ولی محمد حدید
اگر خراب بود خانۀ جهان چه عجب
که دید خانه که آباد ماند بر سر آب
فانی (نوایی)
هرات در قرن نهم هجری به سان ستاره ای تابناک در جهان می درخشید و آوازۀ هنر و فرهنگ و تمدن برجستۀ آن طنین افکن بود. تمدنی که در زمان حکمروایی سلالۀ تیموری در این خطۀ تاریخی شکل گرفت و نشانه های بارز آن که تا امروز برجاست، مبین این مدعاست.
این عظمت و شکوه و جلال مدیون تلاش و زحمات بی دریغ بزرگ مردانی چون شاهرخ میرزا، سلطان حسین بایقرا، بایسنقر میرزا و وزیر دانشمند و فاضل این دوران درخشان امیر علیشیر نوایی بود.
توجه امیر علیشیر نوایی به پیشرفت و توسعۀ هرات در این عصر او را در تاریخ هرات به شخصیت ماندگار و مورد احترام خواص و عوام تبدیل کرده است.
امیر نظام الدین علیشیر نوایی بزرگترین شاعر و از رجال پرآوازۀ قرن نهم هجری است که در تاریخ ۱۷ رمضان سال ۸۴۴ قمری (۱۴۴۱ میلادی) در شهر هرات، پایتخت تیموریان دیده به جهان گشود. پدرش امیر غیاث الدین کچگینه بهادر جغتایی از خادمان دربار تیموری و مادرش دختر یکی از امیرزادگان کابل بود.
نوایی اخلاص و ارادتی خاص به مولانا عبدالرحمان جامی داشت و روابط استاد و شاگردی آنها در هاله ای از رفاقت صمیمانه استحکام و تجلی یافت.
وی شخصی کاردان و طرف اعتماد و مشورت سلطان و سایر شاهزادگان تیموری بود و القاب نظام الدین، رکنالسلطنه،امیر کبیر و غیره به او اعطا گردید.
امیر علیشیر در دوران وزارت، علاوه بر کار تألیف و تصنیف، به اصلاح امور کشور و تلاش در جهت بهبود وضع زندگی رعایا و آبادانی مملکت پرداخت و حمایتهای کریمانه ای را از اهل فرهنگ و هنر به عمل آورد و الحق شهر هرات به پاس زحمات بی شائبه وی و سلطان معارف پرور تیموری حسین میرزا – که خود شاعری چیره دست در زبان ترکی بود- به کانون فرهنگی و هنری این عصر تبدیل شد.
خدمات خالصانۀ امیر و قرب بی حد و حصر وی در نزد سلطان وقت رشک و حسد گروهی را برانگیخت. دسیسه چینی های عناصر فاسد درباری باعث بدگمانی سلطان نسبت به این وزیر نیک اندیش شد. لذا امیر مشاغل درباری را ترک گفته (۱۴۷۶میلادی) در کسوت تصوف نقشبندیه به خدمت مراد خود مولانا عبدالرحمان جامی شتافت و به تهذیب نفس و تألیف آثار نفیس خود همت گماشت.
نزدیکترین دوست وهمراز وی مولانا جامی در سال ۸۹۸ ق (۱۴۹۲ میلادی) چشم از جهان فرو بست و نوایی در سوگ وی مرثیه ای سوزناک سرود با مطلع:
هر دم از انجمن چرخ جفایی دگر است
هر یک از انجم او داغ بلایی دگر است
وفات جامی، استاد و یگانه دوست او، نوایی را به گوشۀ تنهایی کشاند و این دوران عزلت، فرصتی پیش آورد تا آثار درخشان خود را بازبینی کند، دیوان هایش را تقسیم بندی کند و برای کتابت آنها از خدمت خوش نویسان و نقاشان هنرمند و نامدار مکتب هرات بهره گیرد.
امیر علیشیر مردی وارسته و فرهیخته و بی توجه به جاه و جلال بود. بیشتر با شعرا و فضلا و هنرمندان در تماس بود و در رشد و بالندگی فرهنگ و هنر قرن نهم هجری نقش ارزنده ای ایفا کرد.
اشعار امیر علیشیر به دو زبان ترکی و فارسی سروده شده و از این رو او را "ذواللسانین" لقب دادهاند، هر چند گرایش وی به ترکی بیشتر بوده است. وی در ترکی "نوایی" و در فارسی "فانی" تخلص می کرد.
