۲۵ اکتبر ۲۰۱۱ - ۳ آبان ۱۳۹۰
امیر جوانشیر
پیوند نویسندگان و شاعران ایران و ترکیه و مصر و پاکستان گرچه این روزها اندک است، اما همگامی تاریخی در اندیشههای اهل قلم این کشورها در سدۀ گذشته بیش از تصور ماست.
این نگاهی است که ما در کتاب لوح و قلم (Tablet & Pen) نوشتۀ رضا اصلان استاد دانشگاه کالیفرنیا میبینیم که که به تازگی به زبان انگلیسی انتشار یافتهاست.
رضا اصلان از دیدگاهی نوین به ادبیات خاور میانه در یکصد سال اخیر میپردازد. با ارائۀ تصویری تاریخی و سیاسی آن را در سه دوره مرور میکند. ادبیات عبری در این کتاب مرور نمیشود، زیرا به گفتۀ نویسنده از مقولۀ جداگانهای است.
سرلوحۀ کتاب به شعری از حمید مصدق، شاعر معاصر ایرانی، اختصاص یافتهاست که میگوید:
من اگر برخیزم / تو اگر برخیزی / همه بر میخیزند.
اما در متن کتاب خبری از حمید مصدق نیست.
محدودۀ تاریخی مورد نظر کتاب، صد سال اخیر، یعنی از ۱۹۱۰ تا ۲۰۱۰ است که آن را به سه دوره از ۱۹۱۰ تا ۱۹۵۰، ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ و از ۱۹۸۰ تا امروز تقسیم میکند و در هر دوره، ادبیات هر یک از کشورها را به طور جداگانه مورد بحث قرار میدهد. ساختمان کتاب چنین است که در هر فصل یا بخش ابتدا مقدمهای میآورد و سپس گزیدۀ نوشتهها، داستانها و یا شعرهایی را نقل میکند.
رضا اصلان، گردآورندۀ کتاب
برای خوانندۀ ایرانی اهمیت کتاب بهخصوص در این است که به جای اینکه طبق معمول به ادبیات فارسی نظری بیندازد، با ادبیات عرب و ترک و اردو و نام شاعران و نویسندگانی آشنا میشود که در منطقۀ او زیستهاند و میزیند و وی آنها را نمیشناسد. به عبارت دیگر، خوانندۀ فارسیزبان احساس میکند بر خلاف دوران گذشته که روشنفکران ایرانی با کشورهای منطقه در ارتباط بودند و مثلاً اختر را در استانبول، ثریا را در قاهره، حبل المتین را در کلکته انتشار میدادند و طبعاً با ادبیات و فرهنگ منطقه آشنایی و الفت داشتند، امروز این الفت از میان رفته و ما اگرچه ما مهجورترین نویسندگان آمریکا و اروپا را از راه ترجمه میشناسیم، اما با ادبیات منطقه، حتا شاید با معروفترین نویسندگانش، ناآشناییم.
در واقع شاید اولین بار باشد که ما از سوی یک ایرانی شاهد یک نگاه منطقهای به کل خاور میانه باشیم که با تأسف باید گفت ساکن غرب است. این نگاهی است که در خود ایران یا کشورهای منطقه وجود ندارد.
رضا اصلان میگوید که ادبیات دورۀ اول صد سال اخیر، یعنی ۱۹۱۰ تا ۱۹۵۰ دورۀ پرماجرایی را در بر میگیرد. زیرا در این دوره دو جنگ جهانی رخ داده و مرزهای خاور میانۀ جدید شکل گرفتهاست. او سعی دارد به ادبیات به عنوان ابزاری برای شکلگیری هویت جدید نگاه کند. به نظر او نویسندگان این دوره با تحولات تاریخی عمیقی دست به گریبان بودند که سیاست و فرهنگ را شکل میداد. در عین حال شاهد تلاش شدیدی برای استقلال به ویژه در کشورهای عرب بودند، همچنان که شاهد سقوط امپراتوری عثمانی و تولد جمهوری سکولار ترکیه و گذر از یک حکومت قرون وسطایی به حکومت مدرن در ایران و تقسیم هند به دو کشور و ایجاد پاکستان.
دورۀ بعدی که سالهای ۵۰ تا ۸۰ میلادی را دربر دارد، دورۀ جنگهای منطقهای مثل جنگ اعراب و اسراییل و هند و پاکستان است و درگیریهای درونی میان بینشهای رقیب از سنت تا مدرنیسم در ایران و ترکیه. در این دوره جمعیت منطقه بسیار افزایش مییابد، شهرنشینی رشد میکند، همدلی و همبستگیهای فراوانی بین کشورهای منطقه ایجاد میشود و ادبیات نیرومندترین صدای اعتراض علیه رژیمهای استبدادی منطقه میشود.
