست". گفتم: "میگوئید چه کنم؟" یکیشان گفت: "چلوکباب!"...
به عقیده رضا قاسمی داشتن انضباط و برنامه برای نوشتن و "دید روشن" به موضوع عامل مهم برای موفقیت یک نویسنده است و "اگر هنرمند به سبک شخصی خود نرسد کارش به درد نمیخورد. برای یک نویسنده مهم است که نخواهد شبیه کس دیگری بنویسد، بلکه راه خود را از بین هزاران راه ممکن پیدا کند".
رمان "پروانهها و امکانها" اگرچه بسیار مورد توجه کاربران و مخاطبان فیسبوک رضا قاسمی قرار گرفته است، اما او نوشتن در اینترنت را به نویسندگان جوان توصیه نمیکند. او میگوید فیسبوک محدودیت های خود را به نوشته تحمیل میکند. فیسبوک امکان بازنگری نوشتههای پیشین را از نویسنده میگیرد. "استروکتور (ساخت داستان) نقش مهمی در نوشتن یک رمان دارد. در حالت عادی اگر خطای محاسبه داشته باشید میتوانید برگردید و نوشته خود را اصلاح کنید. اما نوشتن در فیسبوک این امکان را از شما میگیرد".
رضا قاسمی، سالهاست در فرانسه زندگی میکند. او رمانهای چاه بابل، همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها، دیوانه و برج مونپارناس(رمان آنلاین)، و همچنین نمایشنامههای تمثال، ماهان کوشیار، معمای ماهیار معمار، حرکت با شماست مرکوشیو (شامل سه نمایشنامه)، چو ضحاک شد بر جهان شهریار، و دفتر شعر لکنت را به زبان فارسی منتشر کرده است. او برخی از آثار خورد را به زبان فرانسه نیز منتشر کرده است. همچنین علاوه بر اجرای کنسرتهای متعدد موسیقی در کشورهای مختلف، آهنگسازی آلبومهای گل صد برگ، سیاوش خوانی و چهارده قطعه برای بازپریدن را انجام داده است.
در گزارش تصویری این صفحه رضا قاسمی از انگیزه نوشتن رمان تازهاش برروی فیسبوک میگوید. دو قطعه بداههنوازی در اصفهان و چهار مضراب اصفهان ساخته رضا قاسمی نیز همراه کننده توضیحات نویسنده رمان آنلاین پروانهها و امکانها است.
معرکه ! من نتونستم توی فیس بوک صفحه شون رو پیدا کنم. لینک فیس بوکشون رو لطف می کنید بزارید؟
_______________
فیس بوک آقای رضا قاسمی جهت اطلاع شما:
http://www(dot)facebook(dot)com/pages/Reza-Ghassemi/187690114601022