۳۱ اکتبر ۲۰۱۱ - ۹ آبان ۱۳۹۰
بسیاری از اندیشهمندان محافظهکار که کوشیدهاند اصطلاح "پسانوگرایی" (پستمدرنیسم) را در بافتار فلسفی، فرهنگی یا هنریاش توضیح دهند، آن را نامشخص و گنگ و گاه پوچ دریافتهاند. به همان شیوه که پوچگرایی را یکی از ویژگیهای پسانوگرایان میدانند، خود این اصطلاح را هم برآمده از باورهای هیچانگارانه پنداشتهاند که تنها به خاطر شکستن شالودهها و هنجارهای جاافتاده ساخته شده. اگر "مدرن" را هر امر یا شیء واقع در زمان حال یا معاصر فرض کنیم، پس "پسامدرن" منطقاً باید تصور عدهای از امور و اشیاء فردا باشد که هنوز واقع نشدهاست. و چیزی که واقع یا حادث نشده، نمیتواند وجود داشته باشد.
اما استیوِن کانور(Steven Connor)، استاد ادبیات معاصر و نظریه در دانشگاه لندن، برای "پسانوگرایی" تعریف دیگری دارد: چرخش از سلطۀ خفقانآور روایتهای کلان به خودمختاری پرتفرقۀ خردهروایتها. در واقع، پسانوگرایی قویترین جریانی است که در واکنش به "مدرنیسم ِ" مطلقگرا پدید آمد و با افزودن پیشوند "پسا-" خود را خلف آن دانست و حقیقتهای ثابت "تجدد" را به چالش کشید؛ با این باور که در جهان هستی هیچ حقیقتی مطلق و مسلم نیست، بلکه حقیقتِ یک فرد میتواند برای فردی دیگر دروغ محض باشد؛ یعنی شیوۀ درک هستی توسط افراد، ذهنی است، نه عینی. با وجود این، بسیاری پسامدرنیسم را دنباله یا نتیجۀ توسعۀ برخی از بُعدهای "مدرنیسم" دانستهاند که بهتدریج از آن فاصله گرفته و مجزا شدهاست. اگر "مدرنیت" (modernism) را مفهومی قاطع، دقیق و متقن فرض کنیم، پیشوند "پسا-" (post-) آمده بود، تا آن یقین و قاطعیت را دچار گرداب تردید و بلاتکلیفی کند، تا شاید مسیری دیگر یافت شود.
اکنون میتوان اندیشههای پسانوگرایانه را در ادبیات و معماری، زبانشناسی و جامعهشناسی، تاریخ و ادیان و مردمشناسی، موسیقی و هنرهای دیداری بهآسانی ردیابی کرد. اندیشههایی که آمدهاند سبکها و گونههای جاافتاده در ابعاد گوناگون زندگی بشری را واژگون کنند. از این جاست که نمایشگاه "پسانوگرایی: گونه و واژگونگی در صدا و تصویر دهههای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰" در موزۀ ویکتوریا و آلبرت لندن با نماهایی از ویرانی آغاز میگیرد: صندلی در کام آتش (اثر آلساندرو مِندینی Alessandro Mendini) و میدان بزرگی در ژاپن که معمارش (Arata Isozaki) آن را به شکلی ساخته که گویی حالت ویرانی محل در آینده را متصور شدهاست.
نمایشگاه بیشتر جنبۀ تاریخی دارد، تا تعریفی. تعریف ویژگیهای "پسانوگرایی" را در گوشههایی از نمایشگاه بر تصاویری گذرا نوشتهاند. اما آنچه که در نمایشگاه بر آن تأکید شده، نمونۀ آثار پسانوگرایانۀ اواخر سدۀ ۲۰ میلادی است؛ بیست سالی که اوج جریان پسانوگرایی به شمار میآید. وگرنه اصطلاح "پسانوگرایی" (post-modernism) به معنای بینش و اندیشۀ غیرمتعارف و متفاوت در اروپای پایان سدۀ ۱۹ میلادی پدید آمده بود؛ اما در پایان سدۀ ۲۰ بود که بار هنری و فرهنگی این فرآیند برای جهانیان ملموستر، جذابتر و پذیرفتنیتر شد.