دورۀ بعدی که از سال ۱۹۸۰ شروع میشود، با انقلاب ایران آغاز میگردد که اسلام سیاسی را وارد صحنۀ جهانی کرد. این ورود به صحنۀ سیاسی تا امروز که نبرد علیه تروریسم شکل گرفته، ادامه یافتهاست. این دوره شاهد پیدایی نسل جدیدی از نویسندگان است که دلمشغولیهای سیاسی و مذهبی نسل پیشین را ندارد، بلکه جهانی فکر میکند. آنها امروزه به جای مسائل دیروزی با مسائلی از نوع هویت و نابرابریهای اجتماعی دست به گریبانند.
دو دهۀ پایانی قرن بیستم با حوادث مهمی چون انقلاب ایران و انتفاضه فلسطینیها و اتمی شدن شبه قارۀ هند و ظهور احزاب اسلامی در ترکیه رو به روست. ۱۱ سپتامبر و جنگ علیه تروریسم بعدها به این مسائل افزوده شد. همه اینها خاور میانه را در حال گذار قرار داده که حتا پس از پایان استعمار چنین تحولاتی دیده نشده بود. از تمام نیروهایی که صحنۀ ادبی منطقه را تحت تأثیر قرار دادهاند، هیچ یک به اندازۀ جهانی شدن تأثیر نداشتهاند. بالا رفتن سطح سواد و فرهنگ در سراسر دنیا، مهاجرت وسیع، روابط متداخل و تعامل با کشورهای مختلف، پیدایش تکنولوژی ارتباطی مانند اینترنت که بیش از صنعت چاپ مایۀ گذار و انتقال دانش و اطلاعات شده، تأثیر عمیقتری بر نویسندگان خاور میانه گذاشتهاست. در حالی که فاصلۀ ملتها در حال کاهش است، ادبیات در منطقۀ وسیع تبدیل به امر بدون مرز میشود. اعراب اورهان پاموک را به زبان عربی میخوانند، ترکان نجیب محفوظ را به ترکی میخوانند. زبان ادبی فارسی در پاکستان بعد از اردو دومین زبان است و غزلهای اردو به فارسی ترجمه شده و در اختیار فارسیزبانان است. تبادل به اینها منتهی نمیشود. در آغاز قرن بیست و یکم ادبیات خاور میانه زنده و پویاست؛ همان گونه که در آغاز قرن بیستم بود؛ زمانی که جبران خلیل جبران از دیگر نویسندگان منطقه خواست که از سبکهای ادبی غرب پیروی نکنند، بلکه بکوشند تا سبک و روایت محلی خودشان را پیدا کنند و روی پای خود بایستند. این وظیفهای است که بر عهدۀ نسلهای بعدی نویسندگان قرار دارد که میکوشند بر ذخیرۀ ادبی گذشتگان بیفزایند. بر خلاف گذشتگان، آنها گرفتار این مسئله نیستند که ادبیات را به عنوان سلاحی علیه امپریالیسم غرب به کار ببرند. در میان این تغییرات که نماد دنیای جهانی شدهاست، نویسندگانی که من در این بخش معرفی میکنم، بیشتر مشغول انعکاس احساسات و ابزاری هستند برای نگاه مجدد به تاریخ فرهنگی خاور میانه.
همان طور که دنیا در حال بیمرز شدن است، فصل نهایی کتاب مجموعهای است که مرز چندانی ندارد و نویسندگانی که این آثار را تولید کردهاند، میراثی باقی میگذارند که از اختلافات قومی و ملی بری است، ولی در عین حال دارای حس تجربۀ وجدان تاریخی است. اگر هدف ادبیات این است که پنجرهای به سوی جهانهای دیگر بگشاید، این قطعاتی که در این گزیده جمع شده، بارقهای از یک منظر وسیع در خاور میانۀ مدرن در مقابل چشمان ما میگشاید.
Tablet & Pen
(Literary Landscapes from the Modern Middle East)
Edited by Reza Aslan
Published by Norton & Company
New York, 2011
660 pp
$35
به صفحه فیسبوک جدیدآنلاین بپیوندید
ارسال مطلب
در حوزۀ فرهنگی ای که ترکیه و مصر و پاکستان و ایران را دربر بگیرد، چرا افغانستان از آن بیرون بماند؟ آیا چار کشور یادشده، نمایندۀ چار زبان و فرهنگ (عربی، ترکی، فارسی و اردو) به شمار آمده اند؟ آیا نویسنده های ایرانی فارسی زبان می توانند نمایندۀ همۀ فارسی زبانان جهان باشند؟