نوایی در زبان ترکی چهار دیوان شعر ترتیب داده و همچنین پنج مثنوی را به شیوۀ خمسۀ نظامی پدید آورده است. دیوان و خمسۀ ترکی وی در بیشتر کشورهای ترکی زبان انتشار یافته است. وی همچنین دیوانی به زبان فارسی دارد که در ایران به طبع رسیده است.
چهار دیوان غزلیات ترکی به نام های غرائب الصغر، نوادرالشباب، بدایع الوسط و فوائدالکبر که مجموعۀ آنها تحت نام "خزائن المعانی" در دست است و ۲۲۴۵۰ بیت را شامل می شود. اشعار ترکی وی همگی در اوزان عروضی و قوالب خاص آن سروده شده است و در میان آنها غزل از لحاظ کثرت و موقعیت اهمیتی ویژه دارد. این سروده ها با بهره گیری از تجربۀ غزلسرایی فارسی و متناسب با زبان ترکی پدید آورده شده اند.
دیوان فارسی که با تخلص "فانی" سروده شده، شامل قریب به ۵۰۰۰ بیت است. او بیشتر غزل های خود را به استقبال از شعرای متقدم، خاصه سعدی و حافظ و برخی شاعران قرن نهم ساخته است که با حروف فارسی در سال ۱۹۹۳ میلادی در شهر دوشنبۀ تاجیکستان چاپ شده است.
مثنویات خمسه به نام های تحیه الابرار، فرهاد و شیرین، لیلی و مجنون، سد اسکندری و سبعه سیاره، به تبعیت از کارهای نظامی گنجوی و امیرخسرو دهلوی و نیز "هفت اورنگ" جامی در افزون بر ۲۷۰۰۰ بیت سروده شده و مولانا جامی آن را از نظر گذرانیده و در مثنوی "خردنامۀ اسکندری" خود، قوت طبع نوایی را در شعر ترکی ستایش کرده است:
به ترکی زبان نقشی آمد عجب
که جادو دمان را بود مهر لب
ببخشود بر فارسی گوهران
به نظم دری دُرّ نظمآوران
که گر بودی آن هم به لفظ دری
نماندی مجال سخن گستری
به میزان آن نظم معجز نظام
نظامی که بودی و خسرو کدام؟
چو او بر زبان دگر نکته راند
خرد را به میزانشان ره نماند
نوایی در آثار خود همیشه از اشخاص نیک، کوشا و پرکار قدردانی به عمل آورده، اما برعکس، از عناصر تنبل و بیکاره و بار دوش جامعه انتقاد کرده است. در اکثر سروده های این شاعر "ذواللسانین" این خصوصیت را می توان مشاهده کرد. این بیت نوایی:
ای نوایی خلق نی کوردیم عجایب بی تمیز
سو کیلتیر گن خوار و زار و کوزه سیند ییرگن عریز
مفهوم این بیت معروف حافظ را بیان می کند:
اسب تازی شده مجروح به زیر پالان
طوق زرین همه بر گردن خر می بینم
نوایی افشاگر استبداد قرون وسطی بود. پویایی و بالندگی اندیشۀ او و ستیزش با کهنه اندیشی در آثارش مشهود است. او خواهان آینده ای روشن، زمانه ای نو با مردمی نو بود.
یک نمونه از غزلییات فارسی او:
شکفت چون گل رخسار ساقی ازمی ناب
بنای زهد من از سیل باده گشت خراب
مرا که نقد دل ودین برفت درسر می
ز نام و ننگ دراین کهنه دیر خود چه حساب
بنوش باده و دیوانه باش در عالم
که بهر عالم دیوانگیست بزم شراب
چو امن خواهی از این کارگاه پر آشوب
میا ز میکده بیرون وباش مست وخراب
اگر خراب بود خانۀ جهان چه عجب
که دید خانه که آباد ماند بر سرآب
اگر فنا شدنت میل هست چون فانی
برویت آنچه دهد از سپهر روی متاب
تأثیر اندیشۀ نوایی در ادوار بعد از خودش نیز به ویژه در خلق آثار به زبان ترکی چغاتایی یا ازبکی، در بین شاعران و سخنوران همواره مورد تأکید قرار داشته است.
دکتر ذبیح الله صفا، مولف تاریخ ادبیات در ایران، در جلد چهارم و در صفحۀ ۱۴۸ کتابش امیر علیشیر نوایی را بزرگترین کسی دانسته که شعر ترکی را به حد اعلای کمال رسانده و توانسته است به همۀ انواع شعر فارسی از مثنوی و قصیده و غزل وغیره، شعر ترکی بسراید و سرمایۀ وافری را دستمایۀ شاعران و نویسندگان متعدد بعد از خود کند.
چراغ عمر نوایی در زمستان سخت سال ۹۰۶ قمری به خاموشی گرایید وپیکرش را در مصلی هرات به خاک سپردند که زیارتگاه عام و خاص، به ویژه شیفتگان زبان و ادب ازبکی است.
آرامگاه او که در جوار مقبره گوهر شاد بیگم و مناره های سر به فلک کشیدۀ تاریخی هرات موقعیت دارد، هر چند دارای گنبد قدیمی کوچکی بود و چند بار نیز در طول تاریخ مرمت و باز سازی شده بود، در سال ۱۳۸۲ هجری شمسی به بهانۀ احداث آرامگاه جدید توسط بنیاد فرهنگی بابر کشور ازبکستان خراب شد. از آن زمان تا اکنون که شش سال می گذرد، هیچ اقدامی در این راستا از سوی ارگان های فرهنگی دولتی و یا نهاد های غیر دولتی صورت نگرفته است.
نوایی در زمان حیاتش بانی صد ها بنای عظیم و شکوهمند بود. اکنون هم مزار او مورد عنایت زایرانی است که به امید درمان دردهایشان سر خاکش می نشینند. اما مزار بی گنبدش در میان خار و خاشاک دل هر بیننده ای ادب دوست را به درد می آورد و انتظار نمی رود به زودی این صحنه دگرگون شود.
در گزارش مصور این صفحه به دیدن مزار بی گنبد علیشیر نوایی و آثار تاریخی هرات می رویم.
برای نصب نرم افزار فلش اینجا را کلیک کنيد.
توضیحی میافزایم به این شرح که: پس از درگذشت نوایی به سال 906 ق. که آخرین سالهای حکمروایی تیموریان بر هرات بود از سوی حکام تیموری بنایی بر سر آرامگاه او اعمار نشد همچنان که بر سر مزار سلطان حسین بایقرا نیز موفق به ساختن چنین بنایی نشدند. در دوره های بعد و تسلط ازبکان و سپس صفویان نیز هرگز چنین فرصتی پیش نیامد تا اینکه در روزگار حکمرانی عبدالله ملکیار در دهه دوم سده حاضر بنایی به سر گور این امیر ساخته شد. و در سال 1382 همین بنا بود که به دست شرکتی که شما نام بردید به بهانه ساختن آرامگاهی فراخور نام امیر از میان برده شد. کار این شرکت از آغاز بسیار مشکوک بود و یادم هست پس از ساختن دو میدان ساده در مرکز شهر هرات توجه دولتمردان وقت به تقاضای این شرکت جلب شد و مجموعه را بدون هیچ گونه مزاحمتی در اختیار این شرکت قرار دادند. به نظر می رسد که این شرکت از بی سر و سامانی اوضاع در افغانستان سود برد و استخوان های پدر شعر خود را به ازبکستان منتقل کرد. با درد و دریغ
با تشکر
سیدروح ا... ظهوری کارمند شبکه تمدن
چندی قبل از کنار مزار غریبانه این بزرگمرد تاریخ گذشتم و عکسی نیز بیادگار گرفتم ، سهل انگاری حکومت های نابکار همه و همه نه تنها به مزار و کارکردها ها و اثار این بزرگمرد چندان توجهی نکردند که همواره فرهنگ و تمدن بزرگ افغانستان را که در جهان نظیرش کم است را همواره به نوعی بباد تمسخر گرفتند.
اما امیدوارم فرهنگیان افغانستان و بویژه فرهنگیان هرات و بلخ در راستای پاس داشت شعر ، شعور و شعار امیر تلاش گسترده ای کنند
مطلب زیبائی بود تشکر از زحمت شما
در مورد امیر نوائی معلومات بیشتری بدست اوردم
به امید موفقیت بیشتر همه شما عزیزان