در نتیجه مرزبندی جمهوری های آسیای میانه در اواخر دهه ۱۹۲۰ میلادی کوچکترین پاره زمین به جمهوری تازه نام "تاجیکستان" رسید که بخش اعظم آن هم زمین نبود و نیست. ۹۳ درصد خاک تاجیکستان را کوهستان تشکیل می دهد و تنها هفت درصد آن زمین مزروعی و مسکونی است.
هرچند این توزیع زمین، تاجیکان را از شهرهای بزرگشان محروم کرد، از سوی دیگر، زیباترین و دیدنی ترین منظره های منطقه را که در قاب کوه ها محصور بودند، همراه با بیشترین مقدار ذخایر آب، نصیب تاجیک ها ساخت.
حوزه اسکندرکول یکی از آن دیدنی هاست که در شمال غرب تاجیکستان، در منطقه موسوم به کوهستان فان واقع است. "کول" آن برگرفته از ترکی به معنای "دریاچه" است. همه ساله صدها جهانگرد خارجی از طریق گردنه های انزاب یا شهرستان از این منطقه بازدید می کنند، کنار دریاچه های آن می آسایند یا بر فراز کوه های آن صخره نوردی و گردش می کنند.
سکون آب فیروزه ای دریاچه "اسکندرکول" و تنوع درخت و بوته های پیرامون آن که پای کوه های انبوه اطراف روییده اند، مهم ترین انگیزه سفر گردشگران به این منطقه است. قله های کوهسار فان معمولا بیشتر از پنج هزار متر ارتفاع دارند و زیباترین آنها قله های چپدره، بادخانه، ماریا، میرعلی و زندان هستند.
اسکندرکول تنها دریاچه کوهستان فان نیست. در این حوزه حدود سی دریاچه در دوره های مختلف شکل گرفته اند که آب یکی فیروزه ای است و دیگری سبزفام و سومی کبود پررنگ و غیره. دریاچه اسکندرکول با دو و نیم کیلومتر درازا و یک کیلومتر پهنا و حدود هفتاد و دو متر ژرفا زیباترین این دریاچه هاست. با این که در باره چگونگی پیدایش این دریاچه روایات فراوانی هست، دانشمندان بر این باور اند که اسکندرکول چندین هزار سال پیش بر اثر زمین لغزه در ارتفاع ۲۲۵۵ مترى پدید آمده است.
اما مردم روستاهای اطراف اسکندرکول ترجیح می دهند به روایت های باستانی خود باور داشته باشند. بنا به یکی از آنها، اسب اسکندر مقدونی پیش از لشکرکشی او به هندوستان در همین ناحیه بیمار می شود. اسکندر معطل اسبش نمی ماند و آن را با چند ندیم در کنار دریاچه رها می کند و خود عازم هندوستان می شود.
اسب، خود را به دریاچه می اندازد و در عمق آن در انتظار مرگ اسکندر می خوابد. دیری نگذشته اسکندر در راه بازگشت از هندوستان جان می دهد. برخی از مردم محلی می گویند که اسب سپیدیال اسکندر همین حالا هم زیر پرتو ماه پر از بستر دریاچه بلند می شود و بیرون می آید و شبانه در سبزه زار اطراف دریاچه می چرد و مى چرخد.
بنا به روایتی دیگر، زیر این دریاچه شهری است که اسکندر مقدونی بنا نهاده بود و اشغالگران عرب آن را زیر آب کردند.
عده ای هم معتقد اند که آن شهر از دیرباز در این محل وجود داشته و مردم آن علیه اسکندر مقدونی به شدت مقاومت کرده بودند. در نتیجه اسکندر خشمگین جریان رود را بست و آب آن را به سوی شهر روانه کرد تا با مردمش به زیر آب برود.
اما تاریخ نگاران از این داستان ها تنها به عنوان روایات رایج در باره اسکندرکول یاد کرده اند، نه بیشتر از آن، و دلیل پیوند خوردن نام اسکندر با این منطقه برای آنها روشن نیست.
سه رود منطقه فان، دریاچه اسکندر را سرشار از آب سرد کوهستانی می کنند. رودهای سریمه و سرتاغ و هزارمیخ از شمال و غرب و جنوب به دریاچه سرازیر می شوند و تنها از شرق دریاچه، رود موسوم به "اسکندر دریا" به بیرون می ریزد. آبشار بزرگ آن هم دیدنی است. آب دریاچه به اندازه ای سرد است که کمتر کسی جرات می کند به آن تن بزند.
دور و بر دریاچه اسکندر گاه می توان خرگوش و روباه و گرگ و خرس سیاه و بز کوهی و حتا پلنگ هم دید. پرنده های نادری چون بوقلمون کوهی، کبک، لاشخور و بلدرچین هم در این منطقه بسیار اند.
منظره هایی از دریاچه اسکندر و دره فان تاجیکستان را می توانید در گزارش مصور این صفحه ببینید.