راشد رحمانی، هنرمند افغان، نقاشی را در زادگاهش کابل و در همان روزهایی که هنر در سایه حکومت طالبان در پشت دیوارها مانده بود، آغاز کرد. با این وجود در قاب نقاشیهای او تنها فقر و جنگ و خشونت نمیبینید. نقاشیهای راشد انتقالدهنده حس هنرمندانه از شهر و سرزمینی است که از قدیم مرکزی مهم برای فرهنگ و هنر بوده و تا امروز هم در این عرصه جایگاه مهمی دارد.
این نقاش که در چند سال گذشته دو نمایشگاه انفرادی و هفت نمایشگاه جمعی در افغانستان داشته و آثارش در آمریکا و کانادا به نمایش گذاشته شده است، میگوید از کودکی به نقاشی علاقهمند بوده و این هنر را با کپیبرداری از نقاشی هنرمندان روسی شروع کرده است:
"از وقتی دست چپ و راستم را شناختم با مداد طراحی میکردم٬ البته خیلی ساده و ابتدایی. در سالهای ۱۳۷۷- ۱۳۷۶ شخصی را در افغانستان پیدا کردم که نقاشی میدانست. در آن زمان به دلیل جنگ بیشتر مردم به کشورهای دیگر مهاجرت کرده بودند و نمیتوانستم نزد استاد بنامی کار کنم. مدتی پیش او درس نقاشی گرفتم اما خیلی مرا راضی نمیکرد و مجبور به ترک کلاسش شدم. پس از آن کار را به تنهایی ادامه دادم. چند کارتپستال خارجی پیدا کرده بودم و از روی آنها کپی میکردم البته با مداد. بعد از آن دوستی یک جعبه آبرنگ و قلممو و چند کاغذ برایم هدیه آورد. این اولینبار بود که با آبرنگ آشنا شدم و باز هم با کپی از روی چند نقاشی آبرنگ روسی که به دستم رسیده بود نقاشی با آب رنگ را ادامه دادم."
راشد از سال ۱۳۸۶ به هرات رفت و با گذشت زمان سبکهای مختلف نقاشی را آموخت و تجارب دیگری کسب کرد. با تکنیک رنگ و روغن و پاستل آشنا شد و آثار جدیدی با این تکنیکها آفرید. اواسط دهه هشتاد، زمانی که طالبان سقوط کرد، به این نتیجه رسید که آبرنگ آن زبان هنری است که او با آن بهتر سخن میگوید و با مخاطبینش بهتر ارتباط برقرار میکند. از آن به بعد تا امروز که بیست و نه سال دارد غالب آثارش را با این تکنیک گسترش داده است.
راشد رحمانی اگرچه به سبکهای مختلف نقاشی چشم دوخته و با کنجکاوی آنها را به صورت خودآموز آموخته٬ اما دستش تنها به ترسیم واقعیتهای محیط اطرافش پیش میرود و قلم مویش تنها رنگهایی را که در جامعه افغانستان و پیش از همه در هرات میبیند، بر بوم حک میکند:
"بینندگان آثار من بیشتر دوست دارند جایی که زندگی میکنم را به تصویر بکشم تا نقاشی به سبک غربی. کپیبرداریهایی که قبلا از آثار غربی داشتم فقط به دلیل یادگیری رنگها و تکنیک خارجیها بوده و نه چیز دیگر. من فکر میکنم این رسالت هر هنرمند است که از فرهنگ خود دفاع کند و آن را به تصویر بکشد. همیشه دوست دارم که زندگی ساده مردم را در آثارم نشان دهم، هرچند که هنر مرزی ندارد و نفوذ فرهنگ غربی را کم و بیش میتوان در آثارم دید."
این هنرمند جوان میگوید زندگی او از تولد تاکنون همیشه در سایه جنگ بوده و جامعه افغانستان حتا سالهایی بیشتر از سن او با جنگ و نابسامانی دست و پنجه نرم میکند، اما او خود را متعلق به آن جامعه و مشکلات آن جامعه را متعلق به خود میبیند و هنر خود را به کار میگیرد تا معضلات جامعه افغانستان را نشان دهد به امید اینکه روزی این مشکلات در جامعه افغانستان وجود نداشته باشد.
راشد رحمانی در محافل هنری افغانستان فعال و عضو گالری هنرمندان این کشور است. درحال حاضر در هرات به تدریس نقاشی و همچنین خطاطی با خودکار به زنان و مردان مشغول است. او از نظر سنی هنوز در آغاز راه هنر نقاشی است اما در همین سالهای کوتاه عمر هنری و با همین امکانات محدود، بخصوص در چند سال گذشته که هنر افغانستان توانسته نفسی در هوای آزاد بکشد، برای نقاشیهای خود سبکی خاص یافته که رنگ و بوی فرهنگ و زندگی روزمره مردم را به تصویر میکشد که گویی ناخواسته و نانوشته امضای او را برخود دارد.
کالسکهای در خیابان، زنی در زیر چادری (برقع)، رهگذری زیر سقف بازار، بادباک بازی، پیرمردی با شاخه انگور به دست٬ که از نظر او هر دانه انگور کشوری در کره زمین است و رنگهای به کار برده شده در این نقاشی رنگ پرچم کشورهاست، و دیگر موضوعات زندگی مردم افغانستان موضوع تازهترین آثار راشد رحمانی بود که با قلم موی او صیقل خوردند و ماه گذشته در نمایشگاهی با عنوان "فـّررنگ" برای علاقمندان هراتی بر دیوارهای "نمایشگاه فرهنگ" قرار گرفتند.
راشد نمونه ای از نسلی نو از هنرمندان افغانستانی است که میروند تا اگر شرائط سیاسی-اقتصادی به آنها اجازه دهد بستر به خیش کشیده هنر کشور خود را دوباره سبز کنند و بوی و عطر گلهای آنرا به مشام جهانیان برسانند.
در قدم اول زندگی نامه تان من را تحت تاثیر قرار داد. واقعا دوران سختی را سپری نموده بودید اما باز هم خوشحالم که همت تان را از دست نداده و مانند اکثریت هنر مندان اسبق به کار تان خاتمه نبخشیدید. و بعد آثار استاد همه قابل قدر است و هر یک موضوع خودش را دارد. من به عنوان یکی از شاگردان و همچنین یکی از مشتاقان هنر به وجود این هنرمندمان افتخار می کنم و موفقیت های بیشتر شان را از درگاه ایزد متعال خواهانم.
محمد حسیب حزین یار