آثار دیداری و شنیداری نمایشگاه بیانگر برخورد و تضاد پسامدرنیسم با مدرنیسم است. در کتاب قطور ویژۀ این نمایشگاه برخورد این دو چنین شرح شدهاست: "مدرنیسم، اعلامیهها و مکتبهای خود را داشت، دارای اردوگاهها و قهرمانهای خود بود و مقتدرانه ادعا داشت که یک جنبش تمامعیار است. بر خلاف آن، پسامدرنیسم مجموعهای از نماهای اریب و معوج و ادا و اشارههای کنایهدار بود. مدرنیستها پنجرههای نوی را برای نگریستن به جهان ساخته بودند؛ ابزار پسامدرنیستها، اما، آیینهای شکسته بود. مدرنیسم غرق خیالبافی بود تا طرحی نو دراندازد؛ پسامدرنیسم به شبستان شهر نگاهی نو میانداخت. مدرنیسم مدعی بود که فراتر از سبک و گونه است (چون سبک، تغییرپذیر است و نامناسب برای مدرنیسم ِ "فراگیر" و "جهانی"). سبک و گونه، اما، بود و نبود پسامدرنیسم بود. به جای صحت و اصالت، پسامدرنیسم به پیوندخوردگی و امتزاج ارج میگذاشت و "روش و رفتار" را جایگزین "حقیقت" کرده بود".
پسامدرنیسم تقریباً به همۀ گونههای خلاقیت و تفکر فلسفی راه یافت. در دهۀ ۱۹۷۰ عرصههای گوناگون فرهنگ غرب، مدعی "نقطۀ عطف پسانوگرایانۀ" خود شدند: فیلم و رقص و ادبیات همگی با دور شدن از شیوههای "پیشرو و طلایهدار" (آوانگارد)، به امتزاج نامتجانس نو و کهنه روی آوردند که از ویژگیهای پسانوگرایی است. در آغاز دهۀ ۱۹۸۰ پسانوگرایی از معماری ساختمان و طراحی اشیا فراتر رفت و به مدل مو و شکل و محتوای شعر و نحوۀ تهیۀ نماهنگ و غیره تسری یافت. اما بلندترین بیانیههای پسانوگرایانه را میشد همانا در معماری کج و ناهموار و درهم و ناهمگون آن مشاهده کرد. پسامدرنیسم مثل جغدی به ویرانههای مدرنیسم پناه برده بود و از لاشۀ آن تغذیه میکرد. طی همان دو دهۀ ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰ بود که پسانوگرایی در هنرهای دیداری و شنیداری پا گرفت و جا افتاد. بسیاری از رویکردهای آن که در آغاز غیرمتعارف بودند، اکنون وارد مسیر عمدۀ اندیشگی و فرهنگی و هنری شدهاند و آثاری که در آغاز، یاغیانه از نمایشگاهها فرار میکردند، اکنون نمایشگاههای موزههای معتبری چون ویکتوریا و آلبرت لندن را آرایش میدهند.
در نمایش تصویری این صفحه تصویرهایی از نمایشگاه موزۀ ویکتوریا و آلبترت لندن را میبینید. موسیقی این نمایش، ترکیبی است از آهنگهای آوازخوانان و گروههای پسانوگرای دهههای ۱۹۷۰-۱۹۹۰: David Bowie, Blondie, The Human League, Eurythmics, Orchestral Manoeuvres in the Dark, Joy Division.
Postmodernism: Style and Subversion, 1970-1990
V&A Museum, London
15.01.2012 - 24.09.2011
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب