شهباز ایرج
اما حقیقت این است که نه تنها خود احمدشاه درانی، بلکه فرزند و جانشین او تیمورشاه، هر دو از حامیان و مشوقان اهل ادب و شعر بوده اند و هر کدام آثار در خور تاملی در شعر داشته اند و عایشه درانی نیز به چنین خاندانی تعلق داشته و درخشان ترین سال های شاعری و محبوبیت خود را در زمان تیمورشاه گذرانده است.
اما عایشه چگونه شاعری است؟ مادری در ماتم فرزند جوانمرگش نشسته است و در گوشه عزلت، اشک های خویش را با کلمه های شعر می آمیزد و در رنج نبود فرزند، مویه سرایی می کند.
سیمای عایشه درانی را بیشتر می توان این گونه دید و در تنها نسخه تازه از دیوان او که در ایران چاپ شده است، او را شاعر غم های فراق می یابیم. غم های فراق فرزندی که در سراسر شعرها، از او به عنوان یک معشوق و کسی یاد می شود که عاشقی را در آتش فراق و دوری خویش می گدازد و غم های فرزندی که مادر را در ایام جوانی سیه پوش کرده است.
اما مسلما این شاعر پیش از آنکه مادر شود، به قلمرو شعر پا نهاده بود و از غزل های عاشقانه او چنین بر می آید که در بیان دقایق عشق نیز طبعی روان داشته است. اما جزئیات احوال او نیز مانند سایر شاعران زن پارسی گوی، بر ما پوشیده است و نمی دانیم که آیا به کسی دل باخته بوده است یا خیر.
اینک بخشی از یک غزل او:
وصف این حسن خداداد کنم یا نکنم؟
دل غمدیده خود شاد کنم یا نکنم؟
دل و دین برده ز من نرگس مستانه تو
گلرخ! از دست تو فریاد کنم یا نکنم؟
مرغ دل گشته به دام سر زلف تو اسیر
شکوه از ظلم تو صیاد! کنم یا نکنم؟
تلخ کامم ز تو ای خسرو شیرین دهنان!
ناله زار چو فرهاد کنم یا نکنم؟
حاش لله که به غیر تو دهم دل به کسی
دل ز قید غمت آزاد کنم یا نکنم؟
شمع رخسار تو را عایشه پروانه بود
جان فدای تو پریزاد کنم یا نکنم؟
چنان که در این غزل نیز می توان به خوبی مشاهده کرد، در آثار این شاعر زنانگی و بیان تجربه های زنانه در عاشقی زیاد به چشم نمی خورد، به این معنا که اگر از پیش ندانیم که او بانویی است، به سختی می توان از فحوای کلام به چنین نکته ای پی برد.
بر اساس اطلاعات موجود، عایشه در بیست سالگی به شاعری روی آورده و نخستین بار در حضور تیمورشاه درانی این بیت را در تعریف افق کابل سروده و بدین گونه قریحه شعری خود را آشکار کرده است:
شفق را لاله گون دیدم نماز شام در گردون
مگر خورشید را کشتند که دارد دامن پر خون
از آن به بعد تیمورشاه از او حمایت می کرده و پیوسته با بخشش و انعام او را مورد نوازش قرار می داده است.
عایشه در کابل تولد یافته و نام پدرش یعقوب علی خان بارکزایی است، اما او به عایشه درانی یا عایشه افغان شهرت داشته است.
زندگانی او را شامل سه دوره می دانند که مرحله اول به شادکامی و عز و نعمت و محبوبیت در روزگار تیمورشاه درانی گذشته شده است. دوره دوم زمانی است که میان فرزندان تیمورشاه در سراسر قلمروهای تحت فرمان او درگیری های قدرت به راه افتاد و کشور در آتش خشونت و اغتشاش فرو می رفت. دوره سوم هم از زمانی آغاز شد که فیض طلب، پسر عایشه در سن ۲۵ سالگی در سال ۱۲۲۷ هجری کشته شد.
عایشه را متولد نیمه دوم سده یازدهم هجری قمری دانسته اند که تا هشت سال پس از مرگ فرزند در قید حیات بوده و در سال ۱۲۳۵ هجری چشم از جهان فرو بسته است.
هرچند عایشه خود به نحوی به خاندان شاهی تعلق دارد و فرزندش نیز از منصب و جایگاهی ویژه در نظام برخوردار است، اما کشته شدن فرزند چنان در او اثر ناگوار و تلخ داشته که نمی تواند لب از شکایت و نفرین هر که و هر چه باعث این حادثه شده است، بر بندد.
داد از جور فلک، بیداد از ظلم سپهر
قد سروش را به وقت اعتدال آمد خزان
جان شیرین باخت اندر خدمت محمودشاه
مادر بدبخت او را خانه شد شهر زنان
ماندگاری نام و نشان شاعران به توانایی آنان در شاعری بستگی داشته است، این شاعر در روزگاری می زیسته که بیدل خوانی و بیدل گرایی در دربار تیمورشاه اندک اندک رواج می یافته و شاعران زیادی از دیگر مناطق فارسی زبان به قندهار که در اوایل دوران او پایتخت مملکت بوده، جمع می آمدند.
عایشه به نحوی پرورده دربار احمدشاه درانی، پادشاهی است که افغانستان امروز با حدود جغرافیایی و نام کنونی اش از زمان او به این سو رسمیت داشته است و می توان عایشه را یکی از آخرین شاعران برخاسته از دربار دانست که از حمایت بی دریغ تیمورشاه پسر احمدشاه بهره می برد.
استاد عبدالاحمد جاوید از اساتید ادب افغانستان او را از شاعران نامداری می داند که دیوانش در ۳۰۵ صفحه در ۱۸۸۸ میلادی در کابل و در روزگار پادشاهی امیر عبدالرحمان خان به طبع رسیده است و شامل حمدیه، نعتیه، مدحیه و مراثی در رثای فرزند بوده است.
اکنون، دیوان عایشه درانی از سوی انتشارات عرفان که مدیر آن یک ناشر اهل افغانستان است، به اهتمام و کوشش دکتر عفت مستشارنیا در ایران چاپ و منتشر شده است.
اما چنان که در مقدمه اين نسخه هم ذکر شده است، در خیلی از شعرهای عایشه شکستگی های فاحش وزنی وجود دارد و زبان آن نیز از پختگی و قوت لازم برخوردار نیست. در کنار اینها در شعرهای این شاعر کمتر می توان با مضمون آفرینی ها و معناسازی های رایج همان روزگار روبرو شد.
نمونه هایی از لغزش وزنی:
عاشقم بیچاره ام غیر از شکیبم چاره نیست
در تمنای وصالت عمر من بگذشت عبث
یا:
عارض است یا برگ گل یا شمس نور افزاست این
مشتری یا زهره یا بدر جهان آراست این
چنان که از متن دیوان بر می آید، کمتر شعری از اشعار گنجانده شده در این دیوان را می توان یافت که عاری از اشتباهات وزنی و گاهی هم اشتباهات معنایی باشد. البته نسخه مورد استفاده در کار خانم مستشارنیا همان دیوانی بوده که ۱۲۴ سال پیش در کابل چاپ شده است و به احتمال اندک ممکن است گذشت روزگار باعث مکدر شدن متن و مخدوش شدن حروف کتاب شده باشد.
عایشه ظاهرا پس از مرگ فرزند، گوشه ی عزلت اختیار می کند و در کنار بیان سوز و گدازهای مادرانه خویش در قالب شعر، به شکایت از اهل روزگار می پردازد و بعید نیست که این اهل روزگار همان کسانی باشند که به نحوی در کشته شدن فیض طلب مقصر بوده اند و از اهالی قدرت شمرده می شوند.
نجاتم ده ز غم های زمانه
به لطف خویش ای شاه یگانه
چه گویم از قضای آسمانی
فتادم در محیط بی کرانه
یا:
ز کید و مکر این حق ناشناسان
شدم تیر ملامت را نشانه
یا:
تا که از مادر گیتی به وجود آمده ام
هم به جان روز و شب از دست حسود آمده ام
عایشه درانی با غزل های حافظ انس و الفت بسیاری داشته است که نشانه این دلبستگی به حافظ را در بسیاری از شعرهای او می توان دید. مانند:
الا یا ایهاالساقی کجایی
مرا با توست چندین آشنایی
که مصراع دوم عینا کلام حافظ است و مصراع اول نیز به جای این مصراع حافظ آمده است که گفت:
الا ای آهوی وحشی کجایی
الغرض، دیوان عایشه مجموعه ای از کلمات اشک است که بعضی از شعرهای آن رقت آور و حزن انگیز اند، اما غنیمت این است که نمونه و نشانه دیگری از شعر زنان این آب و خاک حالا در اختیار عموم قرار گرفته است.
مشخصات دیوان عایشه درانی:
ویرایش، مقدمه و فهرست ها: دکتر عفت مستشار نیا
تهران: محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی (عرفان) ۱۳۸۶
مطلب برای خییلی جالب بود اولین بار است که شعر پارسی از عایشه درانی دیدم خیلی ممنون
مننم کم کم شعر میگم راستی اشعار توهم بسیار حوشم می آید
من از ولسوالی یکه ولنگ شمارا مزاحم شدم خیلی یکه ولنگی (اطرافی) هستم.
اين هم نظري بود از شهباز ايرج عزيز.
اما و اگر هاي زيادي است در مورد اين شاعر كه فكر مي كنم با تعمق بيشتر هويدا خواهد شد.
با آرزوي موفقيت شما شهباز عزيز و همكارانتان